کارگردان: گابریلا کوپرتویت، فیلمنامه و تدوین: کوپرتویت و اِلی بی. دِسپرِس، تصویربرداران: جاناتان اینگالز و کریس توئی، موسیقی: جف بیل، ۸۳ دقیقه. محصول ۲۰۱۳، ژانر: مستند.
این مستند روی وال قاتلی با نام تیلیکام تمرکز میکند که در یک پارک آبی تفریحی به نام «دنیای آبی» (SeaWorld) به اسارت کشیده شده و تا امروز مسبب مرگ سه نفر بوده است.
1- نظر: افتتاحیهی یکدقیقهای ماهی سیاه (تا قبل از اینکه عنوان فیلم بر صحنه نقش ببندد) با ساختار و تدوینی کاملاً سنجیده، یکی از بهترین، تأثیرگذارترین و البته کوتاهترین فصلهای افتتاحیهی سینمایی سال 2013 است؛ فصلی که ساختارش به کل فیلم سرایت میکند و تقابلی از واقعیت هراسانگیز پشت پرده و ظاهر مفرح و موجه سرگرمیهای انسان مدرن را در برابر هم قرار میدهد تا شاید ما به عنوان تماشاگر در رفتارهایمان تأمل کنیم و تغییری در شیوههای اشتباه امرارمعاش و در کل زندگیمان به وجود آوریم. فیلم با تصاویر گرفتهای از دنیای زیر آب (دنیای واقعی پشت پرده) آغاز میشود و موسیقی تهدیدآمیزی آنها را همراهی میکند. روی این تصاویر صدای تماسهایی را میشنویم که یا با مرکز آتشنشانی برقرار شده و از افتادن مربیان در استخر نگهداری والهای قاتل (اورکاها) خبر میدهند یا خبر خورده شدن مربیان توسط والها را به کلانتری گزارش میکنند. ما در تصاویر نصفهونیمهای (که همه به سیاهی فید یا کات میشوند) میبینیم که آدمهایی در آب هستند و اورکاها به آنها نزدیک میشوند. اولین تصویری که پس از برخورد وال قاتل با یک انسان قطع نمیشود، به تصویر هنرنمایی همان فرد (که مربی والهاست) کات میخورد که به همراه اورکای مورد نظر در هوا به پرواز درمیآیند و مورد تشویق حضار پارک آبی قرار میگیرند؛ یعنی ما پس از یک آشنایی کوتاه با دنیای زیر آب و آگاهی از خطرات احتمالی که مربیان را تهدید میکنند (بهواسطهی شنیدن تماسهایی که از وقوع فجایعی دلخراش خبر میدهند) به دنیای مفرح و هیجانانگیز روی آب میآییم و بخش ظاهری ماجرا و در واقع این سرگرمی هیجانانگیز انسان مدرن را میبینیم. عنوان فیلم بر صحنه ظاهر میشود و پس از آن، به صورت متناوب فصلهایی را میبینیم که از یک سو جذابیتهای ظاهری این سرگرمی و رؤیاپردازیهای جاری در تبلیغات تلویزیونی را نشان میدهند و از سوی دیگر واقعیتهای هراسانگیزی از زندگی اورکاها در اسارت و تأثیر روحی و روانی آن بر این حیوانات باهوش به تصویر کشیده میشود، و تماشاگر میبیند که چهطور این حیوانات بیآزار (که طبق اطلاعات علمی منتشرشده هرگز در طبیعت به انسانی حمله نکردهاند) دیوانه میشوند؛ و در نتیجه، یا با هم در استخرهای کوچک محل نگهداریشان میجنگند یا مربیان دوستداشتنیشان را میخورند! و همهی اینها به خاطر همان منفعتطلبی و سودجویی انسان امروزی است که بدون توجه به پیرامونش میخواهد از همه چیز پول درآورد تا خودش زندگی بهتری داشته باشد. آیا بربریت چیزی غیر از این بود؟ (امتیاز: 10 از 10)
بازتابها: «یکی از بهترین مستندهای سال 2013»
ماهی سیاه یکی از تحسینشدهترین مستندهای سال گذشتهی میلادی است که در سایت «راتن تومیتوز» 98 درصد از 94 نقدی که بر فیلم نوشته شده، مثبت است. در سایت «متاکریتیک» هم امتیاز میانگین 83 از صد بر اساس 33 نقد برای این فیلم به دست آمده است. از میان منتقدان مطرح جاستین چنگ از «ورایتی» به این مستند امتیاز کامل داده و در ستایش آن نوشته است: «یک تریلر مسحورکننده و روانشناختی که حتی از مستند خلیج (The Cove) که سال ۲۰۰۸ برندهی اسکار شد هم فراتر میرود. ماهیسیاه به استثنای زمختی و زنندگی تصاویر آرشیوی، با مهارت و استادی فیلمبرداری و تدوین شده است؛ و موسیقی متنِ جف بیل هم توأمان اضطرار شوم و شگفتی طبیعی تصاویر را تلقین میکند.» پیتر تراورس منتقد سرشناس «رولینگ استون» هم در وصف تأثیرگذاری فوقالعادهی این فیلم نوشته: «فیلم ترسناک فوقالعادهی احضار را فراموش کنید. ماهی سیاه احتمالاً ترسناکترین فیلمی است که این روزها دستتان میآید.» اما جدا تعاریف و تحسینهای منتقدان، بخش سرگرمی «دنیای آبی» که از مشارکت در تولید فیلم سر باز زده بود، آن را اثری نادرست و غیرموثق خوانده و این بیانیه را منتشر کرده است: «ماهی سیاه فیلم معتبری نیست و گمراهکننده است. مایهی تأسف است که این فیلم از یک تراژدی سوءاستفاده کرده و تصویر نادرست و تحریفشدهای از "دنیای آبی" ارائه میدهد؛ از جمله در این مورد که اشارهای به سرمایهگذاری میلیوندلاری سالانهی ما در بخش تحقیقات علمی نمیشود و از فعالیتهای ما در خصوص نجات، توانبخشی و بازگرداندن صدها حیوان وحشی به دامان طبیعت حرفی به میان نمیآید.» اما از سوی دیگر نهادهای حمایتی غیرانتفاعی محیطزیست، به طرفداری از فیلم پرداختند و بحثها بالا گرفت. «دنیای آبی» حتی در سایت خودش بخشی را با عنوان «حقیقت دربارهی مستند ماهی سیاه» راهاندازی کرد که گابریلا کوپرتویت کارگردان به آن واکنش نشان داد و مسئولان این مجموعه را به مناظره عمومی و علنی دعوت کرد؛ که البته آنها درست مثل آنچه در فیلم میبینید رفتار کردند و از این مناظره طفره رفتند.
چگونگی تأثیرگذاری یک مستند خوب
- جان لَسِتِر و اندرو استانتن بعد از تماشای این فیلم و گفتوگو با گابریلا کوپرتویت کارگردان، در پایانبندی انیمیشن جدیدشان با عنوان در جستوجوی دوری تجدید نظر کردند. ظاهراً تصویر ارائهشده از یک پارک آبی در فیلم دستخوش تغییر شده است.
- این مستند باعث شد تا گروهها و خوانندههای مختلفی از جمله «هارت»، «برنیکد لیدیز»، «ویلی نلسن»، «مارتینا مکبراید»، «پت بناتار»، «تریس ادکینز»، «د بیچ بویز» و... کنسرتهایشان در رویداد «Bands, Brew & BBQ» - که قرار بود در سال 2014 در «دنیای آبی اورلاندو» و «بوش گاردنز تامپا» برگزار شود - را لغو کنند.
- چندی پیش اعلام شد که «دنیای آبی» یک ضرر و زیان تقریباً شانزده میلیون دلاری دیده است؛ البته مدیرعامل این مجموعه بخشی از این وضعیت را به بالا رفتن بهای بلیت و شرایط جوی نامساعد نسبت داد.
- در نُه ماه اول سال 2013 استقبال از پارکهای آبی و مجموعههای تفریحی مشابه، با یک افت پنج درصدی مواجه شد؛ البته مشخص نیست که این وضعیت واقعاً به خاطر تأثیرگذاری فیلم باشد. با این وجود «دنیای آبی» ادعا کرد که استقبال از مجموعههای تفریحیشان، در سه ماه پایانی سال 2013 چیزی نزدیک به رکوردهای این مجموعه بوده است.
- سناتور گرگ بال در واکنش به این فیلم، قانونی را در نیویورک وضع کرد که نگهداری اورکاها در پارکهای آبی را ممنون کرد. در ماه مارس 2014 هم ریچارد بلوم که عضو مجلس است از بررسی قانون «رفاه و امنیت اورکا» خبر داد؛ لایحهای که میتواند اسارت والهای قاتل با هدف سرگرمیسازی را ممنوع کند و به آزادی همهی والهای اسیر بینجامد.
حرفهای کارگردان گابریلا کوپرتویت
- در اخبار از این حادثهی تلخ باخبر شدم و بعدش مقالهای را از تیم زیمرمان در مجلهی «آوتساید» خواندم. شوکه شدم. ساختن این فیلم را شروع کردم چون میخواستم این سؤال را پاسخ دهم: چرا یک مربی مجرب توسط چنین حیوان باهوشی کشته میشود که احتمالاً با او رابطهی احساسی خوبی هم داشته است؟
- ابتدا به خاطر مرگ دان برانچو روی تیلیکام تمرکز کردم و چیزی از گذشته و رفتار این وال قاتل نمیدانستم. اما بعداً معلوم شد که داستان این حیوان غولپیکر منحصربهفرد و بسیار تکاندهنده است. چرا چنین حیوان فوقالعاده احساسی و باهوشی، دست کسی را گاز میگیرد که به او غذا میدهد؟ خیلی عجیب و نامعقول بود. واقعاً هراسانگیز بود. وقتی کار را شروع کردم فهمیدم که تمرکز روی این وال نقطهی شروع بینظیری است که مرا به داستان بهمراتب بزرگتر و تلختری میرساند.
- وقتی کار را شروع کردم اطلاعات زیادی دربارهی والها نداشتم و این موارد را نمیتوانستم باور کنم: آنها تا صد سال میتوانند زندگی کنند؛ والهای نر تمام زندگیشان را کنار مادرهایشان سپری میکنند؛ آنها به زبانهای مختلف با هم ارتباط برقرار میکنند؛ و شگفتانگیزتر از همه اینکه مغز آنها شامل بخشی میشود که مغز ما آن را ندارد؛ بخشی که حتی هویتش برای ما نامعلوم است! همهی اینها گویای این است که احساس و فهم آنها بهمراتب بیشتر از ماست. در ضمن میدانیم که والهای قاتل یا اورکاها در حیاتوحش هرگز انسانی را نکشتهاند و این موضوع فقط در اسارتشان اتفاق افتاده است.
- من پیش از ساختن این فیلم بچههایم را به «دنیای آبی» برده بودم ولی این فیلم مرا تغییر داد. البته این تغییر دست من نبود. من فقط داستانی را روایت کردم که قبل از هر کس روی خودم تأثیر گذاشت. فقط میتوانم امیدوار باشم که خانوادهها پس از دیدن این فیلم، منفعل نباشند و یک تصمیم جدی بگیرند چون آنها حالا که از این فجایع آگاه شدهاند نباید با یک تبلیغ مفرح وسوسه شوند. آنها حالا مصرفکنندههایی هستند که از حقیقت باخبرند و باید در مورد تصمیمهایشان فکر کنند.
برگرفته از گفتوگوی دیوید کربی از نشریهی «TakePart»؛ کربی یک روزنامهنگار حرفهای کهنهکار است که سومین کتابش با عنوان مرگ در دنیای آبی در سال 2012 منتشر شد.