اگر بخواهیم به نسبت فیلمهای کوتاه و بلند در سینمای ایران بپردازیم از یک منظر میتوان آن را با سازوکار سیستم فوتبال در ایران قیاس کرد. در فوتبال سرمایهگذاری سر تیم امید یا تیم نوجوانان مورد تأکید قرار میگیرد با این استدلال که پرداختن به فوتبال رده نوجوانان یک فرایند بنیادی و تقویت زیرساختهای فوتبال ملی است و از دل همین تیمهاست که بازیکنان شاخصی شناسایی میشوند و با تربیت استعدادهای آنها میتوان به آینده فوتبال بزرگسالان امیدوار بود. در سینما نیز میتوان فیلمهای کوتاه را معادل تیم امید فوتبال دانست که توجه و حمایت از آنها میتواند در آینده به شکوفایی و رشد فیلمهای بلند و ارتقا کیفیشان کمک کند.
با این حال این مقایسه یک قیاس ناقص است و به تصور کلیشهای و غلطی که درباره فیلم کوتاه وجود دارد دامن میزند. به این معنا که فیلم کوتاه لزوماً وابسته و طفیلی فیلم بلند نیست و ماهیت و هویت مستقل خود را دارد. اگرچه میتوان از دل فیلمسازان کوتاه به کارگردانهای توانمندی در ساخت فیلم بلند دل بست اما خود این ساختار و شکل فیلمسازی ذاتاً واجد ارزشهای سینمایی است و اعتبارش در گرو فیلمهای بلند آینده نیست.
برای فهم بهتر این موقعیت میتوان از ادبیات داستانی مثال آورد. امروزه در ادبیات داستانی بنا به دلایل اجتماعی و فرهنگی، داستان کوتاه در کنار رمان، ارزش و اعتبار بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است و به عنوان یک مدیوم یا الگوی ادبی مستقل جایگاه خاص خود را نزد مخاطب یافته و از تأثیرگذاری بالایی برخوردار شده است. فیلم کوتاه نیز در سینما میتواند همان جایگاه داستان کوتاه در ادبیات را یافته و به نقطه کانونی بدل شود نه ماهیت پیرامونی. فیلم کوتاه فارغ از کارکردهای مختلفی که دارد از ظرفیت ویژهای برای طرح و بیان برخی سوژهها و پیامها برخوردارست که فیلم بلند این قابلیت را ندارد. ضمن اینکه برخی کارکردهای تبلیغاتی و اقتصادی که در تولید فیلمهای کوتاه از جمله فیلمهای کوتاه صنعتی یا آموزشی وجود دارد، کارویژههایاین شکل از سینماست که در فیلمهای بلند نمیتوان آن را دنبال کرد.
واقعیت این است که سالانه در ایران هزاران فیلم کوتاه ساخته میشود که بسیاری از آنها از قابلیتهای زیباییشناختی و سینمایی گرفته تا کارکردهای اجتماعی و آموزشی برخوردارند اما این فیلمها جایی برای دیده شدن و قضاوت شدن ندارند. از سوی دیگر خیلی از آنها با حضور در جشنوارههای مختلف سینمایی موفق به کسب جایزه و افتخار برای سینمای ایران میشوند که نه پوشش خبری لازم نصیبشان میشود و نه از ارگانها و نهادهای سینمایی مورد تشویق و حمایت قرار میگیرند. جالب اینکه تعداد جوایز کسب شده از جشنوارههای معتبر و مختلف فیلم کوتاه در جهان بیش از فیلمهای بلند در سینمای ایران است اما انگار دیوار فیلمهای کوتاه آن قدر کوتاه است که کسی روی آن یادگاری نمینویسد و بهای چندانی به آن نمیدهد.
شاید مهمترین چالش و در واقع مطالبه فیلم کوتاه در ایران، مسأله اکران و نمایش باشد که هیچ سیاست مدون و حمایتی برای نمایش این آثار در کار نیست. اگرچه فیلم کوتاه ما در بخش تولید هم با مشکلات مالی و اداری روبهروست اما حجم بالای تولیدات نشان میدهد که دستکم در عرصه تولید، انگیزهها و تلاشهای شخصی موجب شده است که فیلمسازان کوتاه روی پای خود بایستند و در تولید فیلم کوتاه، کوتاهی نشود. گواه این مدعا، هم تعداد قابل توجه فیلمهای کوتاه است و هم جوایزی که از جشنوارههای مختلف برای کشور به ارمغان میآورند. لذا حلقه مفقوده و خلأ اصلی در ارتباط با فیلمهای کوتاه، مسأله نمایش و اکران آنهاست که غالباً یا در جشنوارهها اکران میشوند که مخاطب محدود و خاص خود را دارند و حتی گاهی خود فیلمسازان کوتاه هستند که تماشاگر فیلمهای خودند یا در محافل و کانونهای خصوصی به نمایش گذاشته میشوند که جنبه عمومی و مخاطب انبوه ندارد.
از ابتدای امسال گروه «هنر و تجربه» با طراحی ایده و الگوی جدیدی برای اکران فیلمهای کوتاه، شش فیلم کوتاه را در یک سانس در برنامههای اکران خود قرار داده است که اولین سری آن با عنوان «فیلمهای کوتاه نوروزی» با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و علاقهمندان همراه شد. تشکیل کمپینهای مجازی برای تبلیغات خودجوش و حمایت از این فیلمها نیز به گرمتر شدن این فضا و توجه و ترغیب مخاطبان به تماشای فیلمهای کوتاه مؤثر افتاد و شاید بتوان گفت برای اولین بار فیلمهای کوتاه با مخاطبان قابل قبول بر پرده سینماها به نمایش درآمدند.
دومین سری این طرح نیز با عنوان «فیلمهای کوتاه تابستانه» اکنون در حال اجراست و شش فیلم دیگر که برگزیده جشنوارههای معتبر داخلی و خارجیاند به نمایش گذاشته شدهاند. این ایده یک راهکار عمومی برای حل مسأله اکران فیلمهای کوتاه است که میتواند به رونق گیشه آن کمک کند. هرچند فیلمسازان کوتاه نه در پی سودآوری اقتصادی و فروش فیلم که به دنبال امکانی برای نمایش آثار خود هستند که این طرح با وجود برخی مشکلات که سینمای «هنر و تجربه» در شیوه اکران و زمانبندی نمایش دارد تا حدودی موفق بوده است ولی نیازمند استمرار و حمایت بیشترست.
با این حال هنوز فیلم کوتاه جایگاه واقعی خود را در سینمای ایران پیدا نکرده است و نهادهای فرهنگی و رسانهای دیگر نیز باید به میدان بیایند و هر کدام سهمی در نمایش و دیده شدن این آثار داشته باشند. در این میان شاید نقش صداوسیما و شبکههای تلویزیونی بیشتر باشد. در اغلب کشورهای توسعهیافته، تلویزیون خاستگاه اصلی تولید و نمایش فیلمهای مستند و کوتاه است و تلویزیون ما باید از این ظرفیت ارزشمند در جهت غنیتر شدن برنامههای خود هم که شده استفاده کند. نمایش فیلمهای کوتاه برگزیده از تلویزیون یک تعامل و معامله دوطرفه و برد-برد است که هم موجب میشود فیلمهای کوتاه فیلمسازان ایرانی در رسانهای فراگیر و با مخاطب انبوهتر دیده شوند و هم خود تلویزیون میتواند از این طریق به غنای برنامههایش کمک کند و در جلب مخاطب بیشتر، گام مؤثری بردارد.
اما بیش از همه این سیاستها و تمهیدها و راهکارهای عملی باید ذهنیت مخاطب و البته مدیران و سیاستگذاران سینمایی نسبت به این گونهی سینمایی تغییر کند و به ارزشها و کارکردهای فیلمهای کوتاه پی ببرند. هنوز فیلم کوتاه در جامعه ما شناخته شده نیست و از ظرفیت و ظرافت آن در بازنمایی پیام بهدرستی استفاده نشده است. حمایت و تقویت فیلمسازی و فیلمسازان کوتاه در واقع یک نوع سرمایهگذاری برای سینمای ایران است چه فیلم کوتاه را یک تجربه و آزمونوخطا برای ساخت فیلمهای بلند بدانیم و چه آن طور که باید باشد فیلم کوتاه را به عنوان یک نوع شیوه فیلمسازی مستقل و هویتمند به رسمیت بشناسیم. واقعیت این است که بسیاری از این آثار و فیلمهای کوتاه که در جشنوارههای مختلف تحسین شدهاند از بسیاری از فیلمهای بلند ما جلوترند و سرشار از خلاقیت و نوآوری. کوتاه بودن این فیلمها دلیلی بر بیاهمیت بودنشان نیست؛ و استعدادها و ایدههای درخشانی در فیلمهای کوتاه نهفتهاند که نیازمند کشف و نمایش و حمایتاند.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: