جسیکا چستین، بازیگر و تهیهکنندهی آمریکایی که این روزها در کنار بازی در نقش اصلی اکشن تریلر 355 (به کارگردانی سایمون کینبرگ)، تهیهکنندگی این فیلم را نیز برعهده دارد، به تازگی در گفتوگو با ایندیپندنت شرکت کرده و در این مصاحبه گفته او و همکارانش در این فیلم میخواهند نشان دهند آدمهای خلاق چهگونه میتوانند کنترل را از دست مدیران اجرایی بگیرند. چستین که در 355 در کنار پنهلوپه کروز، ماریون کوتیار، لوپیتا نیونگو و دایان کروگر ایفای نقش میکند، در این گفتوگو همچنین دربارهی آیندهی فیلمها و همچنین لزوم تلاش برای شنیدن صداهای متنوع از سوی هالیوود سخن گفته است.
اخیراً در صنعت فیلم چه چیزی تغییر پیدا کرده که فکر میکنید طی دهسال آینده نیز به رشد و توسعهی خود ادامه خواهد داد؟
یک تفاوت عمده، آزادی زنان برای صحبت دربارهی این صنعت است. اوایل نسبت به انتقاد دربارهی صنعتی که برای کار در آن بسیار خوششانس بودم کمی اضطراب داشتم. بعد از اینکه تمام عمرم را صرف تلاش برای ایجاد یک سابقهی حرفهای کرده بودم، شاید داشتم آن را خراب میکردم. حتی کارگردانهای مردی بودهاند که به من میگفتند: «درباره مسائل مربوط به زنان بیش از حد حرف میزنی.» ولی من متوجه شدم برای زنانی که تازه وارد این صنعت میشوند همه چیز متفاوت است. اخیرا در کنار سوفی ترنر در یک تور مطبوعاتی [برای فیلم ققنوس سیاه] شرکت داشتم و احساس کردم آزادیای که او برای بیان عقاید خود و صحبت کردن دربارهی بیعدالتیهایی که ممکن است ببیند، دارد به شکلی طبیعی و بیدرنگ و بدون تامل به ذهن و زبانش میآید. این به آن معناست که زنها حالا حس میکنند بدون اینکه سابقهی حرفهایشان به خطر بیفتد هم میتوانند حرف بزنند.
آیا فکر میکنید این توانمندسازی بر فیلمهایی که طی دههی آینده ساخته میشوند تاثیرگذار خواهد بود؟
مسلماً بر فیلمها تاثیر خواهد گذاشت ولی نمیخواهم از این منظر اعتبار زیادی به سیستم استودیویی بدهم. درواقع کل این اعتبار را برای مخاطب قائل هستم چون سالهاست این یک واقعیت شناخته شده است که فیلمهایی با مجموعهی بازیگران زن در مقایسه با آثاری که هنرپیشههای مرد در آن نقشآفرینی میکنند شانس بیشتری برای بازگشت پول داشتهاند. در حالی که سیستم استودیویی به این حرفها گوش نمیکرد و به گفتن اینکه فیلمهایی که دربارهی زنان ساخته میشوند قابل بازاریابی نیستند ادامه میداد.
شما تهیهکنندهی اکشن تریلر 355 یکی از آن فیلمهایی که از مجموعه بازیگران زن بهره میگیرند هستید و خودتان هم در آن، در کنار لوپیتا نیونگو و ماریون کوتیار بازی میکنید. این پروژه چهطور اتفاق افتاد؟
وقتی فعالیت حرفهایم در حال اوج گرفتن بود ایدههایی برای ساخت فیلم در ذهن داشتم و آن را با آدمهایی که میتوانستند آنها را بسازند در میان گذاشتم ولی آنان فقط از ساختنش سر باز زدند. بنابراین دربارهی ایدههایم با هنرپیشههایی که بهشان اشاره کردید صحبت کردم. همهی ما در موقعیتی مشابه [زن] بودیم و بنابراین موضوع اختلاف دستمزد وجود نداشت و درواقع انجام چنین کاری بسیار ساده بود. به همین دلیل تعجب کردم که چرا کسی قبلاً چنین کاری انجام نداده بود. من امیدوارم سایر هنرپیشهها نیز درک کنند که کنار هم قرار گرفتن و انجام کاری که بتواند کنترل را از دست برخی مدیران اجرایی بگیرد و به آدمهای خلاق بسپارد کار دشواری نیست. مدیرانی که متاسفانه آنها تصمیم میگیرند کدام بازیگر زن و قبل از چه سنی ارزشمند است.
به اختلاف دستمزد اشاره کردید. حس میکنید این موضوع در حال تغییر است؟ خصوصاً بعد از گزارشهای مربوط به تفاوت حقوق مارک والبرگ با میشل ویلیامز در فیلم تمام پولهای جهان؟
حس من این است که شرم، ابزار قدرتمندی است. وقتی همهی ما احساس کنیم پلتفرمی در اختیار داریم که از آن طریق میتوانیم چنین مسائلی را برجسته سازیم میتوانیم توجه مردم را نیز جلب کنیم. فکر میکنم کاری که مارک والبرگ پس از آشکار شدن این موضوع انجام داد و دستمزدش را به جنبش «دیگر بَس است» یا Time’s Up اهدا کرد شگفتانگیز و خارقالعاده بود و حقیقتاً تصور میکنم سایر هنرپیشهها نیز نمیخواهند در چنین موقعیت مشابهی که اختلاف عمیقی بین دستمزدها وجود دارد قرار بگیرند.
شما اخیراً و زمانی که اوکتاویا اسپنسر از اصرارتان برای دریافت دستمزدِ برابر در فیلمی که هر دو در آن ایفای نقش خواهید کرد تقدیر نمود خبرساز شدید.
کل این موضوع حاصل گفتوگوی اوکتاویا و من درباره اختلاف دستمزدها بود؛ و اینکه مردها چهطور پول بیشتری دریافت میکنند. وقتی ما در اینخصوص با هم حرف میزدیم او تجربهاش را با من در میان گذاشت. اگر او آزادانه درباره دستمزدش با من حرف نزده بود هرگز نمیتوانستم بفهمم او از چنان جایگاهی میآید. وقتی مسائل پنهان بمانند، این زمانی است که سوءاستفاده از قدرت میتواند رخ دهد.
حس شما دربارهی این که سرویسهای استریمینگ چگونه صنعت سینما را دگرگون خواهند کرد چیست؟
کاملاً با این موضوع موافقم. من برای دیدن فیلمهای خارجی به محافل و پاتوقهای هنری میرفتم و به این ترتیب میتوانستم ایزابل هوپر را ببینم و این فیلمهای حقیقتاً پیچیدهای که زنها نقش اصلیشان را ایفا میکردند و بنا به دلایلی سیستم استودیویی آنها را نساخته بود تماشا کنم. بنابراین من طرفدار پلتفرمهای استریمینگ و رقابتی که ایجاد میکنند هستم زیرا در حال حاضر و به ناگهان، مردم به داستانهایی علاقه نشان میدهند که به دیدگاه یک طبقه یا گروه خاص محدود نیستند. من تصور میکنم این موضوع برخی از استعدادهای خلاق بسیار هیجانانگیزی که تا به حال شانس کار در سیستم قدیمی را به دست نیاورده بودند در صدر خواهد نشاند.
میشود مثال بزنید؟
خُب، به عروسک روسیتوجه کنید. آن مجموعه همهجا بود. وقتی در خیابانهای نیویورک راه میرفتی میتوانستی ببینی که در منوها نیز اسماش را نوشتهاند! آن مجموعه یک «پدیده» بود. مردم هنوز عاشق آن هستند و لسلی [هدلند]، این فیلمساز فوقالعاده [و یکی از خالقان این برنامه] به همین دلیل به خاطر سپرده میشود. در گذشته و در سیستم استودیویی، آنها میگفتند: «اوه، تنها فیلمساز زنی که ما میشناسیم کاترین بیگلوست.» و حالا آنها خواهند گفت: «هی، حالا فیلمساز زن دیگری هم هست که توجه زیادی به خود جلب میکند و ما میتوانیم کل این مجموعه را یکجا تماشا کنیم.» من صادقانه حس میکنم چیزی مثل عروسک روسی در مقایسه با آخرین فیلم لسلی تفاوت عمدهای برای او ایجاد میکند زیرا این یک پدیدهی فرهنگی است. مدیران اجرایی استودیوها میتوانند بگویند: «این چیزی است که مخاطب میخواهد.» من فیلمسازان زن متعددی دیدهام که در نتفلیکس و آمازون به موقعیتهایی دست پیدا کردهاند که از طریق سیستم استودیویی نمیتوانستند به دست آورند. بنابراین دربارهی شکل جدیدی که صنعت ما به خود میگیرد بسیار بسیار خوشحال هستم.
آیا فکر میکنید دهسال دیگر برای اینکه یک فیلم واجد شرایط شرکت در اسکار باشد کماکان به نمایش در سالنهای سینما نیاز خواهد داشت؟
فکر نمیکنم حتماً باید اینطوری باشد. ببینید، من عضو آکادمی [علوم و هنرهای تصویری] هستم. اگرچه جزو هیات مدیره نیستم. اما آدمهای زیادی در سرتاسر جهان بودند که موفق شدند رومارا ببیند. اگر این فیلم صرفاً در سالنهای سینما نمایش داده شده بود چنین شانسی به دست نمیآورد. مریل استریپ در جریان مراسم گلدن گلوب 2007 گفته بود که اگر سالن سینمای شما «این فیلمهای کوچک» را نمایش نمیدهد باید آن را مطالبه کنید، اما واقعیتهای صنعت ما تغییر کردهاند. زمانی بود که استودیوها فیلمهای شکارچی گوزن و انتخاب سوفی را میساختند اما حالا دیگر نمیسازند. مجموعه چیزهایی که ما قبلاً میدیدیم، به سمت فیلمهای پرشکوه و چشمنواز تغییر مسیر داده است و با تبدیل استودیوها به شرکتهای تجاریِ بزرگتر، فیلمها نیز مقیاس بسیار عظیمی پیدا کردهاند. بنابراین چه بر سر این داستانهای زیبا، کوچک و دراماتیک میآید؟ آیا سایر استودیوها آنها را میسازند تا ما بخشی از فرم هنریمان را از دست ندهیم؟ این موضوع پیچیدهای است. زیرا تعداد زیادی از آدمهایی که دربارهی این موضوع صحبت کردهاند در ساخت فیلمها در دههی 1970 بسیار فعال بودهاند و زمانی که من به فیلمهایی نگاه میکنم که نه تنها جایزه بهترین فیلم را به دست آوردند بلکه در آن زمان در صدر جدول پٌرفروشها هم قرار داشتند، چشمانداز بسیار متفاوتی در مقایسه با چیزی که الان در حال رخ دادن است مشاهده میکنم. صنعت سینما مدتهاست تغییر یافته و اٌسکار نتوانسته پابهپای آن جلو بیاید.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: