نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای ایران » چشم‌انداز1394/03/21


نقطه‌ی تکامل

درباره‌ی بازی باران کوثری در «قصه‌ها»

محسن جعفری‌راد

 

سارا در قصه‌ها دیگر آن انرژی پراکنده و افسارگسیخته‌ی قبل از مسافرت به شمال و رفتن به کمپ ترک اعتیاد در خونبازی را ندارد. حالا دیگر سرد و گرم روزگار را چشیده، برای ساراهای دیگر سنگ صبور شده و مانند کشتی نجات‌یافته از طوفان، در ساحل آرام نشسته است. باران کوثری این آرامش را در برق چشمانش باز‌خوانی می‌کند. در چشمان او حضور در یک حریم امن حاصل هم‌جواری با حامدی که شیفته‌ی اوست (پیمان معادی) به منظره‌ای تماشایی بدل شده است؛ کار جنون ما به تماشا کشیده است/ یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی.
سارا مدام با پا پیش می‌کشد و با دست پس می‌زند یا برعکس. هم می‌خواهد حرف‌هایش را به کرسی بنشاند و هم نمی‌خواهد خودش را لو بدهد و کوثری این منیت، تزلزل، تشویش، پریشانی و گاه وجد وجود سارا را در میمیک صمیمی و بی‌آلایش صورت، حرکت ظریف چشم‌ها و جنس و لحن صدایش پرورانده است. صدایی که فاصله‌ی میان خامی، پختگی و سوختگی را در بیست دقیقه طی می‌کند. صدایی که گاه خسته است، گاه مانند فواره‌ای بالا می‌رود و خیلی زود پایین می‌آید. گاه مانند کسی است که خبر خوشی دارد و گاه منتظر پاسخ می‌ماند تا شاید در جوی حقیر اطرافش، مرواریدی صید کند.
شاید مرور مهم‌ترین نقش‌هایش روند صعودی‌ کوثری را بهتر مشخص کند: در زیر پوست شهر در قامت محبوبه ظاهر می‌شود؛ دختر نجیب و معصوم خانواده که می‌تواند در کمال نجابت سیلی محکمی به صورت برادر دوستش (معصومه) بزند و کوثری ترکیب هم‌دلی‌برانگیزی از بازی درونی و بازی بیرونی را ارائه می‌دهد. مهم‌ترین برگ برنده‌ی او صدایی است که به‌خوبی می‌تواند اوج و فرود آن را متناسب با درونیات شخصیت کنترل کند. با خون‌بازی به طور کامل از سایه‌ی والدینش خارج می‌شود و خودش را تثبیت می‌کند و می‌توان از بازی او به عنوان نمونه‌ی موفق ایفای نقش یک معتاد در سینمای ایران یاد کرد. او تضاد خماری و نشئگی را با فن بیان و بدنش به‌خوبی ترسیم می‌کند؛ تقابل و تضاد روحیه‌ی او در مواقعی که مواد به بدنش نرسیده با زمانی که مواد مصرف می‌کند و پیرو آن رفتاری سرخوشانه دارد. در روز سوم نشان می‌دهد که به نقش یک دختر غیرتهرانی هم می‌تواند قوام بخشد. با اتکا به هوشمندی‌‌اش در بازی بدن و جسارت و ریسک در پذیرش یک نقش دشوار. در من مادر هستم یک قربانی است که به جولانگاه می‌رود و حتی از طریق سکوتش می‌توان به تنهایی پرهیاهویش دست یافت. در کوچه‌ی بی‌نام پرشروشور است. علیه سنت می‌تازد، مدام بزک می‌کند و با همه سر ناسازگاری دارد، به دوست پسرش عشوه می‌کند، بی‌قرار است و کوثری می‌تواند دختری حدود ده سال کوچک‌تر از خود را طبیعی بازی کند. در بغض دختری معتاد را این بار با شکل و شمایلی دیگرگونه ارائه می‌کند و بی‌قراری جایش را به بی‌پروایی داده است؛ و در قصه‌ها که نقطه‌ی تکامل بازی اوست، پس از تجربه‌های فراوان حاصل زندگی در نقش‌های متمایز در سه مدیوم سینما، تلویزیون و تئاتر به نوعی سکون، سکوت و پختگی رسیده است. سکونی که حاصل انفعال نیست. سرشار از اعتراض و شعر و ناگفته‌هاست. می‌گویند دو نوع سادگی داریم؛ سادگی سطحی که حاصل ساده‌لوحی است و سادگی محصول سال‌ها مرارت و ملالت و رنج کشف حقیقت که پس از پختگی به دل می‌نشیند و کوثری در قصه‌ها ساده و صمیمی به دل می‌نشیند، شاید به خاطر این‌که حرفی که می‌زند از دل او و حامد و رخشان بنی‌اعتماد و بقیه برآمده است و این دل‌نشینی حاصل چهار ماه تمرین شبانه‌روزی است که نشان می‌دهد حاضر است هر گونه سختی را به جان بخرد تا جان نقش آفریده شود. میل مفرط او به تجربه کردن در کارنامه‌اش به‌وضوح قابل‌مشاهده است. از سمیره (روز سوم) که یک پایش در انفجار آسیب دیده و میان عاشقش و وطنش یکی را باید برگزیند و این‌ها را در ظریف‌ترین حرکات چهره، حتی نی‌نی چشمانش هم باورپذیر کند تا سارا (خون‌بازی) که قرار است میان لجن و باتلاق در جست‌و‌جوی تکه‌ای از مواد دست‌و‌پا بزند و این تجربه‌ها غیر از کارهای تلویزیونی و تئاتری است که اشاره به آن‌ها مجال دیگری می‌طلبد.

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: