
به نظر میرسد انتخاب تیتر «نقشهای بیرونی» برای یادداشت حاضر، بتواند شمهای از شیوهی بازیگری پیمان معادی را بازگو كند. به هر حال بازیگران سینما- رویكرد تئاتری بازیگران در بازیهای نمایشی، بحث دیگری است كه در این مجال نمیگنجد- دو شیوهی كلی برای ارائهی نقش در نظر میگیرند. نمیتوان گفت «انتخاب میكنند» زیرا در موارد بسیاری چنین رویكردهایی انتخابی نیستند. گاهی غریزیاند، گاه برآمده از شرایط گوناگون محیطی، اجتماعی، شخصیتی و روانی هستند و گاهی بازی یك بازیگر در نخستین فیلمش میتواند مسیر حرفهای او را ترسیم كند. بهطور كلی نمیتوان حكم داد كه آیا بازیگران نقشهای بیرونی موفق هستند یا آنهایی كه نقشهای درونگرا را بازی میكنند. هر یك از این دو شیوه برای خودش مزایا و معایبی دارد كه عامل تعیینكننده در این میان، نقشی است كه برای بازیگر نوشته میشود.
نقش پیمان به گونهای از سوی اصغر فرهادی نوشته شده كه بیشترین تحرك بیرونی را در بین دیگر شخصیتهای درباره الی... (1387) دارد. شخصیت پیمان، وقتی ماجرای احمد (شهاب حسینی) و الی (ترانه علیدوستی) را متوجه میشود؛ بیش از خود احمد، امیر (مانی حقیقی) و منوچهر (احمد مهرانفر) از خودش عكسالعمل نشان میدهد. وقتی الی آن سرنوشت را پیدا میكند، او به شهره (مریلا زارعی) پرخاش میكند وحتی بچهاش نیز ازخشم او در امان نیست. در صحنهای كه سپیده (گلشیفته فراهانی) و شهره از خرید برمیگردند، پیمان به شدت و با انرژی هرچه تمامتر در حال دویدن است و میخواهد ببیند چه بر سر الی آمده است. واكنش او نسبت به آنچه الی به او و دیگران نگفته، بیرونیتر از بقیه است. این اوست كه در آن صحنهی پانتومیم به خودش و بچههای دانشكدهی حقوق درود میفرستد. تمام این نشانهها از بیرونی بودن نقش و شخصیت پیمان خبر میدهند و به نظر میرسد انتخاب پیمان معادی برای بازی در این نقش دقیق بوده است. حتی به نوعی همنام بودن شخصیت و بازیگر این نقش میتواند در راستای چنین تحلیلی قرار بگیرد. شخصیت پیمان با بازی معادی بیش از دیگران ذوق زده میشود، بیش از دیگران سرخورده میشود و كمتر از دیگران مورد شماتت قرار میگیرد. به عبارتی خود این شخصیت اجازه نمیدهد كه مورد سرزنش قرار بگیرد.
نقش و شخصیت نادر در جدایی نادر از سیمین (1389) از همان ابتدا تناقضی در خودش دارد كه انتخاب پیمان معادی برای بازی در فیلم را با چالش روبهرو میکند. نادر شخصیتی درونگرا دارد. اهل بپاش و بریز نیست. دوست ندارد همراه سیمین (لیلا حاتمی) مهاجرت كند. به پدرش (علیاصغر شهبازی) وابسته است. نمیتواند در مقابل حجت (شهاب حسینی) برونگرا از خودش دفاع كند. خصوصاً نگاه كنیم به صحنههای دادگاه كه نادر در برابر حجت اصطلاحاً كم میآورد و تكیهگاهش قاضی (بابك كریمی). نمیتواند با حجت مباحثه كند. اما در خلوت خیلی با توپِ پر در برابر واژهای كه معلم ترمه (سارینا فرهادی) گفته مقابله به مثل میكند. نوع خشونتاش در برابر راضیه (ساره بیات) و هل دادن او در تضاد چشمگیری با شخصیت او قرار دارد. اینها همه نقش نادر را برای اجرای پیمان معادی با دشواریهایی روبرو ساخته است. نادر با بازی او شخصیتی از آب درآمده كه همچنان پژواكهایی از نقش پیمان در فیلم قبلی فرهادی را با خود به همرا دارد. پیمان معادی در صحنههایی موفق میشود انفعال شخصیت نادر را به نمایش بگذارد. برای مثال در مواجهه با مادر همسرش (شیرین یزدانبخش) یا هنگامی كه حجت را برای نخستین بار در بیمارستان میبینند. اما در صحنهی مهمی از فیلم (حمام كردن پدر) ظاهراً به همان دلیل بازی بیرونی است كه فرهادی ترجیح میدهد نما را به گونهای فیلمبرداری كند كه نادر كمترین «اكت» را داشته باشد تا سانتیمانتالیسم صحنه (نه به معنای سخیف كلمه) به تماشاگر منتقل بشود.
بازی معادی در اردوگاه اشعه ایكس (2014) به دلیل تحرك اندكی كه شخصیت علی دارد و دائماً او را محبوس در یك سلول میبینیم؛ ناگزیر یك بازی با استانداردهای رایج در آثاری است كه به زندان و زندانی مربوط میشوند. به این معنا كه معادی فضای چندانی برای تحرك ندارد و در چنین فضایی ناچار است با نمابندی كارگردان خودش را وفق بدهد: نماهای درشتی كه پیش از این «بیانگر» باشند، قرار است در پیشبردن روایت فیلم كمك كنند. مجموعهی آن شب (2016) درواقع آنچنان حول محور شخصیتی است كه جان تورتورو نقشش را بازی میكند و آنچنان به موضوع قتل آن دختر جوان میپردازد كه كمتر فرصتی برای معادی فراهم شده تا در نقش سلیم خان، یك پدر پاكستانی كه فرزندش به جرم قتل بازداشت شده؛ بتواند روی نقشش مانور داشته باشد.
ابد و یك روز (1394) فرصت مغتنمی برای معادی فراهم کرد تا در نقش مرتضی، برادر بزرگ خانوادهای پریشان وارد حیطههایی (از نظر شخصیت و نقش) بشود كه پیش از آن تجربهشان نكرده بود. مرتضی با بازی معادی شخصیتی است همچنان برونگرا كه سعی دارد زرنگبازی دربیاورد و خواهرش سمیه (پریناز ایزدیار) را وجهالمصالحه قرار دهد تا بلكه با پولی كه بابت عرروسی او دریافت میكند از محیط رقتبار زندگیاش با خانوادهی پدری بگریزد. معادی در تكگوییها بسیار موفق عمل میكند. نگاه كنیم در صحنهای كه همراه خواهران و مادرش (شیرین یزدانبخش) به دادگاه میروند تا بلكه محسن (نوید محمدزاده) را آزاد كنند، مرتضی در یك تكگویی سیر وقایع زندگیشان تا رسیدن به امروز را بیان میكند. صحنهای كه مرتضی به برادر كوچكش رقص یاد میدهد، صحنهی بوسیدن موبایل از سوی مرتضی و پنهان كردن سمعك مادر در شمار صحنههایی است كه بازی معادی بسیار پذیرفتنی است. نقش صمد در متری شیش و نیم (1397)، همچنان نشان از آن دارد كه سعید روستایی قابلیتهای و محدوههای بازی معادی را به خوبی شناسایی كرده است. بر این اساس شخصیت صمد با بازی معادی شخصیتی است كه اهل احساسات نیست. خشماش را به همان ترتیبی بیرون میریزد كه مهربانیاش را به آن پسربچه با خریدن پیتزا نشان میدهد. نوع گویش معادی به گونهای است كه با صدایی تقریباً بلند و لحنی كه برای تقریب به ذهن میتوان آن را «طلبكارانه» خواند؛ كلمات را به بیرون پرتاب میكند كه این با شخصیت صمد همخوانی دارد. شاید برای همین است كه جاهایی كه صمد سعی میكند از خودش احساسات نشان دهد و مثلاً به مسألهی مرگ فرزند همكارش اشاره میكند، باورپذیری اندكی به ارمغان میآورد تا مثلاً جاهایی كه او و ناصر (نوید محمدزاده) با هم سرشاخ میشوند. نگاه كنیم به صحنهای كه صمد در اتاقی با ناصر تنهاست و سعی دارد با او بازی موشوگربه به راه بیندازد تا مگر آدرس رضا ژاپنی را گیر بیاورد.
اكنون كه به فیلمنامههایی كه پیمان معادی پیش از بازیگریاش نوشته؛ فكر میكنیم و اشتیاق او به بازی را میبینیم، میشود حدس زد كه او برخی نقشها را انگار به گونهای نوشته كه «ایكاش» خودش آنها را بازی میكرد. نقشی كه حامد بهداد در كافه ستاره (1384) بازی میكند، نقش گلزار در كما (1382) یا حتی نقشی که رادان در آواز قو (1379) بازی كرده است. البته این فقط یك حدس است!
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: