نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای ایران » نقد و بررسی1391/10/19


لبخند محو و موقر

عکس‌های عزیز ساعتی از «گذشته»

هوشنگ گلمکانی

این مطلبی است که برای کاتالوگ عکس‌های عزیز ساعتی با محوریت علی حاتمی نوشته شده و نمایشگاهش اردیبهشت امسال در گالری گلستان و خانه‌ی هنرمندان برگزار شد.

بارزترین جلوه‌ی کار عزیز ساعتی عکاس این است که سعی می‌کند هیچ جنبه‌ای از کارهایش جلوه‌ی بارزی نداشته باشد! شاید هم سعی نمی‌کند و این خصلت درونی او ناخودآگاه به این شکل ظاهر می‌شود. این توصیف از کار یک عکاس، یعنی چه؟ یعنی این‌که عکس‌های او تمامیتی را بازتاب می‌دهند که در آن هیچ بخش و عنصری سوژه‌ی اصلی نیست و بر هیچ چیز تأکید خاصی نمی‌شود. ممکن است چیزی یا شخصی درون قاب اهمیت بیش‌تری داشته باشد اما این اهمیت، جزو ذات سوژه است و ساعتی معمولاً چیزی را درون قاب نمی‌چیند و دست‌کار نمی‌کند و بر نگاه بیننده تحمیل نمی‌کند؛ یا دست‌کم این طور به نظر می‌رسد. همین «این طور به نظر رسیدن» هم نشانه‌ی مهارت اوست. مثل فیلم‌هایی که به نظر می‌رسد کارگردان ندارند – که رسیدن به چنین مهارتی بسیار دشوار است. او از آن عکاسانی است که خود را پنهان می‌کنند تا سوژه‌شان دیده شود؛ برعکسِ عکاسانی که خودشان بیش از سوژه‌شان در قاب جلوه‌گری می‌کنند. این ویژگی عزیز ساعتی، هم در «محتوا»ی عکس‌هایش پیداست و هم در «فرم» آن‌ها. فرم عکس‌های او تابعی از محتوای آن‌هاست. به‌خصوص در مورد عکس‌هایی که سوژه‌شان «گذشته» است، جلوه‌گری‌های تکنیکی جایی ندارد. لنزهای او معمولاً نرمال هستند، از زاویه‌های عجیب‌وغریب دوربین پرهیز می‌کند (بیش‌تر عکس‌ها به‌اصطلاح «آی‌لِوِل» هستند مگر در مواردی که عکس فیلم و سریالی از همان زاویه‌ای گرفته می‌شود که کارگردان، دوربین فیلم‌برداری‌اش را در ارتفاع بلندتری قرار داده است)، سوژه و تصویر را معوج نمی کند تا حضور خودش اعلام شود، در «میزانسن» دست‌کاری نمی‌کند (و اگر هم می کند آن قدر ماهرانه است که پنهان می‌ماند)، هنگام چاپ عکس‌ها هم از دخالت می‌پرهیزد. اهل فتوشاپ نیست. تنها دخالتش – آن هم گاهی – حذف تنوع رنگ‌ها در خدمت همان محتوا («گذشته») است. تبدیل رنگ‌ها به ترکیبی از سیاه و سفید و قهوه‌ای. یعنی همان رنگی که همه‌ی‌ ما از «گذشته» به یاد داریم. گذشته را این جوری به خاطر می‌آوریم. این نوع نگاه را هم عکاسی و سینما یادمان داده است.
عکس‌های عزیز ساعتی از «گذشته»، بی‌چون‌وچرا و به طرز مقاومت‌ناپذیری زنده‌یاد علی حاتمی را به یادمان می‌آورد و اصلاً بسیاری از این دسته عکس‌های ساعتی، حاصل مواد و مصالحی هستند که حاتمی چیده و ساخته است. چه عکس‌هایی که ساعتی از فیلم‌ها و سریال‌های حاتمی گرفته و چه آن‌هایی که صحنه‌ی فیلم و سریالی نیستند و از لوکیشن‌های حاتمی گرفته شده‌اند. البته عکس‌های ساعتی از «گذشته»، محدود به آثار حاتمی نیستند. او یک گذشته‌باز اصیل است؛ هرچند که در این زمینه هم افراطی نیست. مجموعه‌ی عکس‌های ساعتی از درها، پنجره‌ها، طاق‌ها، درگاه‌ها، دیوارها و سردرهای قدیمی تهران، گنجینه‌ای دیدنی‌ست که چند سال پیش در یک نمایشگاه عرضه شد و تعدادی از آن‌ها هم چه در قالب یک تقویم (با جمله‌های کوتاهی از پرویز دوایی – چه ترکیب مناسبی!) که انتشارات روزنه‌کار منتشر کرد و چه به مناسبت‌های دیگر چاپ شده است. گذشته‌بازی غیرافراطی و ملایم عزیز ساعتی، مثل سایر خصوصیت‌های اوست که با گل‌درشت بودن بیگانه است. مثل طنز ظریف او که ممکن است در وهله‌ی اول درک نشود و قهقهه برنینگیزد اما چند ثانیه که به آن فکر می‌کنی، عمق و ظرافتش را درمی‌یابی. او به جای حسرت‌خواری سانتیمانتال، کار خودش را می‌کند. عکس می‌گیرد. نشانه‌های رو به زوال گذشته را ثبت می‌کند. عیناً. شرح و تفسیر هم روی‌شان نمی‌گذارد، چون خود تصویرها گویا هستند. از یک زاویه شاید چنین به نظر برسد که پس این عکس‌ها حاوی تفسیر عکاس نیست. اما همان دقت و تأملی که ساعتی با عکس‌هایش از بیننده طلب می‌کند، نوعی تفسیر است. می‌گوید: «ببین! ببین!» درست مثل یک منتقد فیلم که به جای تفسیر فیلم با کلمات، بیننده را به تماشا و تأمل دوباره دعوت می‌کند. طمأنینه و وقاری در آن‌هاست در خور سوژه‌ها. سکون و سکوت. به‌خصوص عکس‌هایی از او که آدمی در قاب نیست، انگار حاصل مدتی مکث و تأمل طولانی است. اتفاقاً بیش‌تر عکس‌های او با سوژه‌ی «گذشته» که خارج از چارچوب فیلم‌ها گرفته شده، خالی از آدم هستند. و همین امضای اوست. آدم‌ها که اغلبْ امروزی شده‌اند. بنابراین فقط همان نشانه‌ها هستند که برخی از گزند زمان – به هر شکل – در امان مانده‌اند. حسرت‌خواری او به این شکل در این عکس‌ها متجلی شده که انگار آدم‌ها این عناصر و این «زندگی» را تنها گذاشته‌اند و رفته‌اند. این‌ها برایم یادآور سریال مستند «جهان پس از بسریت» است که آدم‌ها رفته‌اند و مکان‌های‌شان دچار فرسایش زمان و طبیعت شده است. و عزیز ساعتی گویی مدت‌ها روبه‌روی آن در یا پنجره یا سردر نشسته (روی زمین، روی سکوی خانه‌ی روبه‌رو)، سیر تماشایش کرده، ساعت‌ها در آن سیر کرده و غرق شده، حسابی سرکیف شده، خیال بافته،... و بعد از جا برخاسته، خاک لباسش را تکانده و عکس‌هایش را گرفته. یا همان جور که آن روبه‌رو نشسته و در همان عوالم بوده این عکس‌ها را گرفته. از این حیث، و با این روحیه و نگاه، عزیز ساعتی عکاس لحظه‌ها نیست. عکاس خبری و اجتماعی نیست. مشکل می‌توان او را به عنوان یک عکاس ورزشی، یا عکاس حوادث تصور کرد. او باید با سوژه‌اش حرف بزند، در آن تأمل و بر آن مکث کند. با آن اخت شود. آن را درک کند. او در عکاسی اهل فیل هوا کردن نیست. عکس‌هایی نمی‌گیرد که آدم با دیدن‌شان همان لحظه‌ی اول جا بخورد، چشم‌ها از حدقه بیرون بزند و احساس حیرت به بیننده دست بدهد. با این حال، عکس‌هایش بیننده را به مکث وادار می‌کند (مثل مکث خودش بر سوژه‌هایش) و بعد به‌تدریج با آن‌ها اخت می‌شود و آن وقت می‌توان نگاه و روحیه‌ی نهفته در پس این عکس‌ها را هم شناخت.
یک نکته‌ی در وهله‌ی اول متناقض که در عکس‌های ساعتی از سوژه‌های حاتمی وجود دارد این است که همه می‌دانیم حاتمی «گذشته»اش را بازسازی می‌کرد و آن را به شیوه‌ی خود می‌آراست. شاید اگر او زنده بود و این روزها می‌خواست فیلم‌هایش را بسازد و صحنه‌هایش را بنا کند، جلوه‌های گرافیک کامپیوتری به او اجازه می‌داد که صحنه‌ها را بیش‌تر از آن‌چه به «واقعیت» نزدیک بوده به «خیال»های خود نزدیک کند. اما در عکس‌هاس ساعتی از صحنه‌های حاتمی او همچنان تلاش کرده به واقعیت صحنه وفادار باشد؛ همان واقعیتی که حاتمی خلق کرده – به همان نسبتی که واقعیت داشته. و همچنان که اشاره شد، تنها دستکاری که در برخی از عکس‌ها – در مرحله‌ی چاپ – کرده حذف رنگ‌ها و نزدیک کردن آن‌ها به تصوری سینمایی و عکاسانه است که ما از «گذشته» در ذهن داریم. با این تعبیر، عزیز ساعتی عکاسی در خدمت سوژه‌اش است و نمی‌خواهد سوژه را به خدمت خودش درآورد. این همان روحیه‌ای است که عزیز ساعتی در فیلم‌برداری‌هایش هم داشته است.
عزیز ساعتی از آن عکاس‌هایی است که هرچند می‌کوشد خودش را در عکس‌هایش پنهان کند، اما اگر خودش را بشناسی کارهایش لذت‌بخش‌تر می‌شود. می‌شود لبخند محو – گاه تلخ و گاه شیرین – او را در پس همین عکس‌های موقر تشخیص داد. من این شانس را در زندگی داشته‌ام. و لذت برده‌ام.   

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: