بهارستان، خانهی ملت
پژوهشگر، فیلمبردار، تهیهکننده و کارگردان: بابک بهداد. صدابردار: علیرضا زالی. گفتار متن: رضا نوری، بابک بهداد. گویندهی گفتار متن: شهرام درخشان. رنگآمیزی و ترمیم عکس: سولماز افتخاری. توازن رنگ و نور: محمدرضا تیموری. تدوین: بابک بهداد، سولماز افتخاری. انتخاب موسیقی: بابک بهداد، گالیا مدبرنیا. برخی گویندگان شخصیتهای تاریخی: محمدرضا اصلانی: آیتالله کاشانی. محمد تهامینژاد: سیدحسن مدرس. فرهاد ورهرام: اتابک اعظم. پیروز کلانتری: دکتر فاطمی. هوشنگ آزادیور: مشیرالدوله اعظم. ابراهیم مختاری: سپهبد رزمآرا. ارد عطارپور: محمدعلیشاه. ارد زند: رضاشاه. محسن استادعلی: احمدشاه. و .... . تهیهشده در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی. 76 دقیقه، سال 1397.
فیلم با نماهایی هوایی از مسجد سپهسالار که در باد صبای آلبر لاموریس آمده آغاز میشود و سپس راشهایی سیاهوسفید از همین مکان که متعلق به چند دههی پیش است و عکسهای سیاهوسفید تاریخی که به سبک پیش از اختراع عکس رنگی، با جوهرهای مخصوص رنگ شده و شروع گفتار متن با یکی از جملات طلایی فیلم: «نخستینبار در همین مجلس بود که فریاد ِ زندهباد ملت ایران! شنیده شد.» عبارتی که تکلیف بیننده را با 75 دقیقهی بعد فیلم روشن میکند: در پایان فیلم برای بینندهای که تا پیش از آن آشنایی چندان اساسیای با تاریخ مشروطیت و دموکراسی ایران نداشته، میدان بهارستان دیگر یک میدان معمولی نیست؛ مکانی است که بهرغم عمر کوتاهش نسبت به عمر مثلاً چهارصدسالهی میدان نقشجهان اصفهان، نقش بسیار پربار و تعیینکنندهتری در تاریخ ایران دارد. فیلم تلاش دارد با واخوانی خاطرهی میدان بهارستان از آغاز شکلگیری آن بهعنوان میدانی که مهمترین ساختمانهای ایران عصر مدرن را در خود جاداده، و درمیانگذاشتن این خاطره با مخاطب، این میدان را به خاطرهی جمعی او تبدیل کند. فیلم این کار را چهگونه انجام میدهد؟
مهمترین کار این است که با مرور بیش از صدوسیزده سال تاریخ مشروطیت، داستانی درخور یک مستند بلند تهیه شود. برخی از تاریخها ازجمله «تاریخ بیداری ایرانیان» اثر ناظمالاسلام کرمانی واقعاً وارد فضای روایت داستانی شدهاند و برخی دیگر ملاطهای بسیار مناسبی برای داستانگویی بهدست میدهند، اما بهارستان، خانهی ملت کار سختتری بر دوش داشته زیرا میبایستی بهعنوان فیلم مستند اساس کار خود را میگذاشته بر مواد استنادی سینمایی. مواد استنادی بهارستان، ... اینهاست: فیلمهای آرشیوی، عکسهای موجود و کپی صفحات روزنامهها (که بنا به اظهار کارگردان گردآوریشان چیزی نزدیک به دو سال زمان برد)، تصاویر طراحیشده از مقاطعی که هیچ سند تصویری در موردشان موجود نیست و معدودی نوارهای صوتی از شخصیتهایی که در فیلم حضور دارند. با این مواد استنادی، روایت تاریخ مهمترین میدان شهر تهران (از نظر تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی) در طی بیش از یک قرن، کار آسانی نمیتوانست بود. به همین دلیل فیلمساز بهکمک پژوهش کتابخانهای بسیار دقیق خود و مهمتر از آن جدانشدن از ایدهی اصلی فیلم که همانا روایت کل تاریخ تحولات مرتبط با مشروطیت ایران با اتکا به اصل وحدت مکان (تمرکز دادن تمام اینها بر محور جغرافیایی خود میدان بهارستان) بود؛ توانسته ساختاری پیچیده و البته باشکوه را برای این روایت تاریخی بنا کند. نخ تسبیح این عناصر متعدد اینهاست: گفتار متنی که کوشیده سخن ناظری موشکاف اما بیطرف نسبت به این تاریخ پرفرازوفرود باشد و بازسازی سخنان مهم شخصیتهای تاریخی بسیاری که به شرح و فهم آن گفتار متن کمک رساند. این بخش از کار یعنی بازسازی سخنان آن شخصیتها بهگونهای که در فیلم میبینیم اگر نتوان گفت نوآوری، کاری بوده که تاکنون در سینمای مستند ما سابقه نداشته است: استفاده از صدای طبیعی مستندسازانی از همهی نسلهای سینمای مستند ایران، ابتکاری که این هم حس را در بیننده ایجاد میکند که حتا دوبلهی فیلم هم مستند است و افزون بر آن فیلم حاصل کار و کوشش تمام نسلهای مستندساز کشور است. بهگمان نگارنده این کار نوعی بهمشارکتطلبیدن بیننده برای مخاطبهی بیشتر با فیلم معنا میدهد. گفتار متن و صدای شخصیتهای تاریخی درواقع بیانگر داستان مشروطیت در جزییات آن است و بیننده تنها شاهد گزارشی از مشروطیت ایران و مهمترین نماد آن یعنی مجلس شورای ملی نیست.
به همین دلیل گفتار متن در ترکیب با روایت شخصیتهای تاریخی، واجد فرازوفرودهای دراماتیک بسیاری است و حسوحالی که سکانسها و صحنههای بهطورعمده مرکب از عکس و طراحی و راشهای تاریخی، ایجاد میکنند؛ چندان کم از یک فیلم تاریخی داستانی با بازیگران و سکانسهای شلوغ و دکوپاژشده ندارند. سکانسها با مفصلبندیهایی که یا توسط یک جملهی بهاصطلاح طلایی به هم مرتبط شدهاند، یا صدا و تصویر انجام یک ترور سیاسی و یا شلیک توپخانهی قزاقان به مجلس و مانند اینها، داستان فیلم را هرچه پرکششتر بهپیش میبرند: عبارتها و جملاتی مانند «برملاشدن این پیمان در ایران هنگامهای برپا کرد.»، «با این وصف کلمفروشی در سوییس بر پادشاهی در ایران ترجیح دارد!»، «ملتی که راضی به زورگفتن شود بههمان طریق راضی به زورشنیدن میشود!» و الی آخر علاوه بر اینکه مخاطب را به قلب تحولات تاریخ مشروطه رهنمون میکند، زیروبمهای داستان فیلم را هم بر او آشکار میسازد. در ارتباط با این ظرایف که در جایجای فیلم مشاهده میشود باید ار این نکته هم انگشت گذارد که بدون ایدهپردازی و طراحی منسجم کارگردان دستیابی به اینهمه اسناد معتبر که سبب غنای ساختاری گفتار و روایت شخصیتهای تاریخی شده، امکانپذیر نبود؛ زیرا با توجه به فهرست بلندبالای کتابها و اسناد و مواد تصویری آرشیوهای مربوط به مقاطع گوناگون دوران معاصر ایران که در عنوانبندی فیلم آمده، مطالعه و پژوهش ژرف و گستره در جزءجزء این مقاطع تاریخ تحول و مدرنیت ایران بهتنهایی نمیتوانست راهنمای سازندهی فیلم باشد. این واقعیتی است که بدون طراحی دقیق ساختار فیلم، غور در دریای اطلاعات مزبور، حتا میتواند سبب گمگشتهگی و بلاتکلیفی سازندهی اثر شود.
در روند تحولات مرتبط با میدان بهارستان که از نظر زمانی تا مقطع انقلاب اسلامی را دربرمیگیرد، البته اشتباههایی هم در روایت تصویری فیلم رخ میدهد. ازجمله در مقطع آمدن سرلشکر ازهاری تا فرار شاه، نماهایی از مقابلهی مردم مسلح با عناصر رژیم نشان داده میشود. درحالیکه در آن مقطع مقابلههای مسلحانه تنها محدود بود به باقیماندهی نیروهای سازمانهای چریکی سیاسی یا در یک مورد حملهی گروهی از نیروهای مسلح طرفدار انقلاب به باشگاه افسران در پادگان سلطنتآباد، اما این درگیریهای مسلحانه در برابر مقابلهی مردم با دست خالی با نیروهای گارد شاهنشاهی عملاً چیزی بهحساب نمیآمد. اما این موضوع را کسانی میتوانند متوجه شوند که در کوران حوادث انقلاب بودهاند. اما این شاید تنها نقطهی ضعف در فیلم باشد که در برابر نقاط قوت بسیار فیلم چندان دیده نمیشود.
خلاصه اینکه بهارستان... یکی از مستندهای مهم سالهای اخیر است که در فهم از چگونهگی تحول انسان معاصر ایرانی و بهویژه برای نسل جوان ایران ملاطی مهم فراهم میکند و نگاه تحلیلی فیلم نسبت به رویدادهای معاصر برای آنان که عادت دارند از ریزهکاریهای بصری و صوتی مستندها فراتر بروند، کلیدهایی را هم برای درک تحولات بعدی کشور در اختیارشان میگذارد.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: