سالها بود که به چنین مراسمی نرفته بودم. انگیزه و تمایلی برای رفتن نداشتم. این جورجشنها، سالگردها، افتتاحیهها، اختتامیهها،... معمولا" با تأخیرهای طولانی آغاز میشود، سخنرانیهای طولانی و خستهکننده دارد و مراسم اصلی که شروع میشود همواره با تعریف وتمجید - گاه اغراقآمیز- همراه است. در آن یکشنبهی موصوف وقتی جهانبخش نورایی گفت امروز بعدازظهر جشن منتقدان سینمایی برگزار میشود و قرار است از او و پرویز دوایی به عنوان منتقدان باسابقهی سینمایی تجلیل شود، مشتاق شدم در مراسم شرکت کنم و همراه او به فرهنگسرای ارسباران رفتم. برخلاف انتظار، مراسم گرم و صمیمانهای بود و حضور بزرگان سینما و موسیقی بر شور و حرارت آن افزوده بود. البته مراسم طبق معمول با تأخیر شروع شد متأسفانه، ولی خوشبختانه از سخنرانیهای ملالآور خبری نبود.
وقتی نوبت تجلیل از نورایی شد و او پشت میکروفن قرار گرفت مثل همیشه مسلط و دلنشین حرف زد. از نقدنویسی گفت و با سینماگران جوانی که قبل از او روی صحنه آمده بودند و نومید و دلتنگ از شرایط اسفبار سینمای ایران بودند همدردی کرد. اما شاهبیت سخنان او نقل خاطرهای بود از یکی از نقدنویسیهایش که دقایقی پیش از آن به یادش آمده بود و پایان آن یک تصویر سینمایی ناب داشت. گفت نوشتن نقد فیلم مسافران بیضایی را در یک بعدازظهر آغاز کرده و تا پاسی از شب ادامه داده بود. بارها و بارها نوشته و خط زده و پاره کرده و بازنویسی کرده و تا ساعاتی پس از نیمهشب همچنان مینوشته که خواب بر او غلبه کرده و همان جا سر بر میز تحریر به خواب رفته است. چند ساعت بعد که چشمانش را میگشاید میبیند در پسزمینه، نور روز از لابهلای پردههای پنجره - که لابد در نسیم بامدادی پیچ و تاب میخوردهاند – به داخل تابیده و در پیشزمینه یک فنجان چای گرم که از روی آن بخار برمیخاسته روی میز قرار دارد. به گفتهی نورایی، همسرش بدون آنکه او را بیدار کند فنجان را روی میز گذاشته بوده و دیدن آن فنجان در پیشزمینهی نور آفتاب، که بازگشت روشنی را نوید میداد، حسی از امید و اطمینان و پشتگرمی به وجود یک همدم را در او زنده کرده بود. همان گونه که تابش نور آینه در فیلم مسافران نمادی بود از «روشنی، زایندگی، آرامش، شادی و هویت» و «ریزش نور در تاریکی» که ساعاتی پیش، دربارهاش قلم زده بود.
نورایی، ضمن ابراز خوشحالی از دریافت چنین جایزهی ارزشمندی از منتقدان سینمایی، تحت تأثیر یادآوری این خاطرهی شیرین، آن را به همسرش، که در سالن حضور داشت، تقدیم کرد و هنگام اهدای جایزهاش به او با تشویق پرشور و هیجان حاضران روبهرو شد. این حرکت نمادین، به نشانهی حس سپاسگزاری و قدردانی، از لحظههای بهیاد ماندنی آن شب بود که همه را تحت تأثیر قرار داد و حال و هوای مراسم را دگرگون کرد.
* جملههای داخل گیومه از نقد فیلم مسافران نوشته نورایی برداشته شده است.