دُنی وینوو، کارگردان کاناداییتباری که فیلمهای تحسینشدهای مثل آتشها (2010) و زندانیان (2013) را در کارنامهاش دارد، در سال 2015 فیلم آدمکش (سیکاریو) را روی پرده داشت، فیلمی درباره مبارزه با مواد مخدر که داستان مخوف آن در آمریکا و مکزیک میگذرد. در میان گفتوگوهایی که او به مناسبت اکران سیکاریو انجام داده، بحث به پروژههای آتی او هم کشیده است؛ یکی فیلم علمیخیالی داستان زندگی تو با شرکت ایمی آدامز و جرمی رنر که کار فیلمبرداریاش تمام شده است و دیگری قسمت دوم بلید رانر (ریدلی اسکات، 1982) که به گفتهی دُنی وینوو فعلاً در مرحلهی پیشتولید است. آنچه در ادامه میآید ترکیبی از سؤالهای مربوط به بلید رانر2 است که از دو گفتوگوی وینوو با «امپایر» و «ایندیوایر» انتخاب شده است.
طبیعتاً وقتی کارگردانی دنبالهی فیلمی را قبول میکنید که بین شما و فیلم اول ارتباطی شکل گرفته باشد. بلید رانر برای شما چه معنا و مفهومی دارد؟
بلید رانر یکی از محبوبترین فیلمهای من از تاریخ سینماست. ساخت دنبالهی این فیلم برای من موضوع کوچکی نیست. من فیلمسازی هستم که فیلم ساختن را از دهسالگی شروع کردم. بلید رانر فیلمی است که ایدهی کارگردان شدن را در ذهنم به وجود آورد. یادم میآید وقتی اولین بار فیلم را دیدم، دچار شوکی شدید شدم. این فیلم باعث شکلگیری عشق من به سینما شد و با فاصله با آثار دیگر یکی از مهمترین فیلمهایی است که دیدهام. بلید رانر برای من فیلمی اساسی و ضروری است.
احساس میکنید به فیلمی که تا این اندازه دوستش دارید چه چیزهایی میتوانید اضافه کنید؟
بلید رانر، در کنار ادیسهی فضایی 2001، یکی از اولین فیلمهای علمیخیالیای بود که دیدم. این فیلم، مثل فیلم استنلی کوبریک، از اولین آثار این ژانر و فیلمی مخصوص بزرگسالان بود و هدفش کشف مضمونهای بزرگسالانه و اگزیستانسیالیستی. من فیلمهای علمیخیالی اگزیستانسیالیستی را دوست دارم. کندوکاو درباره موقعیت بشری جذابیت خاصی دارد. فیلم اول بلید رانر از این نظر خیلی غنی بود و احساسم این است که ساخت فیلم دوم فرصتی برای اکتشاف در لایههای زیرین این مضمونها و موقعیت بشری است. البته میدانید که نمیتوانم بیشتر از این توضیح بدهم. دستهایم بسته است! اما هامپتن فنچر، نویسندهی فیلم اصلی، ریدلی اسکات و فیلمنامهنویسی بسیار توانا به نام مایکل گرین با همکاری هم فیلمنامهای بسیار قوی نوشتهاند که ساخت فیلم دوم بلید رانر را توجیهپذیر میکند. وقتی شنیدم که در حال برنامهریزی برای ساخت دنباله - نه، دنباله نه، پروژهی دیگری که به بلید رانر مرتبط خواهد بود - هستند، پیش خودم فکر کردم «وای، خیلی هیجانانگیزه!» راهاندازی چنین پروژهای ایدهای شگفتانگیز و خطرناک است. وقتی فیلم اول تا آن اندازه قوی است، چه نیازی به ورود مجدد به آن دنیا است؟ اما وقتی فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم چرا ریدلی اسکات میخواهد دوباره به آن دنیا سر بزند.
دیدار با اسکات و صحبت درباره بر عهده گرفتن کارگردانی فیلم بعدیِ یکی از شناختهشدهترین و تأثیرگذارترین آثار او چهگونه بود؟
ریدلی اسکات یکی از قهرمانان من است! او در کارش استاد است. او یک نابغهی بصری است. از بین بهترین فیلمهای علمیخیالی تاریخ سینما، دو فیلم را او ساخته است! او غول این ژانر است و من این را خوب میدانم. اولین چیزی که به او گفتم این بود که «آقای اسکات، من به دعای خیر شما نیازمندم. اگر دعای خیرتان پشت سرم نباشد، این کار را انجام نمیدهم.» کار سختی بود که مطمئن شوم او از اینکه من این فیلم را بسازم واقعاً راضی است ولی معلوم شد که مشکلی با این موضوع ندارد. رفتار او با من خیلی سخاوتمندانه بود. ما گفتوگویی طولانی داشتیم و او به من گفت هر وقت که به او نیاز داشته باشم، او کمکم خواهم کرد. بحث خوبی هم درباره دنیای بلید رانر و نظرش درباره این دنیا و چگونگی شکلگیری آن و ارجاعهای مربوط به آن داشتیم. او جعبهی خلاقی را مقابل چشمانم باز کرد و به نظرم خیلی سخاوتمندانه رفتار کرد. این دیدار باعث شد نظر مثبتم به او مثبتتر هم بشود.
بلید رانر ظاهر بسیار خاصی داشت. آیا از نظر بصری از فیلم اول پیروی میکنید یا میخواهید ظاهری متفاوتتر پایهریزی کنید؟
من و راجر دیکینز (مدیر فیلمبرداری بلید رانر2) از همان دیدار اولمان در فکر ساخت فیلمی علمیخیالی در کنار هم بودیم. به نظر من و راجر دنیای بلید رانر از نظر بصری بسیار غنی است و اینکه فرصت پیدا کردهام در چنین دنیایی با راجر دیکینز دست به اکتشاف بزنم، شبیه به تبدیل شدن پروژهای رؤیایی به واقعیت است. البته ما در مراحل اولیهی کار هستیم و صحبت کردن درباره جنبههای بصری فیلم کمی سخت است اما راستش خیلی دارد به من خوش میگذرد. راجر هم که در کارش استاد است. هرچند احساسم میگوید ما از دو گونهی متفاوت هستیم اما در نگاه هر دوی ما به سینما و زبان بصریای که میخواهیم به آن برسیم، نکتهای مشترک وجود دارد که به طرز عجیبی ما را به نتیجه میرساند و به همین خاطر است که از کار کردن با او لذت میبرم.
اشاره کردید که فیلم شما دنبالهی بلید رانر اسکات نیست. پس چهطور قرار است به فیلم اصلی مرتبط باشد؟
این را دیگر نمیتوانم بگویم. خیلی درباره پیوستگی دو فیلم نمیتوانم حرف بزنم. مشکل این است که اگر به کوچکترین نکتهای اشاره کنم، در ادامه همه چیز به حالت انفجار خواهد رسید و من قرار است فقط بگویم: «حرفی برای گفتن ندارم. حرفی برای گفتن ندارم. حرفی برای گفتن ندارم.»
ما میدانیم که هریسن فورد دوباره در نقش دکارد بازی خواهد کرد اما شخصیت رایان گاسلینگ یک راز باقی مانده است. میتوانید بگویید چهطور شد گاسیلنگ را برای نقش اصلی فیلم انتخاب کردید؟
راستش درباره این موضوع هم خیلی نمیتوانم حرف بزنم. فقط میتوانم بگویم که او بازیگری است که به نظرم بسیار برای این نقش مناسب است. او اولین گزینهی ما بود و با هیجان بسیاری وارد پروژه شد و عاشق فیلمنامه شد. فعلاً در همین اندازه میتوانم بگویم!
در حال حاضر در چه مرحلهای از تولید فیلم هستید؟
در مرحلهی پیشتولید هستیم که احتمالاً خیلی هم طولانی بشود چون باید خیلی فکر کنیم و رؤیاپردازی کنیم. برای ساخت چنین فیلمی باید خیلی خیالپردازی کنیم. الان در این مرحله به سر میبریم، در مرحلهی رؤیاپردازی.