برای نخستین بار حضورش را در سریال امام علی (1375) شاهد بودیم؛ نقشی که داود میرباقری برای او نوشته بود، وجوه دراماتیک یکی از شخصیتهای سرنوشتساز تاریخ اسلام را روایت میکرد. نقش قطام در واقع نقشی درونی بود که با استفاده از دیالوگها و میزانسنهای تئاتری میتوانست به نقشی ماندگار در کارنامه بازیگرش تبدیل شود که این اتفاق افتاد. هرچند نمیتوان از صدای مینو غزنوی در جانبخشیدن به این نقش یاد نکرد، صدایی که هرچه بیشتر بر تحرک آن افزود.
بازی در ساحره (1376) بر اساس داستان «عروسک پشت پرده»ی صادق هدایت (و این بار نیز با صدای مینو غزنوی) چیز تازهای به کارنامه آسایش نیفزود. انتخاب نامناسب بازیگر مرد که بخش اعظمی از داستان روی دوش او بود و جلوتر بودن صدای دوبلور (ناصر تهماسب) از شخصیت و بازیگر نقش، این امکان را از فیلم و دیگر بازیگرانش گرفت که بتوانند با مخاطبان ارتباط برقرار کنند.
شاید هرگز در مخیله تماشاگران فیلمهای ویشکا آسایش نمیگنجید که زمانی او را به عنوان بازیگر آثار کمدی ببینند، اما این مهم پس از سالها رخ داد. آثاری مانند عشق+2 (1377) و بلوغ (1378؛ فیلمی که دیدهنشدنش به طور طبیعی به دیدهنشدن بازیگرانش انجامید) به گونهای نبودند که بتوانند توانایی بازیگرانشان را به ظهور برسانند. حضور آسایش در فیلم قدرندیده و با اهمیت خوابم میآد (1390) به کارگردانی رضا عطاران، به تبع دور ماندن ظرایف و قابلیتهای فیلم، به گونهای نبود که بازیاش در یادها بماند اما با توجه به نقشی که در این فیلم دارد و بهاشتباه جای فرد دیگری گرفته میشود و دست و دهانش را میبندند و پشت اتومبیل میاندازند (و البته داستان سرشار از لحظههایی است که به کمدی سیاه تنه میزنند) گویی این قابلیت را داشته است که بهنوعی ویشکا آسایش را به سوی حضور در آثاری سوق دهد که بیاغراق از نمونههای موفق حضور زنان در سینمای کمدی هستند.
بازیگران زنی که در نقشهای کمیک بازی کرده و در ذهنها ماندهاند، در کمال تعجب، در تلویزیون بیشتر از سینمای ایران هستند؛ نامهایی مانند مرجانه گلچین، الیکا عبدالرزاقی، مریم امیرجلالی، سحر ولدبیگی، شقایق دهقان و... در تلویزیون به شهرت رسیدند و نه در سینما. این اظهار تعجب به این نکته بازمیگردد که تلویزیون در توجه به خطوط قرمز نانوشتهی فرهنگی در طول سالیان گذشته، همواره بیش از سینما دچار پرهیزهای مختلف بوده است. اما سینمای ایران نیز از این قافله عقب نماند و بازیگرانی مانند ویشکا آسایش در آثار کمیک سینمای ایران ظاهر شدند. نهنگ عنبر (1393) کمتر توانست از قابلیتهای حضور کمیک آسایش استفاده کند هرچند که در نهنگ عنبر2 (1395) جبران مافات شد و این بار نقش فرناز پررنگتر بود. آسایش در کنار مهناز افشار یکی از پذیرفتنیترین زوجهای کمیک را تشکیل دادند.
شاید بتوان مهمترین دستاورد آسایش در سینمای کمدی را ورود آقایان ممنوع (1389) دانست که در نقش مدیر یک دبیرستان دخترانه بازی کرد که حساسیت خاصی نسبت به حضور دبیران مرد دارد. خانم دارابی با بازی ویشکا آسایش زنی است که تنهاوتنها به کارش فکر کرده و از زندگیاش غافل مانده است. بیاغراق در چند سکانس فیلم، آسایش نشان میدهد که تا چه حد میتواند در جاندادن به نقشهای کمیک موفق باشد. نگاه کنیم به رؤیای خانم دارابی وقتی مردها را تازیانه میزند یا دهانش را مسواک میزند چون رؤیای چندشآوری دیده است. در سکانسی که سر قدوقواره معلم مرد با دبیر مرد (رضا عطاران) کلکل دارد یا در سکانس والیبال بازیکردن و به طور کلی حسی که خانم دارابی نسبت به خودش دارد و این که مطمئن است کسی نمیتواند دلش را تکان دهد (که میدهد) آسایش بازی بسیار پذیرفتنی از خودش نشان میدهد. تغییر چهره خانم دارابی و تغییر نوع نگاهش به اطراف، بهنوعی برگ برنده فیلم و حضور بازیگر این نقش هم هست. توقع ما در مقام مخاطب این است که خانم دارابی بعد از تغییر در ظاهرش، قاعدتاً باید در رفتار تندوتیزش هم تغییری بدهد اما وقتی میبیند که آقای جبلی خواستگار او نبوده، ناگهان چنان میکند که انتظارش را نداریم و همین فضای سکانس یادشده، دعوای جبلی و دارابی سر قدوقامت را جذاب میکند.
شاید در نگاه نخست چنین نباشد اما ویشکا آسایش بهترین نقش کمیک خود را در خوب، بد، جلف (1394) بازی کرده است؛ در نقش خانم آزاده، تهیهکننده فیلمی که قرارست ساخته شود. از همان نخستین صحنهای که وی را میبینیم، مطمئن میشویم که با یکی از بدیعترین نقشهای کمیک سینمای ایران روبهرو هستیم که یک بازیگر زن آن را بازی میکند. خانم آزاده زنی است که هیچ از مردان کم ندارد و بهخوبی از پس سرگرد شادمان (حمید فرخنژاد) برمیآید. اگرچه خنگبودن شخصیتهای دیگر او را دیوانه میکند اما وقتی پایش بیفتد، خانم آزاده نیز دستکمی از آنها ندارد. نگاه کنیم به سکانسی که همهشان دستبسته در زیرزمینی به دام افتادهاند و علاقهای میان سرگرد و خانم آزاده در حال شکلگیری است. آسایش در نوع بازی کمیک خود (البته، ظاهراً ناخواسته) کمتر از فیزیکش استفاده میکند و سعی دارد لحن و کلامش را به کار بگیرد.
او بعد از بازی در نقش جدی پردهنشین (1393) در مجموعه دیوار به دیوار (1396) بار دیگر به تلویزیون آمد اما این بار در فضایی کمیک و با مجموعهای که از نظر مخاطبانش موفق بود و دنبالهاش هم ساخته شد.
ویشکا آسایش همراه با تعداد اندکی از بازیگران زن که در سینما نقشهای کمیک بازی کردهاند، توانستند کلیشه حضور منفعل زنان در سینمای ایران را بشکنند. به طور طبیعی بههیچوجه نمیتوان به هیچ بازیگری پیشنهاد کرد که روی نوار موفقیتهای قبلیاش حرکت کند و همان مسیری را ادامه دهد که تا به حال رفته، اما میتوان امیدوار بود که زنان بازیگر بیشتری بپذیرند در نقشهای کمدی حضور پیدا کنند. به این ترتیب هم انحصار حضور بازیگران کمدی از سوی مردان شکسته میشود و هم سینمای ما شاهد بازیگران زن در عرصه کمدی خواهد بود. این البته هیچ ربطی به مقوله عرضهوتقاضا ندارد بلکه حتی میشود گفت که تا اندازهای ساختاری است. حضور زنان در سینمای کمدی به این دلیل میتواند موفق باشد که مخاطبان تا اینجا هرچه دیده یا شنیدهاند، از زنانی بوده است که اکنون دیگر کلیشه شدهاند. حضور بازیگران زن در نقشهای کمیک (نقشهایی که خودبهخود توجه مخاطبان را جلب میکنند) بهنوعی ساختارشکنی و گریز از کلیشهها و ورود به عرصه داستانهای تازه هم هست. «لوسیل بال»ها، «آدری هپبرن»ها و «داین کیتن»ها در تاریخ سینمای جهان گواه چنین رویکردیاند.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine