
برخی از بازیگران به سیاق نقشهایی كه بازی میكنند، شاید در مواردی ناخواسته در یكی دو نقش تثبیت یا به عبارت دقیقتر كلیشه میشوند. پسند تماشاگران در این میان نقشی اساسی دارد و كاری میكند كه برخی از بازیگران در یك مسیر حركت كنند. از سوی دیگر حضور بیش از حد بازیگران در برابر دوربین فیلمها و مجموعههای تلویزیونی و یا نمایش خانگی نیز مزید بر علت میشود و به این ترتیب شاهد حضور فرا.وان بازیگرانی هستیم كه دائماً در این آثار تكرار میشوند كه نتیجهاش در دراز مدت چیزی جز پس زدن مخاطبان نیست. سروش صحت اما این گونه نیست.
او در واقع بیشتر نویسندهای است كه بازیگری را كموبیش ادامه میدهد و نخستین فیلم سینماییاش جهان با من برقص (1398) همچنان در حال نمایش است. او یكی از معدود بازیگرانی است كه سعی در پنهان كردن لهجهاش ندارد و استفادهی بهینهای از آن نیز میكند. به این معنا كه هرگز تلاش نمیكند آن را شیرینتر از آنچه كه هست بنمایاند یا با استفاده از آن طنازی كند. صحت در كارنامهی بازیگریاش هرگز به دنبال نقشی نبوده كه در یادها بماند و فراموش نشود اگر هم در مواردی چنین شده، این به نوع و شكل بازی او برمیگردد كه نقش صمد در مجموعهی زیرزمین (1385) اینگونه است. شخصیت صمد با بازی او جوانی سادهدل است كه دوست ندارد او را صمدآقا صدا بزنند و تكرار میكند كه آقا را بگذارند اول اسمش كه همین به شیرینتر شخصیت او كمك كرده است. صحت با لهجهی اصفهانیاش نقشش را جدی بازی میكند و حتی سعی میكند درونگرا بودن شخصیت صمد را به نمایش نیز بگذارد. لحظههایی كه صمد در برابر پریا (بهاره رهنما) قرار میگیرد، صحت سادهدلی تؤام با جدیتی را تركیب میكند و نوع حرف زدنش كه همواره با طمأنینه و تأكید بر پارهای اكسانهاست، باورپذیر جلوه میكند.
در نان، عشق و موتور هزار (1381) او همچنان جوان ساده دلی است كه این بار تعمیركار است و اگرچه طبقهی اجتماعیاش به باران (بهاره رهنما) و عمویش یارولی (اكبر عبدی) نمیخورد اما سعی دارد خودش باشد و كارش را بدون دوز و كلك پیش ببرد. در بازنده (1383) در نقش بیژن برادر سامان (محمدرضا فروتن) او از لهجهاش فاصله گرفته و به شخصیتی جان میدهد كه نوع رفتار و حركاتش از شخصیتهایی كه صحت بارها بازیشان كرده فاصله دارد و در شمار آثاری قرار نمیگیرد كه در آنها موفق بوده است.
در پوپك و مشماشاالله (1388) نقش سامی را بازی میكند كه درواقع قصد ازدواج با پوپك (مهناز افشار) را دارد اما مورد سؤتفاهم قرار میگیرد. صحت در این فیلم كمیك نقشش را جدی بازی كرده است. مثلاً در صحنهای كه محسن (امین حیایی) میخواهد او را گوشمالی بدهد، سامی از كمربند سیاهش در كاراته میگوید و به خونسردی دست محسن را میپیچاند. با آقا ماشاالله (فرهاد آییش) درگیر میشود اما نگران این است كه نكند ماشاالله مرده باشد! بازی كمیك آییش در برابر بازی جدی صحت در صحنهای كه پای ماشاالله درون در اتاق فرو رفته، از لحظات موفق فیلم محسوب میشود. در خوابم میاد (1390) كمدی گروتسك عطاران، صحت یكی از معدود نقشهای جدی و حتی میشود گفت خشن خود را بازی كرده است. او نقش سرفراز را دارد، شوهر جدی و عصبانی فریبا (ویشكا آسایش) كه از ابتدا و در نمایی با لنز به شدت واید او را میبینیم كه عصبانی است و باعث میشود رضا و اتومبیلاش به ته دره سقوط كند.
ظاهراً هر چه كه پیش میرود، صحت نیز در نقشهایی رئال و تلخ ظاهر میشود از جمله نقش یكی از كاركنان كانون اصلاح و تربیت در گنجشكك اشی مشی (1392) یا نقش داریوش در وقتی كه برگشتم (1396) فروشندهی آثار هنری كه اكنون سعی دارد برای نسترن (بیتا فرهی) دلالی تابلوهایش را بكند. نقشی كه صحت البته با اندكی طنازی بازیاش میكند اما در دایرهی زندگی خانوادهای كه بهرام (رضا كیانیان) به كما رفته، همچنان جوهرهی تلخی دارد. پیش از آن در ربوده شده (1394) در نقش شخصیتی به نام سروش، همچنان سراغ نقشی جدی رفته است. در 50 كیلو آلبالو (1394) سروش صحت بار دیگر در فضایی طنزآمیز ظاهر میشود و در ما همه با هم هستیم (1397) در قالب شخصیت یك كارگردان سینما فرو میرود كه از این ناراحت است كه چرا جوایز سینمایی به او و امثال وی نرسیده است.
سروش صحت در كنار نویسندگی و مجموعهسازی برای تلویزیون و یا برنامهای كه مدتی است دربارهی كتاب و كنابخوانی در تلویزیون دارد، ظاهراً بازیگری را به این دلیل ادامه میدهد كه آن را دوست دارد. او اگرچه تا به حال نقشهای مكمل و خیلی كوتاه بازی كرده و در مواردی مانند قیچی حضورش در فیلمها چندان زیاد نیست اما درواقع به نوعی بازی میكند كه میتوان او را بازیگری مستقل دانست. مستقل به این معنا كه او از سبك بازیگری خاصی پیروی نمیكند. بازیاش شبیه به نقشهای مشابهای كه بازی میكند نیست. او در میانههای نقشهایش- چه حتی آنهایی كه در ظاهر كمیك هستند- از مكثهایی استفاده میكند كه مانند «پسماند دید» در ذهن تماشاگر عمل میكند. او در ذهن تماشاگر باقی میماند. وقتی كه بنا باشد نقش را خیلی جدی بازی كند، تلاشش را میكند كه این را حتی در صدایش نیز نشان بدهد. در همان قیچی و در همان نقش كوتاهی كه بخش عمدهاش درون اتومبیل میگذارد، او از همین مكثها در برابر بازیگر روبرویش استفاده میكند و یا در گنجشكك... در برابر یك نابازیگر نیز سعی دارد مكثها و نگاههایش طولانی باشند. به این میماند كه او با این كارش در حال تمركز بر نقش است. در خوابم میاد وقتی رضا دارد حرف میزند و دستپاچه شده، او با خونسردی آمیخته به نگاهی از سر متوجه نشدن به رضا خیره میشود و گاهی نگاهش را از او میگیرد. اما همچنان با اخم به او خیره میشود. سروش صحت، همواره در قامت یك بازیگر كمكار ظاهر شده است كه این در نوع خودش «میزانسن» جالب توجهی برای فردی است كه هم درستی بر قلم دارد و هم فیلمساز است اما همچنان اعتقادش به بازی و بازیگری در سینما را حفظ كرده است. در واقع جمع این اوصاف است كه باعث میشود او را بازیگری مستقل بدانیم، مستقل از دنیای بازیگری و حواشی گوناگون آن. بازیگری كه بازی در سینما را -شاید- از سر تفنن ادامه میدهد اما در این كار نیز موفق است.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: