عدم حضور بازیگران سیاهپوست در میان فهرست بازیگرانی که امسال نامزد دریافت جایزه اسکار شدهاند، به مسألهی نگرانکنندهای در صنعت سینما بدل شده و حالا این موضوع مطرح است که چنین رویکردی نهفقط برای خود سینما و اعتبارش بد خواهد بود، بلکه برای این صنعت و کسبوکار هم میتواند گران تمام شود.
گزارش «چندسانی هالیوود 2015» که توسط مرکز رالف جی بانچ دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس (UCLA) منتشر شده است، نشان میدهد با اینکه بیش از نیمی از سینماروهای آمریکایی را اقلیتهای مختلف تشکیل میدهند اما حضور نمایندگان این اقلیتها در فیلمهای سینمایی از سال 2013 به بعد دچار افت شده است. 2013 همان سالی است که حضور سیاهپوستان در فیلمهای مهم سینمایی بهواسطهی آثاری مانند «دوازده سال بردگی» و «پیشخدمت» به یک نقطه عطف تبدیل شد.
مشکل زمانی بیشتر به چشم میآید که مطالعهای دیگر نشان میدهد فیلمهایی با چندسانی و تنوع بیشتر بازیگران، احتمال موفقیتشان در گیشه بیشتر است و میتوانند به ارقام بالاتری از فروش دست یابند؛ و در تلویزیون به بالا رفتن رتبهی مجموعهها و سریالها منجر میشود. دکتر دارنل هانت که از نویسندگان این گزارش است میگوید: «شما فکر میکنید این موضوع امری بدیهی است. اما در واقع توجه به چندسانی و تنوع میتواند استراتژی خوبی برای این صنعت باشد.»
با این وجود، هالیوود بارها مبهوت توان اقتصادی تماشاگران سیاهپوست شده است. مجلهی «ورایتی» در مطلبی به این موضوع اشاره کرده است که با وجود عملکرد بسیار خوب اقتصادی فیلمهایی که بازیگران اصلیشان آمریکاییهای سیهچرده هستند در جدول فروش ماههای اوت و سپتامبر، باز هم عموم تحلیلگران توجه چندانی به این موارد نشان نمیدهند و عملکردها در پایان هفتهی اول نمایش را نادیده میگیرند.
درام زندگینامهای «Straight Outta Compton» (اف. گَری گِری) با فروشی بیش از شصت میلیون دلار کارش را آغاز کرد که بیست میلیون فراتر از پیشبینیها بود. از سوی دیگر، درام «اتاق جنگ» (الکس کندریک) و تریلر «آدم تماموکمال» (دیوید ام. روزنتال) هر دو فراتر از انتظارها ظاهر شدند. در هر یک از این سه مورد، طبق گزارش ورایتی، سینماروهای سیاهپوست بین 36 تا 60 درصد از تماشاگران هفتهی اول فیلمها را تشکیل دادهاند.
بر اساس نظر ویلسن مورالس، سردبیر «Blackfilm.com»، ناتوانی در پیشبینی درآمد گیشه بهخوبی گویای ناکامیهای متوالی در بهرهگیری و پیشبینی توان اقتصادی تماشاگران سیهچرده است: «وقتی به فیلمهای Straight Outta Compton و اتاق جنگ نگاه میکنید که هیچ نام بزرگی را یدک نمیکشند و میبینید که چه عملکرد خوبی در گیشه داشتهاند، باید متوجه نکتهاش بشوید.»
از نظر مورالس نکتهها و درسها آشکارند: هالیوود بهسادگی دنبال این جور بازارپژوهی نرفته است و دست به چنین بررسیهایی نزده است یا اینکه زیربناهای تبلیغاتی لازم برای دسترسی مؤثر و کارآمد به اقلیتهای تماشاگران را ندارد.
جف کلاناگان، مدیرعامل «CodeBlack Entertainment» که زیرمجموعهای از کمپانی «لاینزگیت» است با تمرکز بر آمریکاییهای آفریقایی، به «ورایتی» گفته است که درآوردن آمار تماشاگران سیاهپوست کار سختتری است، بخشی به این دلیل که روشهای مورد استفادهی این صنعت منسوخ شدهاند: «خلاصهی کلام اینکه: نمیتوانید آمار سیاهان را درآورید.»
در مورد «Straight Outta Compton» که کمپانی «یونیورسال» در تبلیغاتش آن را با عنوان نقطهی عطفی در تاریخ فرهنگی معرفی کرده است، مورالس ادعا میکند که استودیو طرفداران بالقوهی را در نظر نگرفته است چون «تماشاگران سیاهپوست در ردهبندیها و نگاه سیستماتیک چندان مورد توجه قرار نمیگیرند». او در ادامه اضافه میکند: «استودیوها کارشناسان گیشهی سیاهپوست ندارند. هیچ کسی پتانسیل Straight Outta Compton را ندید.»
در حالی که همیشه استثناهایی هم وجود دارد (به عنوان مثال مجموعهی کمدیهای تایلر پری که مخصوص تماشاگران سیاهپوست ساخته میشوند) اغلب هفتهها پشتسرهم میآیند و میروند بدون اینکه فیلمی با بازیگران سیاهپوست در نقشهای اصلی به منظور اکران برای تماشاگران سیهچرده در نظر گرفته شده باشد.
با در نظر گرفتن برندگان احتمالی اسکار در سال آینده 2016-2017، مورالس میگوید که اوضاع تغییر چندانی نخواهد کرد. جدا از فیلم «تولد یک ملت» که درباره جنبش مخالفت با بردهداری در دههی 1830 است، و درام زندگینامهای کمپانی دیزنی با نام «ملکهی کاتوی» به کارگردانی میرا نیر و با بازیهای لوپیتا نیانگو و دیوید اویِلُوو، «چندان فیلمی وجود ندارد و نمیتوان امید خاصی داشت». مورالس اضافه میکند: «فقط دو فیلم در معرض دید ما قرار میگیرند و این نشان میدهد که آنها همهی شانس و توانشان را روی مهرههای اندکی گذاشتهاند؛ که این خوب نیست.»
دکتر دارنل هانت میگوید با این وجود در تلویزیون اوضاع متفاوت است و آنجا امکانات بهمراتب بیشتری وجود دارد: «تلویزیون فرصتهای مختلفی را در اختیار برنامهسازان، کارگردانان، تهیهکنندگان و نویسندگان آمریکایی-آفریقایی قرار میدهد تا نقشهای سازندهشان را در فرایندهای تولید ایفا کنند؛ اتفاقی که در سینما کمتر یا در واقع بهندرت روی میدهد.»
در این شرایط این طور به نظر میرسد که بهتر است سال 2013 را به عنوان یک «اتفاق غیرطبیعی» در نظر بگیریم؛ هانت هم در این مورد میگوید: «آن سال به نوعی استثنا شباهت دارد و امسال بیشتر مانند همان چیزی است که به طور معمول شاهدش هستیم؛ اینکه در دو سال گذشته هیچ بازیگر رنگینپوستی نامزد جایزههای بازیگری اصلی در فصل جوایز نشده است، همان چیزی است که به عنوان امر طبیعی میشناسیم. اگر نقشی وجود نداشته باشد شما نمیتوانید برندهی جایزهای شوید.»
هانت در پایان با اشاره به اینکه ناکامی و ناتوانی صنعت فیلمسازی به تأمین خوراک برای سینماروهایی که در اقلیت قرار میگیرند، به نوعی نقض غرض است، میگوید: «پول روی میز باقی مانده است. وقتی چندسانی و تنوع در بازار ادامه پیدا کند بالأخره در مرحلهای، محصول هم باید خودش را با بازار وفق دهد. در حال حاضر تلاشهای جزئی در این امر صورت گرفته است. بازار پیرو یک فرایند تقویتی دوطرفه است و همه چیز در نهایت به مردم برمیگردد و آنها هستند که تصمیم میگیرند.»
[منبع: ادوارد هِلمورد، گاردیئن]