نویسنده، کارگردان و تهیهکننده: پیروز کلانتری، تصویر: رضا عبیات، تدوین: همیلا مؤید، صدابردار: امین جعفری، صداگذار: حسن مهدوی، آهنگساز: مسعود سخاوتدوست، مدیرتولید: حمید میرحسینی، مجری طرح: حمید بلاغتی تهیه شده در: لیامفیلم. 76 دقیقه. محصول سال 97-1396
پیروز کلانتری عکاس و سینماگریست که درکارنامه کموبیش چهل سالهاش علاوه بر دستیاری چند فیلم سینمایی و طبعآزمایی در سایر مشغولیتهای مربوط به سینما چند فیلم مستند در ساحت اجتماعی و تهراننگاری و ایراننگاری تهیه و کارگردانی کرده که میتوان به نمونههای موفق مشهوری از ساختههایش همچون تهران، چند درجه ریشتر و سلنجرخوانی در پارک شهر اشاره کرد. شخصیتنگاری همایون (همایون صنعتیزاده) همچون بسیاری از مستندهای شخصیتنگارانه سینمای ایران ( بهویژه اگر بعد از درگذشتشان باشد) ساختاری موزائیکی و پازلگونه پیدا میکنند که با گفتوگو با شاهدان و ناظران زندگی شخصیت فقید، گوشه و زوایا و چندوچون و تاریخچه زندگیاش را ترسیم میکنند؛ این روش همیشه کارا و مؤثر است، اگر که انتخاب و ترکیب و چیدمان مصاحبهشوندگان و راویان، کلیتی مؤثر و مجاب کننده برای مخاطب بسازد. پیروز کلانتری در آخرین مستندش همایون در مورد منشور زندگی و سلوک اجتماعی و فرهنگی و آداب روش و رفتار همایون صنعتیزاده در حد مقدورات بسیار موفق عمل کرده، چرا که گسترهی اعمال و اقدامات و افکار همایون صنعتیزاده چنان طیف رنگارنگ و پیوسته دیگرگون شونده دارد که مگر اشارهای فهرستوار و مختصر از گنجایش یک مستند به نسبت کوتاه مجالی فراختر میطلبد.
اولین احساس و تداعی ذهنی که پس از اولین مشاهدهی هر آفریدهی فرهنگی و هنری در ضمیر هرکس ایجاد میشود؛ شاید ماندگار و مؤثرترین لحظه در داوری و ارزیابیاش باشد. برای نگارنده اولین برداشتی که در زمان تماشای مستند همایون داعی شد، این بند کوتاه از منظومه بزرگ و سترگ آرش کمانگیر سروده سیاوش کسرایی بود. آنجا که میسراید:
خنده بر لب غرقه در رؤیا/ کودکان با دیدگان خسته و پیجو/ در شگفت از پهلوانیها.
انرژی دینامیک، دامنهدار و مداومی که درمواجهه با این شخصیت کمنظیر زمانمان به بینندهاش سرایت میکند، انگار یک پالس و زنگ هشدار است برای جلب توجه و دقت بیشتر برای اکتشاف وجوه بنیادین همایون صنعتیزاده. سکانسهای آغازین همایون با ترفند موثر پیروز کانتری از همان ابتدا کارنامهی فعالیت فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی همایون به اطلاع بیننده میرسد و همین کارنامه شگفتآور و وسعت رشکبرانگیزش بینندهی فیلم را میخکوب میکند و بیقرارش میکند برای پیگری چندوچون ماجرای چنین آدمی همهفن حریف! بهویژه که همزمان از سرودههای به شدت ساده اما حکمتآمیز و مجاب کننده، وجه شاعرانگی همایون رونمایی میشود. مجموعه اشعار او با نام شورگل شاید در ابداعت و صناعات ادبی و سبک و سیاق برابر با آثار شاعران مشهور کلاسیک و معاصر نباشد، اما سلامت و فصاحتی ویژه دارد که سرشار از حکمت و زندگی و زندهدلیاند. چیزی همچون شعر «کار» ادبیات بومی و شفاهی ایران که توسط شاعران گمنام و صاحبان حرفهها و پیشهها سروده میشد و دستبهدست و یا سینهبهسینه نقل محافل بود؛ شعرهایی دور از پیچیدگی، دشوارگویی، زیادهگویی و دشوارنمایی در مضمون. همایون صنعتیزاده نیز که بیشتر مرد کار و تلاش و دوندگی و کارآفرینی بود و شاید کمتر اهل نشستوبرخاست با محفلنشینان شعر و ادب؛ شعرش نیز چنین ویژگیای داشت؛ کوتاه، حکیمانه، ساده و دلنشین. گرچه با جمعی از شاعران و هنرمندان بزرگ معاصرش کمابیش مراوده و ارتباطهایی داشت از جمله سیاوش کسرایی، فروغ فرخزاد، نجف دریابندری، ابراهیمگلستان، جلال آل احمد و...
نقد نوشتن در بارهی مستند همایون منتقد را ناگزیر میکند به نقد مضمونی و محتوایی؛ هم اینکه ساختار فنی و حرفهای فیلم مستند پیروز کانتری سهل و ممتنع است و از دلبریهای تصویری و معماری ساختاری فقط به اندازهی نیاز بهره برده و نه ویترینسازی بیهوده، و نیز به این سبب که همایون آنقدر سرشار از مضمون و رنگارنگی محتوایی است که سازندهاش را نیز ناچار کرده از هر یک از ساحتها و عملکرد و رویکردهایش هر کدام اندک و برای رفع تشنگی بنوشد، و تفصیل بیشترِ و نمود این شخصیت را به همت پیگیری مخاطبانش وابگذارد.
همایون صنعتیزاده با پیشزمینه و تحت آموزشهای پدرپزرگ مصلح و مردمدار و مشروطهطلبش جوانیاش را با گرایشی به سمت چپ و افکار سوسیالیستی طی کرد و خیلی زود به حزب توده ایران میپیوندد و جوهرهی فعال و تلاشگرش او را به رغم تازهجوانی به مهرهی مهم و کارآمدی در این حزب تبدیل کرد و همنشین بسیار از بزرگان و نامآوران این حزب. کودتای ۲۸ مرداد 32 که به سرکوب محمد مصدق و میلیون همراهش، حزب توده ایران و سایر جنبشهای مردمی آن سالها منجر شد؛ میدان عملیات اجتماعیش را به عرصه نشر و کتاب کشید و کارستانی میکند با تآسیس شعبه ایرانی انتشارات فرانکلین، راه اندازی موسسه چاپ افست، و کارخانه کاغذ پارس. همزمان هم معمار میشود و هم کارآفرین انبوه سازی در پروژههای بزرگ ساختمانسازی در اینجا و آنجای پهنه بزرگ ایران. و این تلاش بیوفقه را حتی آنگاه که به پیری و کهولت رسیده و از نظم جدید انقلاب هم بیمحلی دید و هم کیفر و عقوبت، بیکار ننشست. مطالعات ایرانشناسی راه انداخت، هنرستان و موزه صنعتی کرمان را تاسیس کرد و پروژه مهم و تآثیرگذار پرورش گلمحمدی به جای خشخاش و کارگاه گلابگیری که تا کنون و بعد از مرگش هم دایر است.
شیوه، عقاید و گرایشهای سیاسی متناقض همایون صنعتیزاده حیرتانگیز و غافلگیر کننده بود. در جوانی چپ و سوسیالیست، بعد از کودتا روابط و معاملات عمدهای با غرب و آمریکا که مشهورترینش اخذ نمایندگی انتشارات فرانکلین است. در زمان دانشجویی در رشتهی حقوق تهران از سویی همدرس و همکلام سیاوش کسرایی سوسیالیست بود و از سویی با «امام» موسی صدر مشهور! بعد انقلاب هم پس از تحمل دوره زندان و انزوای طولانی انفرادی حبس، خلق و روش و سلوکاش تغییر میکند؛ هم در پوشش و هم در رفتار عمومیاش. کلاه و کراوات معمولش به لباسی صوفیمنشانه و شال و قبایی سنتی و قدیمی با شبکلاهی درویشانه مبدل میشود. ریش و محاسنی پیرانه میگذارد و در کهولت به همراه نوجوانان هنرستان تحت مدیریتش مدتی را در جبهههای جنگ میگذراند، و به مطالعات علوم باستانی و ستارهشناسی گرایش داشته و به بحث آبیاری اقتصادی و بازسازی قنوات ایرانی توجه میکند. اما در همه این احوالات متنوع و دگرگون شونده اصول اصلی اخلاق و منش او تغییر نمیکند. به توسعه و معیشت و بهینه کردن عمومی مردم ایران میاندیشیده و به هر طریقی به تعالی دانش و فرهنگ عموی بها میداده و در تعامل و معامله با هر بیگانهای به فکر و بهرهرسانی به ایران میاندیشیده.
تنگی مجال یادداشتی مختصر دربارهی این مستند بیش از این راه نمیدهد که بیشتر درباره فیلم همایون و زندگی جالب اما عجیب همایون صنعتیزاده گفت و نوشت. شاید باید کسی میبود مثل اورسن ولز تا با تکیه به امکانات مالی و تکنیکی و مراودات و تبلیغاتی آمریکا و هالیوود چیزی شبیه همشهری کین از این همتای بسی اعجابآور و کوشندهتر و الهام بخشتر فیلمی عظیم بسازد و جهانیان را به تحسین و حیرت بیندازد. با این همه کوشش پیروز کلانتری با امکاناتی اندک بسیار قابل تقدیر است. شاید میشد در متن فیلم به تاثیر حضور همسر همایون، زندهیاد شهین سرلتی، بیشتر پرداخت. اما میشود به فیلم مستند بانوی گل سرخ (مجتبی میرطهماسب، 1387) یعنی درست یک دهه قبل از ساخت همایون هم رجوع کرد و حق او را از زبان دیگری ادا کرده فرض کرد.
و نکته آخر، گفتار متن فیلم را پیروز کلانتری اجرا کرده و گرچه شاید در معیارهای گویندگی و لحن و دامنه و استانداردهای این حرفه نتوان طنین صدای نریشن یک فیلم را به او پیشنهاد کرد، اما در این فیلم صدایش به خوبی با محتوا و فضای درونی آن منطبق شده و به دل مینشیند.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: