
در دورانی که فیلمسازان و تهیه کنندگان شبکه نمایش خانگی دست به ساخت آثاری با تم خشونت اجتماعی میزنند که بسیاری از آنها شکست خوردهاند و یا موفقیت کمی داشتهاند، ساخت اثری مانند سریال وحشی که توانسته نظر مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند، غنیمت به شمار میرود. هومن سیدی در مقام نويسنده و کارگردان با ساخت سریال وحشی گام بلند و مثبتی را در پرونده کاری خود برداشته است. سریال «وحشی» در حال حاضر در فصل اول خود با هشت قسمت بازخوردهای خوبی را نصیب خود کرد.
این سریال در ژانر درام و جنایی بر اساس الهام از زندگی واقعی علی اشرف پروانه که مرتکب قتل غیرعمد شده و تحت فشارهای زندگی، مسیر پرمتلاطم و بحرانی را میگذراند، ساخته شده است. او هم اکنون در زندان رجایی شهر دوران محکومیت خود را طی میکند و لقب اسکافیلد ایران را نیز به او دادهاند. داستان سریال وحشی با بازی جواد عزتی در نقش داوود اشرف؛ روایتی از بازگویی زندگی شخصی است که مرتکب قتلی غیرعمد میشود و به زندان میافتد و در مسیری باطل درگیر انجام جرمهای دیگر نیز میشود که این حوادث باعث دگرگونی و تغییری معکوس در شخصیت و زندگی او میشود تا اینکه مسیر زندگیاش سرانجام او را به خشونت و استیصال میرساند.
در واقع داوود کارگر معدنی است که در شرایط بد و سخت اقتصادی و کاری و اجتماعی، درگیر بیعدالتی و فشارهای روانی ناشی از تهمتهایی میشود که زمینه ایجاد ناامیدی و خشونت و خشم و عصیان را در او زنده میکند. سریال وحشی در همان ابتدا با نمایش تصاویر تاریک و سرد و بی روح معدن و تونلهای تو در تو آغاز میشود و لحظه لحظه مخاطب، زندگی داوود اشرف را وارد تاریکی و بی رحمی و بیعدالتی میبیند که نه تنها ما با او همذاتپنداری میکنیم بلکه رفتهرفته با تصمیمگیریهای داوود نیز چارهای جز آنچه میبینیم، پیشروی او نمیبینیم.
از منظر روانشناختی داوود متعلق به طبقهای از جامعه است که ترس، پنهانکاری و دروغ و همچنین فقر و عدم پذیرش اشتباه، او را دچار استیصال میکند تا جاییکه بعد از اعتماد به رها جهانشاهی وکیل تسخیری، تمام ناگفتهها را به او میگوید و رها به عنوان اولین پرونده از میان ده پروندهای که تا کنون در آنها شکست خورده بوده است اکنون موفق میشود که اثبات جرم داوود اشرف را برای دادگاه محرز کند و داوود نتیجه عشق کورکورانه و اعتماد به رها را در برملا شدن راز پنهان قتل غیرعمدی دو کودک میبیند.
تقابل آنتاگونیست و پروتاگونیست در وحشی
کمال، زندانی شرور و یاغی زندان با بازی ابوالفضل عرب به عنوان نه فقط یک آنتاگونیست بلکه ضد قهرمان در به چالش کشیدن و تحت فشار قرار دادن داوود اشرف به عنوان یک پروتاگونیست و قهرمان در محیط سرد و بیروح و بیرحم زندان و عدم حمایت مسئولان زندان از او و آگاه نبودن داوود اشرف از شرایط اجتماعی زندان باعث میشود که داوود اشرف وارد لابیرنتهای خطرناکی از کارهای خلاف تحت فشارهای کمال شود که شرایط حضور او را در زندان به تدریج سختتر کند و داوود اشرف نیز متعاقباً به یک فرد عصیانگر که مرزهای شخصیتی را درهم شکسته مبدل شود.
در حقیقت داوود اشرف وارد مازهای خلافی در زندگی خود میشود که نتیجه اشتباهات اولیه خود اوست و شخصیت دگرگون شده و تغییر یافته او از قهرمان تا ضدقهرمان باعث میشود تا کارهای غیر قابل قبولی را تحت فشارهای روانی تحمیل شده بر او انجام دهد که مخاطب با او همذات پنداری میکند و اعمالش را درک میکند. همچنین کشمکشها و چالش و تعلیق داستان وحشی باعث میشود تا مخاطب هیجانی از جنس واقعیت را تجربه کند.
محیط معدن و شغل داوود بازتابی از زندگی بیرونی او را که گرفتار و محبوس و تحت فشار و تاریکی و تنهایی است در لایههای شخصیتی داوود به درستی نشان میدهد. داوود اشرف کسی است که نه تنها از اجتماع ضربه میخورد بلکه همین اجتماع، فرصت انسان بودن را از او میگیرد و او را وارد مسیری از بیرحمی و سنگدلی و خشونت میکند تا او را به نوعی به تدریج به وحشیگری سوق دهد. بیرحمی موجود و نگاه غلط و بدون اغماض نسبت به او، داوود را به استیصال میرساند و نور امید از زندگی او برداشته میشود و تاریکی و خفقان و فشار و رنجهای پنهان از جنس کار در محیط و فضای معدن بدون هیچ چشم انداز روشنی نصیب او میشود. معدن اشاره و کنایهای و به نوعی تمثالی از شرایط سخت و تاریک و فقر و خطری است که زندگی او را تحت الشعاع قرار میدهد و نبود راه گریزی را از این شرایط محتوم برای این طبقه پایین جامعه ترسیم میکند.
داوود با شخصیتی که فاقد مهارت دفاع از خود است، علیرغم تلاشهایش در جامعهای که نمیتواند حق خود را به درستی از آن بگیرد و عدم اعتماد به نفس کافی او در مقابل مشکلات، او را به سمتی سوق میدهد که پیوسته برای فرار از محکوم شدن تصمیمات اشتباهی را بگیرد. عدم ثبات شغلی و فقر داود و توهّم ازدواج برای نجات از سوی خانواده داوود و فشارهای خانواده برای ازدواج او، خیالاتی بیش نیست که جایگزینی نامناسبی برای حل مشکلات امثال او است.
عدم تحمل شرایط زندان، وی را به سمت بقا و آزادی به هر قیمتی میبرد و با آدم فروشی کمال در زندان به عنوان شاهد قتل برای مسئولان زندان میخواهد تصور مثبتی از خود برای آنها در ذهنشان بسازد. او خود را قربانی شرایطی میبیند که هیچ گناهی را مرتکب نشده و خود را به نوعی مبرّا میداند و از بحران هویت و شرم درونی خود میخواهد فرار کند. او در بدشانسی گیر افتاده که با اتخاذ تصمیمات غلط از متهم به تدریج به مجرم مبدل میشود.
در واقع با اگرهای درست و غلط مخاطب در تصمیم گیریهای داوود در همذات پنداری با او در حین تماشای سریال وحشی در شرایط مختلف به نوعی داستان وحشی وارد مسیرهای متفاوتی میشود. اینکه به راستی واژه وحشی به چه چیزی یا چه کسی در این سریال اطلاق میشود را باید در بخت و اقبال و شانس داوود اشرف، بیعدالتی جامعه و نگاه اطرافیان، عدم شناخت درست دوستانش، محیط زندگی و شرایط تحمیل شده و یا شخصیت تغییر یافته او که موجب سرکشی و وحشی شدن میشود. با همه این موارد میتوان فهمید که تلقی مخاطب میتواند همه یا یکی از شرایط مذکور باشد. البته پاسخ این سوال را در فصل دوم سریال وحشی که در یازده قسمت در حال تولید است تا حدود زیادی برای مخاطب میتواند بهتر مشخص شود.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine
آدرس اینستاگرام ماهنامه فیلم:
https://www.instagram.com/filmmagazine.official
آدرس کانال آپارات مجله فیلم:
[ماهنامه فیلم]