کارگردان: کوثر بن هنیه
نویسنده فیلمنامه: کوثر بن هنیه
تهیهکنندگان: محمد حبیب آتیا، مارتین همپل، آنابلا نزری و آندریاس راکسن
بازیگران: دی لیان، یحیی مهینی، کوین دی بوو و مونیکا بلوچی
خلاصه داستان: مردی که پوستش را فروخت داستان زندگی سَم را روایت میکند؛ یک پناهنده سوری که برای ورود به اروپا و رهایی از بحرانهای داخلی کشورش، پوست خود را بهعنوان بوم در اختیار یک نقاش بلژیکی قرار میدهد.
فیلم مردی که پوستش... به کارگردانی کوثر بن هنیه روایتی فاوستگونه از جنگ، آوارگی و مهاجرت در کشورهای خاوریانه و خصوصا سوریه ارائه میدهد. بنا بر صحبتهای بن هنیه، ایده اصلی فیلم بر اساس یکی از تابلوهای ویم دلووی، هنرمند نئو مفهومی بلژیکی شکل گرفته؛ اثر هنری که در آن شیءانگاری به شکل صریح و بیپردهای به تصویر کشیده است.
مردی که پوستش... با دستمایه قرار دادن مفهوم شیءانگاری در بطن ایدهای جالب توجه سعی دارد نسبت به نظام امپریالیسمی حاکم در برخی کشورهای غربی دید تازهای به مخاطب خود بدهد.
فیلم شروع بسیار مناسب و سریعی دارد و تماشاگر را از جای درستی به قصه وارد میکند. فیلم با صحنههایی از کشمکشهای جنگ داخلی در سوریه آغاز میشود و بعد مسیر دیگری را طی میکند. روایت موازی ماجرای دستگیری سَم علی (با بازی یحیی مهینی) توسط نیروهای نظامی و شعلهور شدن زبانههای عشق میان او و عبیر در چند دقیقه ابتدایی بیننده را نسبت به فرجام داستان کنجکاو میکند و همدلی او را برمیانگیزد.
سم جوان عاشقپیشهایست که در بحبوحه درگیریهای سیاسی سوریه دچار مشکل میشود و بهناچار به لبنان فرار میکند. در بیروت او با هنرمند سرشناس بلژیکی به نام جفری گادفروا آشنا میشود که پیشنهاد وسوسه برانگیزی پیش پای وی قرار میدهد. جفری پوست کمر سم را میخرد و با خالکوبی کردن طرح ویزای شینگن روی آن، او را به عنوان یک «کالای هنری» به اروپا میبرد تا از این طریق پول خوبی به جیب بزند و وسواس هنری بیمارگونهاش را ارضاء کند.
در مقابل سم نیز میتواند به معشوقهاش در بلژیک محلق شود؛ یعنی او برای رسیدن به «آزادی» باید لباس «بردگی» به تن کند و این تناقض عجیب که مطابق میل نظامهای سرمایهداریست، شاکله نگاه انتقادی فیلم را تشکیل میدهد.
انسان يا کالا؟ مساله اين است!
چهارمین اثر بلند داستانی بن هنیه در وهله نخست قصد دارد رنج و معاصی آوارگان سوری در غرب را به تصویر بکشد و در ادامه به شکلی نمادین، اما تند و جدی سوءاستفاده از نیروی کار پناهندگان در اروپا را زیر سوال ببرد و در کنار اینها، سیاستهای خصمانه دولتهای غربی و رفتارهای متفرعنانه بخشی از جوامع اروپایی و آمریکایی نسبت به پناهندگان را هم به عنوان عاملی مهم در گسترش خشونت و بروز رفتارهای رادیکال در میان این افراد معرفی میکند.
نمود دقیق این مساله را میتوان در سکانس مزایده فروش سم بهعنوان یک تابلو جستوجو کرد؛ سکانسی که نمادی از بردهداری نوین است. هویت و وجود این جوان سوری در آن مزایده آنقدر تخریب میشود که او تنها راه بازیابی شرافت انسانی و پذیرفته شدن توسط جامعه به عنوان یک انسان و نه کالایی لوکس را در انجام رفتاری انتحاری مییابد. گزاره ناقصی که در جای خود میتواند قابل تامل و بحث برانگیز باشد، اما مشکل مردی که پوستش... از آنجایی شروع میشود که در نیمه دوم اثر، فیلمساز سعی دارد به صورت تیتروار مشکلات مهاجران و مردمان کشورهای جهان سوم را لیست کند و خبری از پرداخت مناسب به موضوعات مطرح شده و مشکلات پیش آمده برای سم علی نیست، به همین خاطر مردی که پوستش... دچار مفهومزدگی و اعوجاج معنایی میشود.
در سکانسهای پایانی نیز سانتیمانتالیسم افراطی فیلمساز به این مشکلات دامن زده است. فیلم روی دوگانه «کرامت انسانی» و «شی انگاری» تاکید بسیاری دارد و با قرار دادن فردی مستاصل در این موقعیت، دشواریهای زیستن در جنگ داخلی و بحران مهاجرت را خوب و بهاندازه به تصویر میکشد، اما رفته رفته این ایده محوری به حاشیه میرود و فیلمساز سعی میکند با احساسگرایی بیمنطقاش حرف ناگفتهای درباره وضعیت سوریهای مهاجر باقی نگذارد و متاسفانه این رفتار از قدرت و تاثیرگذاری فیلم میکاهد.
چرخش داستانی دقایق آخر فیلمنامه را هم میتوان ماحصل همین سردرگمی و دور شدن اثر از مسیر اصلیاش دانست. پایانبندی عجولانه و بدون پشتوانه داستانی و زمینهچینی که اگرچه به طور مستقل احتمالا برخی بینندگان را غافلگیر خواهد کرد، اما نمیتوان آن را نتیجه یک قصه منسجم و روایتی اصولی به شمار آورد و به همین خاطر نقاط قوت فیلم هرچه اثر روبه انتها میگذارد، به مرور رنگ میبازند.
مهاجري که پوستش را به شيطان فروخت
اما در کنار این مشکلات عدیده فیلمنامهای، کارگردانی کوثر بن هنیه سبب میشود تا انتها فیلم را دنبال کنیم. به عنوان نمونه به کارگیری صحیح آینه در برخی نماها برای بیان مفهوم مخدوش شدن انسانیت در دنیای امروز و چندپارگی شخصیتی جالب توجه است. همچنین استفاده صحیح و درست از لنزها در نماهای مختلف تاثیر حسی خوبی بر ناخودآگاه بیننده دارد، مثلا بهرهگیری از لنزهای چشمماهی و لنز سوپر واید در برخی صحنهها از جمله گفتوگوی پر از ياس و نااميدی سم و عبیر باعث شده کارگردانی اثر جلوتر از فیلمنامه آن قرار بگیرد.
طی فیلم سم تماسهای تصویری با خانواده و معشوقهاش برقرار میکند، قاب محدود لپتاپ هنگام مکالمه و زوایای دوربین انتخاب شده بهخوبی بر بیخبری او از اوضاع خانه و خانوادهاش تاکید میکنند، علاوهبر اینها، در این تماسها ضعیف بودن سرعت اینترنت سبب میشود صداها در خلا بپیچند و پژواکشان سَم را در بر بگیرد تا رابطه او با عزیزانش مخدوش به نظر برسد. متاسفانه تمام این نکته سنجیهای بصری و دکوپاژ مناسب فیلم زیر بار حفرههای داستانی آن زائل شدهاند.
در مجموع مردی که پوستش... قربانی ذوقزدگی کارگردان و نویسندهاش در مواجه با ایده اصلی جذاب فیلم شده است. ابتدا و انتهای اثر همسنگ یکدیگر نیستند و به همین خاطر دگردیسی شخصیتها از جمله جفری باسمهای و غیرقابل قبول به نظر میرسد. جان یوک، نویسنده کتاب «در جنگل» در این زمینه اشاره درستی به متقارن روایی دارد. او معتقد است آغاز و پایان داستان به شکل محسوسی آینه یکدیگر هستند.
میتوان این نکته را بسط داد و اینطور نتیجه گرفت که اگر پرده اول نشان میدهد پروتاگونیست و آنتاگونیست –در اینجا، نظامهای امپریالیسمی و نماینده آنها جفری- از کجا آغاز میکنند، پرده سوم باید در نقطه اوج کشمکشها یا حتی از خلال ضداوجی حساب شده، نشان دهد آنها چه تغییری کردهاند و هرگز نباید از یاد برد این مسیر تحول باید بر اساس جهان اثر منطقی و قابل پذیرش باشد. پرده اول باید جهان شخصیتها را خلق کند و پرده سوم باید نشان دهد که جهان آنها چگونه متحول شده است.
در پرده اول سَم و عبیر تلاش میکنند از سوریه فرار کنند، اما در انتهای داستان تمام توان خود را به کار میگیرند تا به سوریه بازگردند. دلایل این تغییر نگرش همانطور که در بالا اشاره شد، در حد تیترهای خبری باقی میماند و به باور شخصیتها تبدیل نمیشود؛ زیرا بن هنیه آنها را در مسیر تغییر همراهی نمیکند و مدام از شاخهای به شاخهای دیگر میپرد و همین باعث شده چندان با شخصیتها انس نگیریم و دلیل عمل آنها را نفهمیم و چنین اتفاقی برای یک فیلم که قصد دارد در بینندهاش تزکیه نفس و آزاداندیشی فردی و اجتماعی ایجاد کند، به منزله شکست تلاشهای فیلمساز است.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
آدرس اینستاگرام:
https://www.instagram.com/filmmagazine.official
آدرس کانال آپارات: