رنگآمیزی فیلم
بعضی از کپیهای سفر به ماه مثل دستکم چهار درصد از کل فیلمهای ملییس از جمله آثاری مثل قلمرو پریان، سفر غیرممکن، رؤیای راجا و سلمانی سِویل، توسط لابراتوار رنگآمیزی الیزابت تویلیه در پاریس به صورت دستی رنگ شدند. تویلیه که پیش از این کار محصولات شیشهای و سلولوییدی را رنگآمیزی میکرد، استودیویی دویستنفره را تأسیس کرد که در آن فیلمها مستقیماً با قلممو و رنگهایی که تویلیه انتخاب میکرد، رنگآمیزی میشدند. در شیوهی کاری مشابه یک خط مونتاژ، هر فرد مسئول یک رنگ خاص بود و معمولاً بیش از بیست رنگ برای هر فیلم مورد استفاده قرار میگرفت. لابراتوار تویلیه به طور متوسط شصت کپی رنگی از هر فیلم تهیه میکرد.
نمایش فیلم
ملییس که ساخت سفر به ماه را از ماه مه 1902 آغاز کرد و در ماه اوت آن را به پایان رساند، از همان ماه فروش کپیهای فیلمش را به پخشکنندههای فرانسوی آغاز کرد. در فرانسه کپیهای سیاهوسفید به قیمت 560 فرانک و نسخههای رنگی فیلم هزار فرانک فروخته شد. ملییس فیلمش را به طور غیرمستقیم و از طریق کمپانی «واریک تِریدینگ» متعلق به چارلز اِربن در لندن هم فروخت. در سال 1903 آهنگساز انگلیسی عزرا رید، موسیقی متن اریژینالی را با عنوان «سفر به ماه: موسیقیِ فانتزیِ توصیفی/ کامیک» منتشر کرد. شرایط و ویژگیهای مختلف فیلم، از جمله بودجه، مدت زمان، تولید بلندمدتش و... به نوعی از تمایل ملییس برای نمایش فیلم در ایالات متحده خبر میداد. با این حال به دلیل دزدی و پخش غیرمجاز فیلم، ملییس هرگز به بخش اعظمی از سودش از این فیلم محبوب دست نیافت. طبق یکی از گزارشهای موجود، ملییس نسخهای از فیلم را به عکاس پاریسی، چارلز گرشل، برای نمایش در الجزیره میفروشد و این بند هم بهروشنی در قرارداد میآید که فیلم صرفاً برای این منظور باید مورد استفاده قرار بگیرد. اما گرشل این نسخه و دیگر فیلمهای ملییس را به یکی از کارکنان کمپانی «ادیسون مَنیوفَکچِرینگ» با نام آلفرد سی. آبادی میفروشد. او هم در لابراتوارهای ادیسون کپیهای غیرقانونی از فیلمها تهیه میکند و میفروشد. تا سال 1904 نسخههای غیرمجاز سفر به ماه به دست دیگر شرکتها، از جمله کمپانی «سِلیگ پالیسکوپ» متعلق به زیگموند لوبین، هم میرسد و همه فیلم را به صورت غیرقانونی پخش میکنند. به خاطر غیرقانونی بودن کپیهای آمریکایی، اغلب نامی هم از ملییس برده نمیشد. در شش ماه اول نمایش فیلم در ایالات متحده، تنها نمایشدهندهی آمریکایی که از ملییس در تبلیغات فیلم نام برد، تامس لینکلن تالی بود که آن را برای نمایش افتتاحیهی «الکتریک تئاتر» انتخاب کرده بود. در سال 1903 ملییس برای مقابله با دزدی فیلمهایش که در جریان نمایش و پخش سفر به ماه بهخوبی خودش را نشان داد، شعبهای از کمپانی «استارفیلم» را در نیویورک افتتاح کرد و برادرش را به عنوان رییس آن برگزید.
استقبال از فیلم
طبق خاطرات ملییس، تلاشهای اولیه برای فروش سفر به ماه به نمایشدهندههای فرانسوی (که آن زمان فیلمها را به عنوان بخشی از سرگرمی نمایشگاهها و بازارهای مکاره به نمایش میگذاشتند) با شکست مواجه شد چون قیمت فیلم به طور نامعمولی بالا و گران بود. ملییس سرانجام نسخهای از فیلمش را به یکی از نمایشدهندهها داد تا آن را به صورت رایگان نمایش دهد. از همان اولین نمایش فیلم، استقبال به قدری پرشور بود که سالن تا نیمهشب مملو از تماشاگران مختلف شد. نمایشدهندهی فیلم بلافاصله آن را خریداری کرد و وقتی به او یادآوری شد که ابتدا تمایلی به خرید فیلم نداشته است، دویست فرانک به مبلغ معامله افزود تا کارش را جبران کرده باشد و به نوعی ناراحتی ملییس را برطرف سازد. سفر به ماه در ایالات متحده با استقبال چشمگیر و ویژهای روبهرو شد و نمایش غیرمجاز آن گرچه باعث ناراحتی ملییس شد ولی به پخش گستردهی فیلم انجامید. نمایشدهندههای شهرهای مختلفی مثل نیویورک سیتی، واشنگتن دیسی، کلیولند، دیترویت، نیواورلئان و کانزاس سیتی از موفقیت بزرگ فیلم در سالنهایشان خبر دادند. سفر به ماه در سایر کشورها نیز مورد توجه قرار گرفت از جمله آلمان، کانادا و ایتالیا (که تا سال 1904 نمایشش ادامه داشت). سفر به ماه به عنوان یکی از محبوبترین فیلمهای اولین سالهای سدهی بیستم، رقبای انگشتشماری داشت از جمله دیگر فیلمهای حیرتانگیز ملییس مثل قلمرو پریان و سفر غیرممکن. ملییس در اواخر زندگیاش به این موضوع اشاره کرد که این فیلم «مطمئناً یکی از بهترین فیلمهایم نیست» اما تأیید کرد که خیلیها آن را به عنوان شاهکار او تحسین کردهاند: «به هر حال این فیلم ماندگار خواهد شد چون اولین فیلم از نوع خودش است.» فیلمی که ملییس بیش از دیگر آثارش به آن افتخار میکرد یک درام تاریخی جدی با عنوان بشریت در طول عصرها بود که امروز یکی از آثار گمشدهی اوست.
نابودی و کشف دوبارهی نسخههای سیاهوسفید و رنگی
پس از مشکلات مالی و افول ملییس، بیشتر کپیهای فیلمهایش از بین رفتند. در سال 1917 دفاتر او به اشغال ارتش فرانسه درآمد و بیشتر فیلمهای ملییس برای تهیهی نقره از مواد خام فیلم و ساختن پاشنهی چکمه از سلولویید سوزانده و ذوب شدند. وقتی در سال 1923 تماشاخانهی روبر/ هودین ویران شد، نسخههای موجود در آن بر اساس وزنشان به دورهگردی که فیلمهای مستعمل را خریداری میکرد، فروخته شد. همان سال ملییس وقتی خشمگین و برآشفته بود همهی نگاتیوهای باقیمانده را در باغش در مانتریل سوزاند. او در سال 1925 کارش به عنوان فروشندهی اسباببازی و شیرینیجات را در ایستگاه مونتپارناس در پاریس آغاز کرد. سفر به ماه تا مدتها فیلمی فراموششده بود و تا سالها اثری از آن نبود. اما به لطف تلاشهای فعالان و سینمادوستان، بهخصوص رنه کلر، ژان ژرژ اوریو و پل گیلسن، ملییس و آثارش در اواخر دههی 1920 دوباره کشف شدند.
در شانزدهم دسامبر 1929 بزرگداشتی برای ملییس در سالن پلیه در پاریس برگزار شد و در سال 1931 با نشان افتخاری «لژیون دونور» از او تجلیل شد. در این میان، ژان ماکلیر (مدیر سینما) در ماه اکتبر 1929 نسخهای از سفر به ماه را پیدا کرد که فاقد اولین و آخرین صحنههای فیلم بود؛ ژان اَکمی لیروی هم در 1930 نسخهی دیگری را در لندن پیدا کرد که کل سکانس پایانی را نداشت. پس از مرگ لیروی در سال 1932، کلکسیون فیلمهای او توسط موزهی هنر مدرن در 1936 خریداری شد و نسخهی ناقصی که لیروی از سفر به ماه در اختیار داشت به دیدهشدهترین نسخه از این فیلم و منبعی برای تهیهی دیگر نسخهها تبدیل شد. سرانجام در سال 1997 بود که یک نسخهی کامل از فیلم با استفاده از منابع مختلف «سینماتک ملییس» (بنیادی که خانوادهی ملییس آن را دایر کرد) تهیه شد. تا سال 1993 این تصور میرفت که همهی نسخههای دستی رنگشدهی سفر به ماه از بین رفته است؛ تا اینکه روزی یک اهداکنندهی ناشناس مجموعهای از دویست فیلم صامت را به مرکز «Filmoteca de Catalunya» اهدا کرد. در این نسخه پرچمی که در طول فصل پرتاب موشک به سوی ماه در اهتزاز است، مثل پرچم اسپانیا رنگآمیزی شده تا نشان دهد که این کپی برای یک نمایشدهندهی اسپانیایی آماده شده است. به هر حال این نسخهی منحصربهفرد پس از سالها بررسی و همکاری سینمادوستان و بخشهای مختلف، و در خلال سالهای 2002 تا 2005 و طی تلاشهای مختلف برای تهیهی نسخههای دیجیتالی از آن نجات یافت و 13375 قطعه از تصاویر فیلم حفظ شد. در سال 2010 یک نسخهی ترمیمشدهی کامل از نسخهی دستی رنگشده آماده شد. فریمهای معیوب به کمک نسخههای سیاهوسفیدی که در اختیار خانوادهی ملییس بود بازسازی شد و در نهایت نسخهای با همان سرعت نمایش فیلمهای صامت، چهارده فریم در ثانیه، آماده شد. ترمیم سفر به ماه در سال 2011 در لابراتوارهای «تکنیکالر» در لسآنجلس به اتمام رسید و نسخهی ترمیمشده در یازدهم ماه مه (هجده سال پس از کشف دوباره و 109 سال پس از نمایش اصلی فیلم) در جشنوارهی فیلم کن 2011 با حاشیهی صوتی جدیدی از گروه فرانسوی «Air» به نمایش درآمد. نسخهی بلو-ری دودیسک و نسخهی دیویدی فیلم توسط «فلیکر اَلی» به همراه مستند بلندی از مراحل مختلف ترمیم فیلم با عنوان سفر خارقالعاده در سال 2012 روانهی بازار شد. ای. او. اسکات منتقد سرشناس نیویورک تایمز این نسخهی ترمیمشده را «یکی از مهمترین نقاط عطف سینمایی سال یا شاید قرن» قلمداد کرد.
میراث سینمایی «سفر به ماه»
عموم پژوهشگران سینما از فیلمهای ملییس به عنوان پیشگامان سینمای داستانگوی مدرن نام میبرند و در این میان، سفر به ماه را مؤثرترینِ آنها میدانند. ادوین اس. پورتر (فیلمساز ایتالیایی 1869-1941) در گفتوگویی در سال 1940 به این موضوع اشاره کرد که با دیدن سفر به ماه و دیگر فیلمهای ملییس به این نتیجه رسید که «یک فیلم داستانگو میتواند تماشاگران را دوباره به سالن سینما بکشاند» و به همین خاطر این راه را برای فیلمسازی خودش برگزید. دی. دبلیو. گریفیث هم خیلی ساده چنین گفت: «من همه چیز را مدیون او هستم.» از آنجایی که این دو فیلمساز آمریکایی به خاطر توسعه و گسترش شیوهی داستانگویی مدرن در سینما شناخته میشوند، ادوارد واگننِکت پژوهشگر ادبیات و سینما، اهمیت ملییس در تاریخ سینما را این طور خلاصه میکند: «ملییس کاملاً الهامبخش پورتر و گریفیث بود و بهواسطهی آنها کل جریان فیلمسازی آمریکا را تحت تأثیر قرار داد.» سفر به ماه مشهورترین فیلم ملییس و همچنین نمادی از سینما در آغاز مسیرش است؛ و البته تصویر موشک کپسولی که در چشم مرد ساکن ماه فرو رفته است، مشهورترین تصویر این فیلم است.
نکتههایی در حاشیهی فیلم
* وقتی این فیلم ساخته شد، بازیگران بدون ثبت اسمورسمشان در فیلمها بازی میکردند و عنوانبندی در کار نبود. از این رو همهی عنوانبندیهای مربوط به این فیلم نصفهونیمه است و اطلاعات دقیقی از اسامی اغلب بازیگران فیلم موجود نیست.
* قدیمیترین فیلمی که در فهرست مشهور استیون جی اشنایدر «هزار و یک فیلمی که باید قبل از مرگ تماشا کنید.» آمده است.
* نشریهی «ویلج وُیس» این فیلم را در جایگاه 84 از فهرست «صد فیلم بزرگ قرن بیستم» قرار داد.
* این فیلم در سال 2002 به اولین اثری تبدیل شد که به عنوان میراث جهانی یونسکو در نظر گرفته شد.