مؤلف: خسرو دهقان. ناشر: حرفه؛ هنرمند. مشاور: پیام مستوفی. ویراستار: هما جاودانی. هزار نسخه. چاپ نخست: 1396.
عنوان نسیه و نقد که همکارمان خسرو دهقان برای مجموعه نقدهای سینمایی و در حقیقت برای نخستین کتاب خود انتخاب کرده، بیش از آن که یک شوخی در زمینه ادبیات سینمایی یا مثلاً بازی با کلمات رایج در میدان اقتصاد و بازار تجارت باشد، ظاهراً از یک بیت شعر حافظ برآمده است؛ شعری که احتمالاً به همین منظور هم در ابتدای کتاب به آن اشاره شده است: «چنین حکایت از اردیبهشت میگوید/ نه عارف است که نسیه خرید و نقد بهشت» البته شهریار توکلی (ناشر کتاب) نیز در بخشی از یادداشت مقدمه، عنوان کتاب را «اشاره به اشتغال حرفهایِ مؤلف» دانسته (صفحه 11) اما نکته اینجاست که نه تعبیر اقتصادیِ ناشر و نه مفهوم مورد نظر حافظ، ارتباط چندانی با مقوله «نقد» سینما و البته شوخی مکمل آن با کلمه «نسیه» ندارند؛ و از این زاویه به نظر میرسد تأکید بر شعر مورد بحث - آن هم در ابتدای کتاب - بیشتر از آن که اشاره دقیقی به وجه تسمیه آن باشد تکمیلکننده شوخطبعی و روحیه طنازانه خسرو دهقان به عنوان یک منتقد جدی و پرسابقه است؛ منتقدی که مرور اجمالی نوشتههای او در گذر سالهای گذشته نشان میدهد دیدگاههایش گاهی رادیکال، خشن و در بعضی موارد حتی میتوان گفت غیرمنصفانه بوده است (مثل نقدِ تُند او بر دوندهی امیر نادری) و گاهی هم آکنده از طنز و کنایه و شوخی با آدمها و فیلمها (مثل نوشتههایش در صفحه «آلزایمر» مجله «دنیای تصویر»). چنان که اگر مخاطبی دهقان و لحن منحصربهفرد نوشتههایش را نشناسد بهسختی میتواند نیشها، نوشها، کنایهها و طبعاً منظور اصلی او را دریابد!
نسیه و نقد به عنوان بخشی از کارنامه قلمی خسرو دهقان، یکی از مجموعه کتابهای فصلنامه «حرفه؛ هنرمند» است که ظاهراً قصد دارد مجموعه یادداشتهای نویسندگان دیگری را نیز به دست چاپ بسپارد. اما بر خلاف آنچه ناشر (در همان یادداشت ابتدای کتاب) اشاره کرده، نوشتههای این منتقد سینما «بر اساس توالیِ زمانِ انتشار» تنظیم نشده و طبعاً «امکانی برای نگاه کردنِ یکجا و کاملتر به کارنامه قلمی» او فراهم نیاورده است. به عنوان مثال کتاب با مقاله معروفِ دهقان (درباره دردسرهای تئوری مؤلف در سینمای ایران) آغاز میشود که خرداد 1384 در مجله «دنیای تصویر» به چاپ رسید و سپس با مقاله دیگری از او (درباره عباس کیارستمی) ادامه پیدا میکند که آذرماه 67 در هفتهنامه «سروش» منتشر شده بود. سپس ابتدا به تحلیل نسبتاً مفصل او درباره کارنامه و مسیر فعالیت امیر نادری میرسیم که پیش از این در کتاب معرفی و نقد فیلمهای امیر نادری (غلام حیدری/ عباس بهارلو) منتشر شده بود و سپس به مطلب جذاب دیگری از دهقان درباره نقش ارامنه در تاریخ سینمای ایران که شهریورماه سال 70 در ماهنامه سینمایی «فیلم» چاپ شده بود؛ و دستکم برای نگارنده و نسل او بسیار خاطرهانگیز، آموختنی و البته در یاد ماندنی است.
در این میان البته درس/گفتارهای استاد دهقان در آموزشگاههای سینمایی نیز هست که گاهی نظیر آنچه درباره خصایص مسعود کیمیایی یا ویژگیهای جیمز کامرون نوشته، در برخی نشریههای سینمایی (نظیر «فیلم و سینما» و «سینما جهان») به چاپ رسیدهاند؛ و گاهی مثل مقاله «پیشنیاز» (برای تهیه یک مقدمه در شناخت ناصر تقوایی) یا مثلاً مطلب «کوه یخی که دیده نمیشود» (درباره کامران شیردل) مرجع انتشارشان مشخص نیست (به این موارد میتوان منبع انتشار نقدهای تازه او بر فیلمهای روسری آبی، حاجی واشنگتن و لیلا را هم افزود که همگی در سال 95 و ظاهراً برای نشریه «هنر و تجربه» نوشته شدهاند).
شاید اگر نوشتههای این همکار ارجمند ما بهترتیب سال انتشار آنها منتشر شده بود مخاطبان جدی آثار او فرصت پیدا میکردند تا مقالهها و مطالبش را در گذرگاه عمری که برای نگارش آنها صرف شده مرور کنند و امتیازها یا ضعفهای احتمالیاش را دریابند؛ نوشتههایی که دستکم در سه دهه گذشته، از لحنی بیپروا و مهاجم، به یادداشتهایی بهظاهر پراکنده (شمارهدار) اما سرشار از طنز و مطایبه تغییر لحن دادهاند؛ و البته بیشتر از آن که حاصلِ کنار آمدن یا مصالحه دهقان با موانع و شرایط بیرونی باشد، نمایشگر تجربه برخورد او با خوانندگان پیگیر نشریهها و مطالب سینمایی، و مهمتر از همه، نزدیک شدن به روحیه و خواست آنهاست؛ خوانندگانی که این روزها با گسترش چشمگیر شبکههای اجتماعی و بنا به دلایل مختلفی بیشتر به مطالعه یادداشتهای کوتاه و پرمغز، و در نهایت به برقراری ارتباط با نوشتههایی «هرچه کوتاهتر، بهتر» علاقه نشان میدهند. جالب این که کتاب مورد بحث، در فاصله صفحههای 229 تا 231 که بازنشری از یک یادداشت قدیمی درباره بهترین سالهای لورل و هاردی است، نشان میدهد نویسنده پیشکسوت ما این ایده (تقطیع جملهها بهترتیب اعداد و ایجاد فُرم در نگارش نقد) را از اواسط دهه چهل و زمان همکاری با مجله «فردوسی» در سر میپرورانده است؛ تنها اشاره به نخستین سابقه خسرو دهقان در زمینه نقدنویسی - و همکاری با مطبوعات - که حالا و پس از انتشار این کتاب میتوان حسرت خورد که ایکاش بیشتر و به صورت مفصل به آن پرداخته شده بود. در این میان، غیبت یادداشتی از خودِ دهقان به بهانه چاپ این کتاب، بیش از سایر موارد به چشم میآید.
در شکل فعلی میتوان گفت نسیه و نقد جدا از اشاره به پیشینه و فعالیت ریشهدار خسرو دهقان - که در مورد آشنایی با اغلب نویسندههای سرشناس، الهامبخش و برای علاقهمندان و مخاطبان پیگیر آنها بسیار آموزنده است - در بخش «نمایه» و فهرست اعلام با یک نقصان جدی روبهرو است؛ نمایهای شامل نقدهای نویسنده (به سال چاپ، محل انتشار و غیره) که در کتاب وجود ندارد و متأسفانه جای آن، مثل حفره یک دندانِ آسیبدیده، آزاردهنده و خالی است. البته همچنان میتوان این دایره را گسترش داد و مثلاً جدا از علاقه دهقان به ارائه اطلاعات جنبی درباره برخی فیلمها، آدمها و حتی زندگی شخصیشان - که طبعاً جای آنها در «نقد» نیست - به یکیدو اسم و عنوانبندی تصحیحنشده و متأسفانه باقیمانده در متن رسید (نمونهاش: اشاره به فیلم افسانه کیبلهوگ در صفحه 40 که به اشتباه گیبلهوگ آمده یا «اطلاعات غلط» درباره نخستین ازدواج جیمز کامرون با گِیل آنهارد در صفحه 105 کتاب که بهاشتباه گیرل آنهارد نوشته شده و... جزییات دیگری از همین قبیل) اما در نهایت به نظر میرسد آنچه از مطالعه مجموعه نقدهای خسرو دهقان در این کتاب حاصل میشود، یک اشاره ظریف به شعر دیگری از شاعر همشهری اوست؛ آنجا که حافظ شیرینسخن، ضمن ارائه راهکاری برای همه عمر میگوید: «نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟/ تا همه صومعهداران پیِ کاری گیرند/ مصلحتدید من آن است که یارانْ همهکار/ بگذارند و خَم طُرّه یاری گیرند...»