استیون اسپیلبرگ و بازسازی موزیکال «رنگ ارغوانی»
استیون اسپیلبرگ در سال 1985 بود که با درام تحسینشده رنگ ارغوانی در یازده رشته نامزد جوایز اسکار شد و از آن پس به عنوان یک «کارگردان دراماتیک جدی» هم فیلمهای مهمی ساخت. اما حالا او با همراهی اپرا وینفری، کوئنسی جونز و اسکات سندرز تهیهکنندگی بازسازی این فیلم را برای کمپانی برادران وارنر به عهده گرفتهاند با این تفاوت که این دفعه اقتباس سینمایی جدید از تئاتر موزیکالی به همین نام (2005-2008؛ و سپس از اواخر 2015 تا اوایل 2017) صورت میگیرد که در 2006 یازده نامزدی جایزه تونی را به دست آورد و در 2016 برنده دو جایزه تونی شد؛ نمایشی که بر اساس رمان رنگ ارغوانی اثر آلیس واکر خلق شده بود که خودش اثری ستایششده است و در سال 1983 برنده جایزه پولیتزر شد. داستان درباره سفر سیلی است، یک زن آمریکایی آفریقاییتبار که در دورافتادهترین نقاط جنوبی آمریکا بهسر میبرد و از اوایل تا اواسط سده بیستم را پشت سر میگذارد. او در حالی که در طول سالهای مختلف زندگیاش مورد سوءاستفاده ناپدری، شوهر و دیگران قرار میگیرد، میکوشد تا هویت خود را بیابد. اما در فیلم اسپیلبرگ ووپی گولدبرگ، مارگِرِت اِیوِری و اپرا وینفری جوان بازی کردهاند که هر سه هم نامزد جایزه اسکار شدند (و البته گولدبرگ برای بازی فوقالعادهاش برنده جایزه گلدن گلوب هم شده بود). جونز هم که حالا در تولید بازسازی موزیکال نقش دارد، آن زمان برای موسیقی متن اریژینال و ترانه «Miss Celie’s Blues» نامزد تندیسهای طلایی شد. در هر صورت این پروژه اولین مراحل را پشت سر میگذارد و هنوز بازیگری برای آن انتخاب نشده است. از سوی دیگر، رنگ ارغوانی از نظر فنی اولین «بازسازی» فیلمی از استیون اسپیلبرگ خواهد بود ولو اینکه این پروژه بیشتر اقتباس تازهای به نظر میرسد که حالوهوا و دنیای موزیکال خودش را خواهد داشت.
ناتالی پورتمن از شکست نمیترسد و جاهطلبتر میشود
ناتالی پورتمن یکی از قابل احترامترین بازیگران زن هالیوود است اما مشکلی با اعتراف به این موضوع ندارد که کارنامه بازیگریاش بیعیبونقص نیست. او در این باره میگوید: «این موضوع باعث میشود تا ترسِ ریسک کمتر شود. من در فیلمهایی بازی کردهام که خوب از کار درنیامدهاند اما به راهم ادامه دادم و از دور خارج نشدم.» در هر صورت، تمایل پورتمن به تجربه نقشهای نامتعارف و عجیب، خیلی به توضیح کارهایش در سالهای اخیر کمک میکند، از بازی برنده اسکارش در نقش بالرینی آشفته در قوی سیاه تا بازی تحسینشدهاش در جکی و جدیدترین هنرنماییاش در فیلم بردی کوربِتِ نویسنده و کارگردان با عنوان واکس لاکس. پورتمن در این فیلم نقش ستاره پاپ خودشیفتهای را بازی کرده است که تجسمی از بدترین شکل فرهنگ سلبریتیمحور آمریکاست. او که طرفدار کودکی یک رهبر اولین فیلم کوربت در مقام کارگردان است، میگوید انتخابهای جسورانه فیلمنامه را تحسین میکند از جمله انتخاب رافِی کسیدی در دو نقش، یکی شخصیت جوانتر پورتمن در فیلم و دیگری نقش دختر او: «هم تحت تأثیر خاص بودن شخصیتی قرار گرفتم که او خلق کرده و فرصت بازی در قالبش را داشتم و هم، ایدههایی که برای کلیت داستان و روایتش داشت. خیلی بهندرت این اتفاق میافتد که متنی را بخوانید و نگاه جدیدی به برهه تاریخی پیدا کنید که در آن بهسر میبرید.» با وجود این، پورتمن به فلسفهای اشاره میکند که به وی کمک کرد پذیرای این نقش و چالش باشد: «بدترین اتفاقی که ممکن بود روی دهد این بود که نتیجه نگیریم و فیلم، خوب از کار درنیاید. این تجربه من از شکستهای متعدد است و بازی در فیلمهایی که فکر میکردم فوقالعاده خواهند شد اما آن طور که باید از آب درنیامدند و من فهمیدم که میتوانم به راهم ادامه دهم و جان سالم بهدر ببرم. تهش این است که با یک فیلم سروکار دارید و بعدش به کارتان ادامه میدهید و یک فیلم دیگر کار میکنید.»
ریدلی اسکات «دوباره» سراغ پروژه «گلادیاتور2» رفت
با اینکه خیلیها مدتهاست بر این باورند که پروژه گلادیاتور2 از اساس ایده بدی است، ریدلی اسکات دوباره با طرحها و ایدههایش سراغ آن رفته است تا دنبالهای بر فیلم برنده اسکار گلادیاتور (2000) بسازد؛ و البته بر خلاف تلاشها و صحبتهای قبلی، این بار چنین به نظر میرسد که او کاملاً جدی است. طبق گزارشها، اسکات با همکاری پیتر کریگِ نویسنده (که فیلمنامههای شهر کوچک (بن افلک، 2010) و دو قسمت از چهار فیلم مجموعه مسابقههای هانگر را در کارنامه دارد) کار را آغاز کرده است. احتمالاً اولین سؤال علاقهمندان این است که با توجه به پایان گلادیاتور داستان از کجا شروع میشود و درباره کیست؟ از قرار معلوم، داستان لوشِس، پسر شخصیت کانی نیلسن و خواهرزاده کومودوس (واکین فینیکس) روایت خواهد شد که در فیلم نخست، به لطف ماکسیموس (راسل کرو) از قتل به دست داییاش نجات یافت. به هر حال، آخرین بار همین سال گذشته بود که اسکات از ساخت گلادیاتور2 گفته بود و اینکه حتی ممکن است شخصیت کشتهشده کرو را به داستان برگرداند. البته این خط داستانی به ماجرای تولید فیلم در 2009 برمیگردد و زمانی که نیک کیو برای نگارش فیلمنامهای به کار گرفته شد. در آن نسخه از فیلمنامه، ماکسیموس که در برزخ بهسر میبرد، با قدرتِ خدایان روم به زمین بازگردانده میشود تا عیسی را بکشد که از نظرشان چهرهای تازهبهدورانرسیده است که اصرار دارد خدای واحد و حقیقی است! خب، صرف نظر از اینکه چنین خط داستانیای چهقدر بد یا شاید جنونآمیز (از نوع خوبش!) به نظر برسد، اسکات و کریگ علاقهای به آن ندارند و در جهتی کاملاً متفاوت و بهمراتب متعارفتر پیش میروند. به هر حال، ریدلی اسکات پیش از هر کاری باید جدیدترین پروژهاش را به پایان برساند که یک مجموعه تلویزیونی است با نام بزرگشدهی گرگها؛ و سپس شاید از میان انتخابهایش سراغ گلادیاتور2 برود!
ترنس مالیک و مستندی درباره لیل پیپِ فقید
ترنس مالیک فیلمسازی است که با ریسکها و بیانیههای جسورانهاش در قالب پروژههای خود شناخته میشود. او هرگز فیلمسازی نبوده است که خط سیر نظام استودیویی هالیوود را دنبال کند. وی پس از خلق فیلمهای فوقالعادهای مانند بدلندز، خط قرمز باریک و درخت زندگی، همچنان با فیلمهایی چون شوالیه جامها و مستند سفر زمان به فعالیتهایش در جهت به چالش کشیدن سینمادوستان ادامه میدهد. در این میان، او با فیلمهایی مثل ترانه به ترانه و رِیدگوند دست به انتخابهای منحصربهفردی زده است و حتی بهتازگی یک تبلیغ هم برای گوشی هوشمند «پیکسل3» را کارگردانی کرده است. اما در همین راستا، خبر تازه این است که مالیک قرارست تهیهکننده اجرایی مستندی درباره رَپِر فقید لیل پیپ باشد؛ موسیقیدان جوانی که سال گذشته به دلیل اُوِردُز تصادفی درگذشت. اما چرا مالیک باید روی چنین سوژهای کار کند که اغلبِ آدمهای بالای 25 سال اصلاً صدای او را هم نشنیدهاند؟ جواب خیلی سادهتر از آن چیزی است که میشود تصورش کرد. طبق گزارشها، مالیک دوست صمیمی خانواده پیپ است؛ اما در این خصوص، جزییات دقیق فعلاً برملا نشده است. این مستند به زندگی و روزگار گوستاو آهر یا همان لیل پیپ میپردازد که بهواسطه ادغام بیمانند موسیقی هیپهاپ و ایمو به شهرت رسید. او گرچه در 21 سالگی درگذشت و آن قدر زندگی نکرد که علاقهمندان ببینند تا کجا میتواند صعود کند، اما طرفداران پروپاقرص خودش را دارد که پیگیر موسیقیهای منتشرنشده و این مستند خواهند بود. هنوز تاریخ نمایش این مستند مشخص نیست اما با توجه به افزایش شهرت لیل پیپ پس از مرگش، بعید نیست که خیلی زود از این فیلم جدید کارنامه تهیهکنندگی ترنس مالیک بشنویم.
تعطیلی غافلگیرکننده جشنواره فیلم لسآنجلس!
جشنواره فیلم لسآنجلس دیگر برپا نمیشود. «فیلم ایندِپِندِنت» در هفته گذشته اعلام کرد که دوره اخیر این رویداد سینمایی که از 20 تا 28 سپتامبر (29 شهریور تا 6 مهر) برگزار شد، آخرین دوره از جشنواره لسآنجلس است و این سازمان (که میزبان جوایز اسپریت هم هست) از این پس بر رویدادهایی تمرکز خواهد داشت که در تمام طول سال برپا میشوند. مری سویینی رییس هیأت مدیره فیلم ایندپندنت در بیانیهای گفته است: «ما نگاهی سختگیرانه نسبت به رشد درست برنامهها و رویدادهای سالانه فیلم ایندپندنت در جریان شش سال گذشته داشتیم، از جوایز اسپریت و مجموعههای فیلممان با مدیریت و برنامهریزی الویس میچل تا عضویت، لابراتورها، کارگاهها، حمایت از فیلمسازان و برنامههای بینالمللی. در پایان به این نتیجه رسیدیم که این سازمان باید در طول سال، قالب بهتر و خاصتری را برای نمایش و تجلیل از هنرمندان سینمای مستقل در پیش بگیرد.» جاش ولش رییس فیلم ایندپندنت هم میافزاید: «با اینکه به دستاوردهایمان با جشنواره فیلم لسآنجلس در هجده سال گذشته بسیار افتخار میکنیم، حقیقت این است که بهسختی در مسیر رونق و شکوفایی پیش میرفتیم، و حالا زمان آن رسیده است که کاری جدید را تجربه کنیم. همه ما عمیقاً از جنیفر کوچیس برای نگاه، شور و خلاقیتش سپاسگزاریم و جشنوارهای که او در دو سال گذشته سرپرستی کرد، مایه مباهات ماست. ما همچنان به تعهدمان در خدمت به فیلمسازان و سینمادوستان در سراسر لسآنجلس پایبندیم.» به هر حال، این رویداد از سال 1995 با عنوان جشنواره فیلم مستقل لسآنجلس/ LAIFF کارش را آغاز کرد تا سال 2001 که «فیلم ایندپندنت» مسئولیت برگزاری آن را عهدهدار شد. از دبیران مهمان این جشنواره در سالهای اخیر میتوان به فیلمسازانی چون آنگ لی، کاترین بیگلو و راین کوگلر اشاره کرد.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
[پلیلیست، ایندیوایر، ددلاین، نیویورک تایمز]