گائل گارسیا برنال، بازیگر مکزیکی، صاحب کارنامهای است که برای بسیاری از بازیگران حسرتبرانگیز است. نگاهی به کارنامهاش سابقه همکاری با فیلمسازان برجستهای مانند آلخاندرو ایناریتو، آلفونسو کوارون، پابلو لارین، میشل گوندری، ورنر هرتزوگ، جیم جارموش، الیا سلیمان و الیویه آسایاس را نشان میدهد. او مردی هزار چهره است که علاوه بر شخصیتهای مکزیکی، در نقش شخصیتهایی از کشورهای شیلی (نرودا، ٢٠١٦، پابلو لارین)، فرانسه (علم خواب، ٢٠٠٦، میشل گوندری)، آرژانتین (خاطرات موتورسیکلت، ٢٠٠٤، والتر سالس)، کوبا (شبکه زنبور، ٢٠١٩، الیویه آسایاس) بازی کرده است.
گارسیا برنال در شصتوهفتمین جشنواره جهانی فیلم سن سباستین (۲۹ شهریور تا ۶ مهر) در سه فیلم حضور داشت، دو فیلم بهعنوان بازیگر (شبکه زنبور) ، (اِما، پابلو لارین) و یک فیلم بهعنوان کارگردان (چیکواروتز).
چیکواروتز درباره دو نوجوان مکزیکیست که در فقر و تنگدستی زندگی میکنند. پدر یکی از آنها دائم الخمر است که مرتب زن و بچههایش را کتک میزند. این دو از زندگی جز فلاکت و زجر هیچ بهرهای نبردهاند و با دله دزدی روزهایشان را سپری میکنند. برای فرار از این بدبختی و رفتن از شهرشان لقمهای برمیدارند که از دهانشان بسیار بزرگتر است. این دو کودکی را میدزدند و به پدرش پیامی میدهند که برای آزادی فرزندش مبلغی را به آنها پرداخت کند. همانطور که میشود حدس زد، این آدمربایی به تراژدی ختم میشود. از این نوع فیلمها که به وضعیت وخیم کودکان و نوجوانان فقیر میپردازند دیدهایم، و گارسیا برنال هم از نظر هنری چیزی به آن اضافه نکرده است ولی رویهمرفته چیکواروتز فیلمیست خوش ساخت با بازیهای خوب که امید میدهد که این هنرمند مکزیکی میتواند کارهای بهتری در آینده عرضه کند.
در سن سباستین گپی با او داشتم.
آیا خودتان هم این اختلاف طبقاتی چشمگیر که در فیلمتان میبینیم، تجربه کردهاید؟
بدون شک چیزی که در این فیلم از آن چشمپوشی نکردیم ابعاد جامعه طبقاتی است. من ترجیح میدهم که درباره این موضوع در فیلم صحبت کنم تا درباره تجربیات زندگی خودم. فیلم نمودیست از باورهایی که نسل من با آن بزرگ شدهاند. برای مثال این باور که ما باید از چنین جایی فرار کنیم. این باور بسان «کشتی نوح»ی از رسوم تمدن غرب است که بیایید این جا را خراب کنیم و برویم جای بهتری پیدا کنیم. جماعت پیوریتانها هم به نوعی این باور را به انتها بردند و جمع زیادی را کشتند و دنیایی جدید بنیان کردند که ماندگار نبود و دوباره باید از نو شروع میکردند. این نوع باور در فرایند رشد کردن نفوذ کرده و یکی از فرآوردههایش یاس و ناامیدی در جوانان است. این چیزی است که همه ما با آن مواجه بودهایم و با تواناییهای خردمندانه و کنترل احساساتمان توانستهایم که آیندهای برای خودمان بسازیم؛ آیندهای که بستگی به چشماندارمان به زندگی دارد.
آیا اختلاف طبقاتی به تنهایی میتواند جوانان را مجبور به کار خلاف کند؟
یکی از دلایل اصلی گرایش به بدکاری این است که بچهها در خانهای بزرگ میشوند که تهی از عشق است و از تعلیم و تربیت هم خبری نیست. تنها برای نیاز به بقا مجبورند که دست به کارهای خلاف بزنند. نبودن کنترل و فکر دائمی به فرار را هم اگر به این معجون اضافه کنید، تمام ترکیبات خلق کردن خلافکار و حتی جنایتکار فراهم میشود. حتی امکان دارد که یکی از نتایج بزرگ شدن در چنین محیطی دستزدن به کارهای بسیار هولناکی مانند آدمربایی شود. این فیلم درباره فقر وکمبود منابع اقتصادی نیست؛ درباره انواع دیگر فقر است که ربطی به پول ندارند. نداشتن پول فقط یک بهانه است. چیزی که حقیقت دارد یاس و ناامیدی جوانان است و خشونتی که در سراسر جهان وجود دارد و رایجترین نمونهاش خشونت خانگی است. ما میخواستیم که در فیلممان به این موضوعها بپردازیم و حقیقت را هراندازه هم که تلخ باشد، بدون افزودن چاشنی شیرین نمایش دهیم.
شما با کارگردانهای برجستهای کار کردهاید، ولی به نظر میرسد که سهبار کار کردن با پابلو لارین روی شما تاثیر خاصی گذاشته باشد.
بدون شک سهبار همکاری با این کارگردان تاثیرات مثبتی روی من داشت. پابلو باعث بازگشت نشاط در بازیهایم شد. من در مرحلهای از زندگیام بودم که از کارم چندان لذتی نمیبردم. البته این امری عادی در زندگیست. وقتی که درنَه بازی کردم، پیبردم که سینما وظیفهی خاصی دارد که کاوش در ابهامات و یافتن پاسخ برای پرسشها بخشی از آن است. من از پابلو سپاسگزارم که این فرصت را به من داد تا دوباره از کارم لذت ببرم. البته او در خلقچیکواروتز هم برایم الهامبخش بود، همانگونه که آلفونسو کوارون و کارگردانهای دیگری که با آنها کار کردهام الهامبخشام بودند. و البته همینطور فیلمسازانی که هرگز با آنها کار نکردهام و برخی از آنان دیگر زنده نیستند.
آیا فراموششدگان لوییس بونوئل هم یکی از فیلمهایی بود که از آن الهام گرفتید؟
فراموششدگان تاثبرگذار بود و بیشتر به این خاطر که در زمان خودش خیلی سروصدا و جنجال بهپا کرد. دولت وقت مکزیک خیلی روی این فیلم و پیامش حساس بود. مکزیک در حال جهشی اقتصادی بود و این فیلم دربارهفراموششدگانبود؛ کسانی که از این جهش اقتصادی بهرهای نمیبردند. مکزیک کشور ثروتمندی است ولی فقر هم گسترده است. یکسوم جمعیت در تنگدستی زندگی میکنند، و اینگونه نباید باشد. نمایش فراموششدگان در سراسر جهان و بهویژه طنز تلخی که در آن بود، برای دولت مکزیک ناخوشایند بود. نهتنها این فیلم مشکل فقر را در مکزیک نشان میداد، بلکه به آن میخندید و این دولت را بیشتر عذاب میداد. بیان طنزآلود به درک بهتر مشکلها کمک میکند. بله، از این نظر شباهتهایی بین فراموششدگانو چیکواروتز وجود دارد. با اینکه فقر و بدبختی بسیار غمناک است، اما ما در جامعه مکزیک به سیاهبختی خودمان میخندیم. این چیزی بود که من در فیلمم سعی کردم نشان دهم، اینکه امیدواریم اوضاع را تغییر بدهیم.
آیا در آینده قصد دارید که در هر دو زمینه بازیگری و کارگردانی فعال باشید؟
من از کارگردانی بسیار لذت میبرم. خوشبختانه مثل فوتبال نیست که فقط وقتی دوران بازیات تمام شد به مربیگری روی بیاوری، بنابراین میتوانم در هر دو زمینه فعال باشم. ولی فکر میکنم که حرفهی اصلیام بازیگریست و به آن افتخار میکنم. از راه بازیگریست که میتوانم انتخاب کنم چه فیلمی را کارگردانی کنم. مگر چند فیلم میشود در طی زندگی ساخت؟ شش، هفت رقمهای خوبی هستند. تارانتینو زیاد فیلم نمیسازد و همهی فیلمهایش عالی هستند. ترنس مالیک هم تازگیها پرکار شده ولی قبل از آن دو سه فیلم بیشتر نساخته بود که محشر بودند. من فکر نمیکنم که باید تعداد زیادی فیلم ساخت. کارگردانی مانند نوشتن کتابی پر ورق بهقلم یک گروه است. کاریست که باید برایش وقت گذاشت و زمانگیر است. البته بعضیها هم هستند که میتوانند پشت سر هم فیلم بسازند.
مثل وودی آلن؟
وودی آلن از هر سه فیلم که میسازد، یکیاش خوب در میآید! که البته نسبت خوبی است!
فکر می کنید که محبوبیت سریالهای تلویزیونی مانند ال چاپوو فیلمهایی مانند سیکاریو که درباره قاچاقچیان مکزیکیاند، تصویری کلیشهای از مکزیکیها عرضه میکنند؟
سیکاریو فیلم خوبی بود.
بله، ولی من به تصویری که از مکزیک و مکزیکیها در ذهن تماشاگران میماند اشاره دارم. البته حرفهای دونالد ترامپ هم علیه مکزیکیها تاثیری نداشته است.
چرا فکر میکنید چیزی که دونالد ترامپ میگوید تصویری است که مردم از آن کشور میسازند؟ او آدمی نیست که ما جدی بگیریم. ما فیلم میسازیم و مسئولیت محتوای فیلم بر دوش ماست ولی باید مواظب باشیم تا در تلهی بحثهای حاشیهای و بیهوده نیافتیم. نظیر این مثالی که شما درباره آن شخص آشغال زدید. من حتی نامش را هم بر زبان نمیآورم و اینکه چگونه باید با او بحث کرد. دلیلی برای مکالمه با کسی که از همان اول شما را جنایتکار و متجاوز خطاب میکند، وجود ندارد. حتی اگر رییس جمهور آمریکا باشد. او نباید در این مقام چنین حرفهایی بزند و اصلا نباید این حد از قدرت و مسئولیت در دست چنین کسی باشد. من او را یک احمق تمام معنا حساب میکنم و درگیر این بحثها نمیشوم چون چرندیاتی که او میگوید به هیچوجه برایم اهمیت ندارد.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: