
زنان در سینمای فرهادی، همواره در لبهی پرتگاه مناسبات اجتماعی قرار دارند. فیروزه (ترانه علیدوستی) در شهر زیبا (۱۳۸۲) نمیداند در کجای معادلهی زندگیاش قرار دارد. جایگاه مژده (هدیه تهرانی) از همان ابتدا در چهارشنبهسوری (۱۳۸۴) لغزان است. سیمین (پانتهآ بهرام) نیز وضعیت بهتری ندارد. یا او را به چشم خریدار نگاه میکنند یا به عنوان کسی که زنان شوهردار باید قطعاً از او در هراس باشند. الی (ترانه علیدوستی) از پیش از شروع داستان دربارهی الی... (۱۳۸۷) در وضعیت نامتعادلی زندگی کرده است. آمده تا شاید در سفری دوسه روزه خوشبختی و آرامش را بیابد اما ناخواسته مرگش را تدارک دیده است. سپیده (گلشیفته فراهانی) که از امیر (مانی حقیقی) کتک میخورد، نه تنها زیر نگاه شوهرش قرار دارد و محکوم است که حتی علیرضا (صابر ابر) نامزد الی نیز او را صادق نمیداند. سیمین (لیلا حاتمی)، جایگاه مطمئنی در زندگی با نادر (پیمان معادی) ندارد و راضیه (ساره بیات) در زندگی با حجت (شهاب حسینی) دستش به هیچ جا بند نیست. به دزدی متهم میشود. حجت به نوعی حتی از او طلبکار است که اصلاً چرا رفته در خانهی یک مرد غریبه کار کرده است. ماری (برهنیس بژو) ازگذشتهی بیسرانجامش با احمد (علی مصفا) کنده و اصلاً مشخص نیست که جایگاهی در زندگی سمیر (طاهر رحیم) خواهد داشت. رعنا (ترانه علیدوستی) آسیبپذیرترین شخصیت در فروشنده است، در حالی که جامعهی بیرون حتی عماد (شهاب حسینی) را از او آسیبپذیرتر میداند. لورا (پنهلوپه کروز) هم بچهاش را دزدیدهاند و هم گذشتهی فراموش شدهاش بار دیگر سر بیرون میزند و بار سنگین نگاه دیگران بر زندگیاش تحمیل خواهد شد.
ترانه علیدوستی در چهار نقش فیروزه، روحی، الی و رعنا ظاهر شده و از این منظر بیشترین حضور را در میان فرهادی دارد. لیلا حاتمی، گلشیفته فراهانی، ساره بیات، مریلا زارعی، سحر دولتشاهی، رعنا آزادیور، بژو و پنهلوپه کروز هر کدام یک بار در فیلمهای فرهادی بازی کردهاند. نکتهی دیگری که در پرداختن به بازی بازیگران آثار فرهادی مهم است و باید در نظر داشت، آن است که او هرگز به معنای مرسوم شخصیت منفی در آثارش ندارد. حتی نقش قریبیان در شهر زیبا و شهاب حسینی در جدایی نادر از سیمین نمیتوانندنقش منفی تلقی شوند. دو شخصیت فیرزوه و روحی درواقع در حاشیهی داستان شهر زیبا و چهارشنبهسوری قرار میگیرند و شخصیت الی و رعنا در دربارهی الی... و فروشنده دو شخصیت اصلیاند. بار تراژیک داستان بر روی دوش دو شخصیت رعنا و الی سنگینی میکند، در حالی که روحی شخصیتی بیرونی دارد و فیروزه در نقش شخصیتی زنی از میان مردمان حاشیهی شهر ظاهر میشود که برای نخستین بار در عمرش با عشق روبهرو شده است. فرهادی – شاید – مانند هر کارگردان دیگری، بیشترین تلاش را برای پرداختن به بازی بازیگران نقشهای اصلی صرف میکند. بر این اساس شخصیتهای فرعی در آثار فرهادی یا بازیهای همیشگی خودشان را ارائه میکنند یا اختصاصاً در نقشهای اصلی فیلمهای فرهادی است که بیشتر به چشم میآیند.
