هانی ابواسد فیلمساز مطرح فلسطینی، با فیلم جدیدش با عنوان بت نهتنها چهرهی تازهای از سبک فیلمسازی خود ارائه داده، بلکه چهرهی تازهای هم از کشورش فلسطین و مردم آن رو کرده است. اگر اخبار رسانهای پر است از درگیریهای جدید فلسطینیها و اسرائیلیها، درام موزیکال و جوانپسند ابواسد - که در هلند تحصیل کرده است - در دنیایی متفاوت سیر میکند.
بت سرشار از عشق به موسیقی و خوانندگی است و حکایت از آن میکند که جوانان فلسطینی بجز مبارزه با نیروهای اشغالگر، در فکر زندگی معمولی و بهرهگیری از مواهب مربوط به آن هم هستند. در کار تازهی ابواسد خبری از لفاظیهای آتشین انقلابی متداول نیست. در عوض، شور جوانی و احساسات خالص عاطفی و نگاه به موسیقی به عنوان بخش مهمی از زندگی روزمره به چشم میخورد. بت بهنوعی بیسروصدا تولید شد و حالوهوایی شرححالگونه دارد که البته شباهت زیادی به نمونههای مشابه موردپسند آکادمی اسکار ندارد. داستان برگرفته از ماجرای برنده شدن محمد عصاف جوان فلسطینی در مسابقات معروف «عرب آیدل» (بت عرب) است. محمد پس از آنکه با درهای بسته روبهرو شد با بالا رفتن از دیوار محل برگزاری مسابقه، خودش را به داوران رساند و به اجرای برنامه پرداخت. وی سال 2013 توانست در بین رقبای خود از کشورهای مختلف جهان عرب، جایزهی بهترین خوانندهی سال را بگیرد. این مسابقه شبیه برنامههای مشابهی مثل «ایکس فاکتور» و «امریکن آیدل» است و هر سال بهترین چهرههای مستعد عربی را انتخاب میکند.
بت تا به حال در چند جشنواره بینالمللی به نمایش درآمده و به خاطر لحن متفاوتش با عکسالعملهای متفاوتی روبهرو شده است. منتقدان سینمایی با ابراز تعجب از مضمون فیلم، به تأیید آن پرداختهاند و انتظار میرود نمایش عمومی آن در کشورهای مختلف (و بهویژه عربی و فلسطین) با استقبال روبهرو شود. هانی ابواسد که برای درامهای اجتماعی و سیاسی همچون عمر و اینک بهشت نامزد دریافت جایزهی اسکار بهترین فیلم خارجیزبان شد، با بت به دنبال برقراری ارتباط بیشتر و بهتر با تماشاگران است. او که فیلمساز شدن را به مهندس پرواز بودن ترجیح داد، در دو گفتوگوی متفاوت با «اسکرین اینترنشنال» درباره این فیلم و موضوعهای دیگر صحبت کرده است.
چهطور سراغ این فیلم رفتید؟
از سال 2013 شروع شد، زمانی که جایزهی بخش نوعی نگاه جشنواره کن را گرفتم. دریافت این جایزه خیلی هیجانانگیز بود. از حضور این مرد جوان در مسابقات عرب آیدل هم هیجانزده شدم. خواهرم داستانی را برایم تعریف کرد که چهگونه محمد راهی سفر شد و در مقابل تمام سختیها و مشکلات قد علم کرد. وقتی از کن به خانه برگشتم، به جمعیت عظیمی پیوستم که در میدان دور هم جمع شده و امیدوار بودند نام او را به عنوان برندهی مسابقه بشنوند. در یک لحظه خودم را در بین هزاران نفری دیدم که در حال شادی و جیغ کشیدن بودند. بالأخره بعد از کلی شکست و غم، ما نوعی از برنده شدن را داشتیم. یک سال بعد با علی جعفر دیدار کردم که امتیاز تولید فیلمی سینمایی درباره محمد را در دست داشت. میخواست آن را با همکاری امیره دیاب تهیه کند. این فیلم اولین کار سینمایی این خانم تهیهکننده بود و بقیهی سرمایه هم از سوی افرادی از فلسطین، قطر، هلند، دبی و انگلستان تأمین میشد.
بزرگترین چالشتان در زمان فیلمبرداری چه بود؟
حفظ تعادل بین عناصر ملودرام و تأثربرانگیز قصه. ما به داستان و شخصیتی قوی نیاز داشتیم.
ساختن فیلمی درباره فلسطین امروزی چه مشکلاتی دارد؟
اولین بار است که تلاش کردهام فیلمی «مردمپسند» به مفهوم عامش بسازم که خودش یک چالش بزرگ بود. اکثر فیلمهایم حالوهوایی تراژیک دارند اما این یکی بیشتر تجاری است. این موضوع را میتوانید از میزان قراردادهایی که برای پخش و نمایش آن بستهشده دریابید!
فکر میکنید این داستان میتواند در جهان عرب سفر خوبی داشته باشد؟
بله. در کل داشتن تماشاگران بیشتر و وسیعتر برای آرمان فلسطینیها خیلی خوب و سمپاتیک است. اما آنها ضرورتاً نمیخواهند در تمام مدت درباره مشکلات فلسطین بشنوند. این یکی از معدود دفعاتی است که داستانی از بدبختی و رنج و مصیبت نمیشنویم. انتظارم این است که بت تبدیل به فیلمی پرفروش در خاورمیانه شود، زیرا محمد عصاف یک ستارهی بزرگ در این منطقه است.
خواندن توفیک بکرام ستاره چهگونه است؟
خوب است. او فقط لب میزند (میخندد). ما از صدای خود عصاف استفاده کردیم.
نادین لبکی فیلمساز هم در نقش کوتاهی ظاهر شده است. چهرهی مشهور دیگری هم هست؟
بله، وقتی نادین داستان را شنید گریهاش گرفت. خود عصاف هم حضور کوتاهی دارد و همین طور چند برنامهساز تلویزیونی.
توزیعکنندگان زیادی فیلم را خریدهاند. در فلسطین هم پخش میشود؟
بله. باید در هر گوشه از فلسطین به نمایش درآید. ولی خب، در فلسطین تعداد زیادی سینما و سالن نمایش وجود ندارد و به همین دلیل باید فیلم را در مکانهای متفاوت دیگری به نمایش بگذاریم.
کار بعدیتان چیست؟
فیلمی با عنوان کوهی بین ما که به محض آماده شدن فیلمنامهاش، جلوی دوربین خواهد رفت. آن را با همکاری کمپانی فاکس قرن بیستم میسازم. در حال حاضر مشغول بازنویسی آن با براد دش نویسندهی فیلمنامهی پدران و دختران هستم.
سینمای فلسطین را چهگونه ارزیابی میکنید؟
از سال 1948 درگیر جنبش مقاومت هستیم و زنده نگه داشتن این مقاومت، خودش شکلی از مقاومت است. ساختن این فیلمها به شکلی ناآگاهانه مستنداتی را خلق میکند که میتواند در تاریخ حفظ شود و پروندهی شما را زنده نگه دارد. این هم نوعی از مقاومت است.
آیا موافق این مسأله هستید که فیلمهای سینمای فلسطین، محدود و ملزم به مضامین خاص هستند؟
تا این لحظه، آگاهانه یا ناآگاهانه جنگ علیه تجاوز و متجاوز وجود دارد. مقاومت علیه تجاوز، مضمونی مشترک در فیلمهای فلسطینی است. این مسأله بعضی وقتها در داستانی کوچک و گاهی غیرمستقیم بیان میشود. قدرت طرف مقابل هر چهقدر بیشتر باشد، صدای انسانی قویتر است. بهواسطهی قدرت و نیروی نظامی، اقتصادی و سیاسی، آنها تلاش میکنند حقوق انسانی و اولیهتان را محدود کنند؛ و به همین خاطر است که تسلیم نشدن، به زندگی ادامه دادن و حفظ هویت به مضامین اغلب فیلمهای سینمای فلسطین تبدیل شدهاند.
شخصیتهای فیلمهایتان، افرادی مثبت و امیدوارند.
باورم این است که مهمترین بخش و وجه مقاومت، امید است و این نکته که دشمن قوی است و مبارزه با آن، کار سادهای نیست. شما بدون امید نمیتوانید جنبش مقاومت را حفظ کنید. برای همین مجبورید شعلهی امید را زنده نگه دارید. راه دیگری وجود ندارد. تنها شیوه، خلق امید برای ادامهی حیات و تلاش است.