ساختار بصری تریپتیک
جدیدترین فیلم کارنامهی کریستوفر نولان که در دهههای اخیر یکی از مهمترین فیلمسازان جهان سینما بوده است و همواره پروژههایش بسیار کنجکاویبرانگیز میشوند، بالأخره پس از انتظاری طولانی به نمایش عمومی درآمد. جالب است که ایدهی اولیهی فیلم 25 سال پیش و زمانی در ذهن نولان نقش بست که با همسرش، اِما تامس، از دریای مانش به دونکرک سفر کردند. نولان فیلمنامهای 76 صفحهای نوشت که نصف فیلمنامههای معمولش است و تا امروز کوتاهترین آنها به حساب میآید. فیلمنامه با ساختاری ریاضی و دقیق نوشته شد که نیازمند شخصیتهای داستانی بود تا شاهدان عینی وقایع تاریخی که در فیلم به آنها پرداخته میشود. نولان تصمیم گرفت فیلم را در قالب بصری سهگانه (تریپتیک) و از سه زاویه دید (زمین، دریا و هوا) روایت کند. اصلاً عنوان فیلم به همین دلیل به سه طیف رنگی تقسیم شده است: آبی آسمانی، آبی تیره و نارنجی، تا به هوا، دریا و زمین اشاره داشته باشد.
اثر گلولهی برفی
نولان که چنین عقیده دارد: «من در جایگاهی هستم که میتوانم خطر کنم و احساس میکنم برای ریسک کردن مسئولیت دارم.» و در کل خودش و دیگر فیلمسازان را نیازمند چنین بیقراری و هیجانی میداند و اینکه باید دست به چنین خطرکردنهایی بزنند، داستان دونکرک را از نقطهنظر شخصیتها روایت کرده است، با این هدف که قصه بیشتر به صورت بصری روایت شود و دیالوگها و داستانهای پسزمینه به حداقل ممکن برسند. از این رو، کل فیلم هم بر اساس «اثر گلولهی برفی» شکل گرفت که پیش از این فقط پردهی سوم فیلمهای نولان را در بر میگرفت. نولان با رویکرد یک فیلم مستند پژوهشهای دونکرک را آغاز کرد و به عنوان مثال وقتی روایتهای دستاول از تخلیهی دونکرک را شنید و متوجه شد سربازان چهقدر جوان و بیتجربه بودند، تصمیم گرفت برای صحنههای ساحل و نبردگاه زمینی از بازیگران جوان و ناشناخته استفاده کند. بهعلاوه، آنچه این پروژه را برای نولان جذابتر میکرد، مغایرت ذاتیاش با فرمولها و قراردادهای هالیوودی بود چرا که نبرد دونکرک نه حکایت یک پیروزی بود و نه آمریکا در آن نقشی داشت؛ با این وجود نیازمند تولیدی تمامعیار و پرهزینه بود تا بر پردهی نقرهای نقش ببندد.
الهام گرفتن از «نبرد الجزیره» تا «بیگانه»!
به هر حال نولان تصمیم گرفت این پروژه را آن قدر به تأخیر بیندازد که کولهباری از تجربه در کارگردانی فیلمهای اکشن بلاکباستر را به دست بیاورد. او برای اینکه بهدرستی نقطه نظر سربازان بهدامافتاده در ساحل (که برخوردشان با دشمن بسیار محدود و متناوب بود) را تصویر کند، تصمیم گرفت هرگز آلمانیها را نشان ندهد و از نمایش وینستن چرچیل و دیگر ژنرالها در اتاقهای جنگی هم خودداری کرد چون نمیخواست «در باتلاق سیاستهای این موقعیت تاریخی» گیر بیفتد. او برای ساختن دونکرک از یازده فیلم الهام گرفت که از این قرارند: حرص (اریک فون اشتروهایم، 1924)، طلوع (فریدریش ویلهلم مورنائو، 1927)، در جبههی غرب خبری نیست (لوییس مایلستون، 1930)، خبرنگار خارجی (آلفرد هیچکاک، 1940)، مزد ترس (آنریژرژ کلوزو، 1953)، نبرد الجزیره (جیلو پونتهکوروو، 1966)، دختر راین (دیوید لین، 1970)، بیگانه (ریدلی اسکات، 1979)، ارابههای آتش (هیو هادسن، 1981)، سرعت (یان دی بونت، 1994) و توقفناپذیر (تونی اسکات، 2010).
اهمیت فیلم سلولویید و فیلمسازی سنتی
نولان در ادامهی تلاشهایش برای دفاع و حمایت از فیلم سلولویید در برابر قالبهای دیجیتال، تصمیم گرفت دونکرک را با ترکیبی از فیلم آیمکس هفتاد میلیمتری و فیلم سوپر پاناویژن 65 میلیمتری بگیرد تا به تصویری با بهترین کیفیت ممکن دست یابد. دونکرک پس از فیلمهای استاد (پل تامس اندرسن، 2012) و هشت نفرتانگیز (کوئنتین تارانتینو، 2015) سومین فیلم مهم و بزرگی است که در این دهه، روی فیلم سلولویید هفتاد میلیمتری گرفته و به همین صورت در سینماها به نمایش درآمده است. علاوه بر این، نولان طبق سنت و شیوهی فیلمسازی همیشگیاش تصمیم گرفت برای نبردهای دریایی فیلم، از ناوشکنهای واقعی به جای نمونههای رایانهای بهره ببرد. او همچنین از سربازان و خودروهای نظامی مقوایی در پسزمینههای دوردست نماهای فیلم استفاده کرد تا تصور ارتشی بزرگ را به وجود بیاورد. این اتفاق باعث شد تا در صحنهای از فیلم 62 کشتی استفاده شوند که بیشترشان نمونههای واقعی از «کشتیهای کوچک»ی بودند که در عملیات واقعی داینِمو شرکت داشتند.
بالاترین دستمزد یک کارگردان
کریستوفر نولان برای کارگردانی این فیلم بیست میلیون دلار دستمزد گرفته و در سود بیست درصد از فروش کل فیلم هم سهیم شده است! این بالاترین رقمی است که تا امروز به عنوان دستمزد به کارگردانی پرداخت شده است؛ البته پیش از این پیتر جکسن هم برای کینگ کونگ (2005) همین مبلغ را دریافت کرده بود. در هر صورت، به واسطهی چنین سهمها و مشارکتهایی در فروش فیلم بود که درآمد کل نولان از تلقین (2010) در نهایت به رقم 69 میلیون دلار رسید!
از بهترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما
دونکرک با تحسین گستردهی منتقدان روبهرو شده است و بهویژه کارگردانی، فیلمبرداری، بازیها و موسیقی متن درخشان هانس زیمر ستایش شدهاند. بعضی از منتقدان هم پا را فراتر گذاشتهاند و از آن به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما و بهترین فیلم کارنامهی نولان نام بردهاند. در سایت «متاکریتیک» امتیاز میانگین 94 از 100 بر اساس 52 نقد به دست آمده است و در «راتن تومیتوز» 86 از 100 بر اساس 249 نقد. دونکرک فعلاً در سایت «آیامدیبی» هم با امتیاز هشتوهفت از ده با رأی بیش از 67 هزار کاربر در رتبهی 37 از بهترین فیلمهای تاریخ سینما به انتخاب کاربران سایت قرار گرفته است. آنتونی لین یکی از منتقدان پرشماری است که به فیلم امتیاز کامل داده و در بخش کوتاهی از نقدش برای «نیویورکر» نوشته است: «دونکرک به اندازهی یادآوری (2000) یا تلقین (2010) پرپیچوخم نیست اما تردیدی وجود ندارد که همهی احساسات ما را درگیر میکند و انصاف و حقانیت را تا پایانِ شعلهورش، به اوج زیبایی میرساند. زمین، دریا، آسمان و دستآخر، آتش. عناصر کامل میشود، شرف و افتخار از خطر رهانیده و مردان گمشده و سرگشته راهی خانههایشان میشوند.»