به نظر میرسد آیدا پناهنده در بین تعداد نسبتاً زیاد نسل جوان فیلمسازانی که کار خود را با ساختن فیلم کوتاه آغاز کرده است و در سالهای اخیر، مسیرشان را با ساختن فیلم بلند ادامه دادهاند، از جمله مستعدترین و خوشآتیهترینها باشد. البته پیش از هر چیز، باید به یک نقطهضعف اساسی و پررنگ در نگاه این طیف از فیلمسازهای جوان به مقولهی سینما اشاره کرد، و آن دغدغههای اجتماعی افراطی و نگاه به سینما به عنوان ابزاری برای انعکاس انتقادهای اجتماعی است، که این را در ناهید به عنوان نخستین ساختهی سینمایی پناهنده میتوان بهوضوح مشاهده کرد.
سینمای ایران در طول بیش از سه دهه پس از انقلاب، همواره در بند نوعی نگاه نئورئالیستی باقی مانده، و رئالیسم به مثابه تصویر عینی و موبهموی آنچه در محیط و جامعه جریان دارد، کموبیش به عنوان مدل همیشگی نگاه واقعگرایانه و اجتماعی و البته مطلوب و مورد تأیید نگاه رسمی، سینمای ایران را در سیطره خود داشته است. در واقع، مکررترین و همیشگیترین ویژگی سینمای ایران را، چه در حیطهی سینمای بدنه و عامهپسند، و چه در حوزهی سینمای جشنوارهای، میتوان همین جامعهگرایی مفرطی دانست که ضمن سیطره بر کلیت سینمای ایران، اجازهی بروز و ظهور به انواع و اشکال مختلف و متنوع سینمایی نداده و در نهایت تبدیل به مانعی عمده در پیشرفت این سینما شده است. بدیهی است یکی از مهمترین مواردی که میتواند حضور پرتعداد نسل جوان فیلمساز را (که در وضعیت سختافزاری فقیر و ناهنجار فعلی مثل کمبود سالن سینما میتواند حتی تبدیل به یک تهدید شود) در شرایط فعلی توجیه کند، تزریق نگاههای نو و پیشرو به سینما، و سعی در تغییر جهت آن از مسیری است که در طول همهی این سالها گرفتارش بوده است؛ اما متأسفانه به نظر میرسد نگاه به سینما به عنوان محملی برای انتقال یک پیام مشخص اجتماعی، در بین این نسل از فیلمسازها هم رایج است، و از این منظر بهسختی میتوان آیندهی شاداب و متفاوتی برای سینمای ایران متصور بود.
همان طور که گفته شد، آیدا پناهنده نیز همچون دیگر فیلمسازان همنسلش، نگاه خود به سینما را محدود به همین حدود کرده و استعداد انکارناپذیر و سلیقهی بصری قابلقبولش را در پیشگاه چنین نگاهی به سینما، کموبیش تلف کرده است. واقعیت این است که ناهید به لحاظ تماتیک و ایدئولوژیای که در بطنش نهفته است، چندان تفاوتی با نمونههای پیش از خود نداشته، و از خیل کثیر فیلمهایی است که سعی در نگاهی انتقادی به جایگاه و نوع حضور زن در جامعه دارند. پناهنده در ناهید تلاش کرده با نگاهی کموبیش فمینیستی، جایگاه نامطمئن و شکنندهی زن در جامعه را به تصویر کشیده و از وضعیت دشوار و فرسایندهای بگوید که قانون و عرف و جامعه بر زن تحمیل کردهاند. هرچند باید گفت پناهنده در این مسیر بر خلاف بسیاری از نمونههای افراطی، سعی در مرزبندی و خطکشی بین زن و مرد نداشته، و نخواسته که برای نمایش مظلومیت زن، تصویری افراطی و غیرواقعی از مرد و مناسبات مردانه ارائه دهد؛ و حتی یکی از دو شخصیت اصلی مرد داستان را که قرار بوده به لحاظ سببیت روایی فردی منفی و شر باشد، بیشتر یک قربانی و فردی ترحمانگیز پرداخت کرده است؛ هرچند به نظر میرسد فیلمساز در همین مسیر و در ارائهی همین دیدگاه مبتنی بر مظلومیت زن، آنقدرها موفق عمل نکرده است.
شخصیت ناهید در فیلم، نمایشگر زنی است که گرفتاریهایش بیش از آنکه ناشی از مناسبات غیرمنصفانه و بهاصطلاح زنستیزانهی پیرامونش باشد، برآمده از نوع عملکرد و رفتارها و کردارهای شخصیاش است. در واقع آنچه در یک نگاه کلی باعث دردسرها و گرفتاریهای ناهید است، برآمده از اجبار او به التزام به یک قانون قضایی کلی و عمومی است، و فیلمساز نمیتواند مشکلات اجتماعی و پیرامونی او را به شکلی جزئیتر و ریزبینانهتر طرح کرده و آنها را برآمده از تماتیک و طرح و توطئهی فیلمنامه - و نه یک قانون قضایی که با یک بار مطرح شدن کارکردش در فیلم به پایان میرسد - معرفی کند.
اما در گذر از این مشکلات و چنان که گفته شد، ساختار و کارگردانی و میزانسن اثر، نشان از کارگردانی مستعد و خوشآتیه در پشت دوربین دارد. یکی از موارد موفقیت فیلم و عوامل تأثیرگذاری آن، انتخاب لوکیشن بندرانزلی به عنوان بستر حوادث درام و سیر حوادث است. بندرانزلی به عنوان یک شهر بندری با آن حالوهوای خاص و هوای ابری و گرفته و کبود، انطباق و هماهنگی درست و بهسامانی با روحیات و نوع مناسبات شخصیتها دارد و انتخابش به عنوان لوکیشن، در برقراری حسوحال عمومی و کلی فیلم، نقشی اساسی دارد. فیلم در یکسوم ابتدایی خود از خللهایی در فیلمنامه آسیب دیده است و مدت زیادی طول میکشد تا درام اصلی شروع شده و تکلیف مخاطب با شخصیتها روشن شود؛ و مخاطب بداند که قرار است با کدام شخصیت همراه شده و برای احوال و آیندهاش دل بسوزاند. فیلم در لحظههایی شخصیت پسر ناهید را مرکز توجه قرار میدهد و گاه او را در سایه گذاشته و توجهش را معطوف شخصیت ناهید میکند، اما در نهایت و پس از نیمهی فیلم، کارگردان موفق میشود تا حدودی این پراکندگی و تشتت را تحت کنترل گرفته، و درام را در مسیری منسجمتر و منطقیتر پیش ببرد؛ تا جایی که در انتها مخاطب دیگر شکی در این ندارد که در آنچه دیده، شخصیت ناهید مهمترین شخصیت درام و مرکز توجه اصلی بوده است.