بازی ترانه علیدوستی در نقش شخصیتهایی که انفعال بخشی از وجود آنهاست به گونهای است که این شخصیتها را باورپذیرتر جلوه میدهد. رعنا اینگونه است. انفعال شخصیتی او زمانی بیشتر خودش را نشان میدهد که مورد حمله قرار میگیرد. روحی نیز اینگونه است. در مواجهه با سیمین سعی میکند خودش را موافق او نشان بدهد و در برابر مژده تلاش دارد که خودش را مظلوم جلوه بدهد. فیروزه نیز شخصیتی منفعل است. او به تقدیرش گردن مینهد. بچهای از شوهرش دارد اما دل در گرو اعلاء دارد. با این که میداند آیندهای با اعلاء نمیتواند داشته باشد اما همچنان نمیخواهد به سرنوشتش تن بدهد. الی نیز شخصیتی منفعل دارد. او صبر کرده تا زندگی یا تقدیرش برای او تصمیم بگیرد. شاید مرگ تلخ و دلخراش او برای تماشاگر به همین دلیل سنگینتر است. ما به عنوان تماشاگر شاهد مرگ زنی جوان هستیم که میخواهد از تقدیرش بگریزد اما نمیتواند. علیدوستی درواقع بهترین گزینهی فرهادی برای ارائهی چنین نقشها و شخصیتهایی است. یادمان باشد که شخصیت مینا (علیدوستی) در کنعان (۱۳۸۶) که فرهادی یکی از نویسندگان فیلمنامهی آن است، چنین خصیصهای دارد.
از سوی دیگر شخصیتهایی مانند سیمین، مژده، شهره (مریلا زارعی)، راضیه شخصیتهای فعالی هستند که فرهادی ترسیم کرده است. درواقع فرهادی توجه بیشتری به شخصیتهای منفعل آثارش دارد و شخصیتهای زنان فعال از سوی او کمتر در مرکز توجه قرار میگیرند. شهرهی دربارهی الی بسیار فعال برخورد میکند. هم اوست که نخستین اعتراضها را به مناسبت شرایط ایجاد شده به دنبال غرق شدن الی اعلام میکند. سیمین شخصیت فعالی است. میخواهد از زندگی فعلیاش بکند و برود خارج. در برابر نادر کم نمیآورد. راضیه بر خلاف ظاهر مظلومش، شخصیت محکمی است. در برابر اتهام نادر ایستادگی میکند. نمیپذیرد که پول بگیرد و دروغ بگوید. فرهادی برای انتخاب چنین نقشهایی سراغ بازیگرانی رفته که برای دومین مرتبه با آنها همکاری نکرده است. حتی او یک بار با خانم بژو همکاری کرده است. نکتهی جالب توجه در این میان این است که بازیگران این نقشها به خوبی عمل کردهاند اما همکاری دوبارهای با فرهادی نداشتهاند.
زنان بازیگر بر خلاف مردان بازیگر آثار فرهادی بهترین بازیهایشان را ارائه کردهاند. نمونهی اخیرش را میتوان در بازی خاویر باردم در برابر پنهلوپه کروز در همه میدانند (۲۰۱۸) مشاهده کرد. در فرصتی برابر که فرهادی در نگارش شخصیت لورا و پاکو در اختیار این دو بازیگر قرار میدهد، این کروز است که به خوبی در نقش مادری نگران و در آستانهی فروپاشی عصبی ظاهر میشود. بازی طاهر رحیم در گذشته، پیمان معادی در جدایی... حضور مانی حقیقی در دربارهی الی...، حمید فرخنژاد در چهارشنبه سوری نمونهای از بازیهای ناموفق بازیگران مرد در آثار فرهادی محسوب میشوند. این شاید چندان مربوط به نوع شخصیتپردازی این نقشها نباشد. فرهادی تقریباً بین شخصیتهای آثارش در مرحلهی نگارش فرق چندانی نمیگذارد. درواقع در مرحلهی اجراست که شاید به شکلی ناخودآگاه، توجه بیشتر به شخصیتهای اصلی زنان به چشم میخورد و حتی شخصیتهای فرعی زن نیز کمتر مورد توجه دکوپاژها و میزانسنهای فرهادی قرار میگیرند. دقیقاً مشخص نیست که آیا این یک استراتژی است که باعث توجه بیشتر تماشاگران به شخصیتهای اصلی زن در آثار فرهادی میشود یا نه. زمانی که یک کارگردان زمینههای اجرای یک نقش را به نفع کفهی همان نقش سنگینتر میکند، آن شخصیت و نقش بیشتر در دایرهی نگاه تماشاگران قرار میگیرند. تصورش را بکنید که تماشاگران در سالن سینما نشستهاند و هرلحظه نگران زنی هستند که مورد تهاجم قرار گرفته و در خودش بیشتر فرو رفته است. یا زن جوانی که ناگهان و بیهیچ مقدمهای میمیرد. یا زنی دیگر شوهرش به او خیانت میکند و زنی دیگر محمل خیانت قرار میگیرد و در سکوت و تنهایی زندگی میکند. چنین شخصیتهایی به شدت توجه تماشاگران را به خود جلب میکنند و چه بسا باعث شوند که فیلمساز نیز به آنها توجه بیشتری داشته باشد.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: