نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای ایران » نقد و بررسی1394/02/31


دو پرنده، یادمان پروازی

نگاهی به دو تله‌فیلم «حبیب‌آقا» و «سه ماهی»

پوریا ذوالفقاری
هانیه توسلی در «سه ماهی»

 

دوران تله‌فیلم تمام‌شده به نظر می‌رسید. قالبی که از اوایل دهه‌ی‌ هشتاد آغاز شد و در ادامه با همت افرادی مثل مهرداد خوشبخت و حجت قاسم‌زاده‌اصل به قالبی مهم و قابل‌اعتنا بدل شد و در دوره‌ای اهمیتش به حدی رسید که تعدادی از کارگردانان سینما نظیر ایرج کریمی و فرزاد مؤتمن را هم وسوسه کرد که شانس‌شان را در آن بیازمایند. اواخر دهه‌ی هشتاد خیلی زود افول این قالب آغاز شد. حجم تولیدات بالا رفت و در پی آن بنا به قانونی نانوشته کیفیت پایین آمد. برخورد صداوسیما هم با تولیداتش عجیب بود. شب و نصفه شب تله‌فیلم بود که پخش می‌شد. در مناسبت‌های مختلف مثل اعیاد مذهبی یا ملی هم آثار متعددی با انبوهی بازیگر متعلق به طنزهای نودشبی روی آنتن می‌رفتند. وضعیت چنان به‌هم ریخت که تله‌فیلم‌سازان موفق ترجیح دادند یا به سینما بیایند یا سراغ سریال‌سازی بروند. به نظر می‌رسید عمر این قالب سرآمده است یا دست‌کم وضعیت چنان آشفته شده که تک‌وتوک آثار منسجم و فکرشده‌ی این عرصه هم به دشواری مجال دیده شدن خواهند یافت. این وضعیت تا امروز ادامه یافته و همه با ناامیدی به تولیداتش می‌نگرند. اما ظاهراً درباره‌ی این وضعیت هم نمی‌توان حکمی کلی صادر کرد. دست‌کم نمایش دو تله‌فیلم قابل‌تأمل در یک ماه گذشته نشان می‌دهد که هنوز هم می‌توانیم منتظر اتفاقی در این عرصه باشیم.

حبیب‌آقا (محمد حمزه‌ای، 1393)
فیلمی که بازیگران چندان شناخته‌شده‌ای ندارد. کارگردان جوانش ترجیح داده به جای تلاش برای جلب توجه مخاطب به اتکای چهره‌ها، با خوب قصه گفتن بیننده را پای تلویزیون بنشاند که موفق به انجام این کار هم شده است. فیلم داستان مشکلات یک جوان است؛ مشکلاتی که حل شدن‌شان به هم موکول شده و کلافی سردرگم شکل گرفته است. جوانی که ناچار به کار در آژانس شده، زندگی زناشویی‌اش در آستانه‌ی فروپاشی است و پدر بیمارش روز به روز وضعیت جسمی و روانی بدتری پیدا می‌کند. جالب است که کارگردان به‌خوبی توانسته بر میلش برای خودنمایی غلبه کند. حبیب‌آقا به‌شدت مستعد این بود که سازنده‌اش را برای به رخ کشیدن توان کارگردانی با دکوپاژهای پیچیده‌ای وسوسه کند که مثلاً می‌خواهند نشان‌دهنده‌ی وضعیت تاریک و تلخ زندگی شخصیت اصلی داستان باشند. ولی فیلم با طمأنینه و بی‌هیچ اصراری برای متأثر کردن مخاطب، بخش‌های مختلف زندگی شخصیت اصلی‌اش در خانه و محل کار و روابطش با خانواده و همکاران و اطرافیان را با حفظ فاصله روایت می‌کند و دقیقاً همین حفظ فاصله، همین خویشتن‌داری فیلم‌ساز و توانایی‌اش در حفظ توازن لحن فیلم است که حبیب‌آقا را به یکی از تله‌فیلم‌های موفق تاریخ تلویزیون تبدیل می‌کند. این تعریف به‌هیچ‌وجه اغراق‌آمیز نیست. حمزه‌ای کارگردان کاربلدی است چون اهمیت دیده نشدن کار کارگردان را می‌داند. خوب فهمیده است که نقطه‌ی اوج کارگردانی جایی رقم می‌خورد که سایه‌ی سازنده بر سر فیلم سنگینی نکند. در دورانی که کارگردانان قدیمی‌تر تلویزیون و سینما با استفاده از دوربین روی دست و خلق کنتراست‌های شدید بصری، می‌کوشند تصور و توهمی از فضاسازی و کارگردانی را به مخاطب القا کنند، حبیب‌آقا ثابت می‌کند که اگر کارگردان صبور و مسلط باشد، می‌تواند با دکوپاژی دقیق، دوربینی آرام‌گرفته روی سه‌پایه و رعایت فاصله با سوژه به تناسب اهمیت آن‌چه مقابل دوربین رخ می‌دهد، نمونه‌ای بی‌ادعا ولی کاملاً احترام‌برانگیز از اثبات توان کارگردانی باشد؛ فیلمی که مخاطب را منتظر تماشای فیلم‌های بعدی سازنده‌اش نگه می‌دارد و البته این پرسش را به ذهن متبادر می‌کند: در شرایطی که بسیاری از فیلم‌های اول سینمای ما در بهترین حالت ساختاری تلویزیونی دارند و درباره‌ی تعدادی از آن‌ها اصلاً نمی‌توان واژه‌ی ساختار را به کار برد، سازنده‌ی تله‌فیلم حبیب‌آقا کی به سینما خواهد آمد؟ نگارنده از ساخته‌های دیگر حمزه‌ای اطلاعی ندارد ولی حبیب‌آقا به ما می‌گوید که وقتش رسیده است.

سه ماهی (حمیدرضا قربانی، 1393)
زنی از ابتلا به تومور مغزی‌ مطلع می‌شود. از دکتر می‌شنود که انجام عمل جراحی ناگزیر است اما نتیجه‌ی طبیعی این عمل از دست دادن حافظه خواهد بود. حالا زن باید برای عمل شدن یا نشدن تصمیم بگیرد. این تصمیم همه‌ی روابط کاری و خانوادگی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. سه ماهی روند آرامی دارد. در این مسیر، بحرانی ناگفته روی تک‌تک زوایای زندگی زن تأثیر می‌گذارد. شریک کاری‌اش پیشنهادهای جدید را نمی‌پذیرد، مادر - که دختر را در کودکی ترک کرده و به خارج رفته است - پس از سال‌ها برای دیدن دخترش بازمی‌گردد، پدر بابت ممانعت از به خارج رفتن دختر همراه مادرش احساس گناه می‌کند، زن بین عمل کردن و نکردن مردد است و شوهر او ضمن تلاش برای قانع کردنش به انجام عمل، توان دادن پاسخی قاطع به پرسش‌های او را ندارد. سؤال اصلی زن این است: او بدون حافظه، بدون توانایی در شناخت اطرافیانش، چه‌قدر تحمل خواهد شد؟ اصلاً شوهرش او را پس از انجام عمل جراحی چرا باید تحمل کند؟ کارگردان فیلم حمیدرضا قربانی است. او را به عنوان دستیار اصغر فرهادی و یکی از تدوینگران سینمای ایران می‌شناسیم. در روزگاری که تب تقلید از فرهادی بالا گرفته، قربانی نشان می‌دهد که از هم‌نشینی با او چه آموخته است. به جای ادا درآوردن باید راز موفقیت فرهادی را درک کرد؛ انتخاب ساختاری متناسب با ریتم و روند روایت. کشف نقاط دراماتیک داستان و مقاومت در برابر هر آن‌چه که دنیای فیلم را از باورپذیری دور می‌کند و به ورطه‌ی سانتی‌مانتالیسم می‌کشاند. در تله‌فیلم سه ماهی بازی متفاوتی را از هانیه توسلی می‌بینیم که عجیب است! در روزگاری که حتی در سینمای‌مان بازیگران برای تکرار شمایل همیشگی خود دعوت می‌شوند، شکستن قالب یکی از ستاره‌ها در فیلمی تلویزیونی نشان می‌دهد که می‌توانیم منتظر اتفاق‌های جدیدی در این عرصه باشیم و البته به کارگردان جوانی که از پس انجام چنین کار دشواری برآمده است، «باید» امید ببندیم.  

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: