سینمای جهان » چشم‌انداز1400/08/18


دنیای مخوف زیرزمینی‌ها

استاکر دنیای مرا بازآفرید

 

بچه که بودم در همسایگی دیوار به دیوارمان یک زیرزمین متروکه با درب آهنی قدیمی قرار داشت که با سه، چهار پله سیمانی دست‌ساز، پایینتر از سطح کوچه بود. ارتفاع پله‌ها  باعث تاریک شدن محیط جلوی در، حتی در روشناترین ساعات روز می‌شد. هر بار که از خانه بیرون می‌زدم، دو سه قدم راه و بعد توقف طولانی من، مقابل آن درب بود که یک جفت لاستیک کهنه ماشین با تورهای فلزی و سیم خاردار به همراه تخته‌های خرد.ِ جعبه و خرت و پرت‌های دیگر، روی پله‌ها را اِشغال و ورود به آن را دشوار می‌کرد؛ بعد به سرعت از آنجا دور می‌شدم. با اینکه ترس بسیار از آن فضا داشتم، به همان نسبت بل بیشتر مشتاق کشف و شهود در داخل آن بودم.  شب‌های بسیار با تصور فضای درون زیرزمین و داستان‌های گوناگونی که برایش ساخته بودم، به خواب می رفتم. فضای درون زیرزمین که آرزوی کشف درون آن را داشتم، با خیال‌پردازی‌های کودک کنجکاوی چون من، در هم‌ تنیده و معنای پرسش‌گری را در ذهنم تغییر داده بود. گویی کلید اصلی سوالات اساسی بشر متناسب با مترو معیارهای کودکانه در گرو وارسی ابعاد این مکان مخوف بود. زیرزمین با تمام ویژگی‌هایش به مرور آنقدر برای من مهم شده بود که طعم شیرین بازی با هم‌سالان را برایم کمرنگ یا تقلا برای به دست آوردن اسباب بازی را برایم بی‌معنی می‌کرد. در عالم جدیدی که فقط برای من بود و در آن پادشاهی می‌کردم، همه چیز بود؛ عشق بود. محبت بود. مرگ بود و زایش بود. لذت بود. شادی و غم بود. جادو و دیو و جن و پری هم فراوان بود؛ با قصه‌هایی که عالم داخل زیر‌زمین، هر بار به گونه‌ای خاص، من را غرق خود می‌کرد. آن زیرزمین اگرچه شاید برای دنیا، اهمیتی نداشت، برای من معنای دنیا بود و بعدها شاید منشا آفرینش! البته از درس ریاضی می‌دانستم که از یک فضای محدود چند متر مکعبی، نمی‌توان انتظار مکان نامتناهی داشت؛ اما علاقه‌مندی به فیلم و تماشای فیلم‌هایی که با جادو سرکار داشت، این تصور را برایم شدنی می‌کرد. عزیز دُردانه خیالاتم، کشف عصایی جادویی در یکی از لایه‌های تودرتوی درون زیرزمین بود که با آن می‌توانستم هر کاری بکنم؛ هر که را می‌خواهم جلوی رویم ظاهر کنم، هر که را نمی‌خواهم غیب کنم. این‌را ببرم، آن‌را بیاورم. این و آن بکنم و هر چه دلم می‌خواهد. حتی مرده‌ها را زنده کنم که این جدا از کنجکاوی بی‌نهایت کودکانه، بزرگترین خواست من در کشف زیر‌زمین و قویترین عامل انگیزش در به دست آوردن عصا بود.

 زیرزمین جادوییِ من! ، حالا دیگر خواب‌هایم را هم دربرگرفته بود. اغلب وقایع روزمره که در خواب می‌دیدم، در فضای داخل زیر‌زمین صورت می‌گرفت. مانند آن خواب که در دشت بی انتهای پُرگل به دنبال سکه‌های ده ریالی می‌گشتم و هر بار یکی از سکه‌ها به قیر له‌شده روی آسفالت می‌چسبید. هر چه سعی می‌کردم در نمی آمد، دستم درد می‌گرفت. قفل در را رها میکردم تا در بسته شود و خودم به تنهایی صاحب تمام آنچه باشم که در زیرزمین است. بار دیگر که یکهو از خواب پریدم و تب‌خال زده بودم، موقعی بود که مدرسه‌مان داخل زیرزمین تاب می خورد و من خیره به آسمانی که به سقف زیرزمین چسبیده بود، وزش نسیم خنک را روی پوستم حس می کردم. بعد میخواستم به آسمان دست بکشم. دستم نمی‌رسید. تقلا می کردم. خیلی. پایم که به کف چرخ و فلک رسید مادرم را دیدم که برایم دست تکان می‌دهد و من که گویا رفوزه شدم‌ام خجالت میکشم و در چاله کوچکی قایم می‌شوم تا مرا نبیند اما چاه‌ ویلی بود و من سقوط کردم.

 گاه به گاه هم در عالم خیال،  بچه‌های همسایه و همکلاسی‌هایم را برای گردش علمی به داخل زیرزمینم می ‌بردم و در نقش قهرمان فیلم‌های علمی تخیلی، دوستانم را از تله‌هایی نجات می‌‌دادم که برای محافظت از گنج و طلا و الماس های موجود در اعماق اهرام مصر و معابد جادویی زیرزمین به کار گرفته شده بود.

 هر چه می‌گذشت زیرزمین و ماجراهایش بیشتر در من نفوذ می‌کرد. شاید دیگر با هم یکی شده بودیم. شب‌ها هنگام خواب پتو را روی سرم می کشیدم و تاریکی رختخوابم را به زیرزمین تشبیه و خودم را آنجا تصور می‌کردم.

سال‌ها گذشت. ماجرای من و زیرزمین از نقطه عطف خود گذشته و همانند عوالم کودکانه، که روزگاری هست و دیگر نیست، به موازات دغدغه‌های روزمره و تغییرات هورمونی در بدو ورود به نوجوانی و سوار بر نمودار نزولی، سیر اضمحلال در پیش می‌گرفت. کمرنگ شدن زیرزمین در ضمیر من که در برهه‌ای از زندگی پیوندی ناگسستنی با من داشت، با اسباب‌کشی به خانه دیگرمان که یک کوچه جلوتر بود، شدت گرفت و ماجرا با قبولی من در کنکور و رفتن به شهری…

 

کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:

https://telegram.me/filmmagazine

آدرس اینستاگرام:

https://www.instagram.com/filmmagazine.official

آدرس کانال آپارات:

آپارات | FilmMagazine.official (aparat.com)

جدیدترین‌ها

آرشیو

کتاب کاریکاتورهای مسعود مهرابی منتشر شد
فیلم ۷۶۰۰ به نویسندگی و کارگردانی بهروز باقری
 اولین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه عباس کیارستمی برگزار شد
فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۵۵)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: