
دیوید لین شاید اساساً با فیلمهای کمدیاش شناخته نشود اما دو کمدی که در سالهای 1945 و 1954 به ترتیب با نامهای روح سرخوش (بر اساس نمایشنامهی نوئل کاورد) و انتخاب هابسن (Hobson’s Choice, 1954) ساخت، فیلمهای فوقالعادهای هستند که شوخیهای حسابشده و زمانبندیشدهی آنها با حسوحال ناب انگلیسی (ویژگی همیشگی آثار لین) تلفیق شده است. از میان این دو فیلم، انتخاب هابسن با آن تصاویر سیاهوسفید شگفتانگیزش اثر برجستهتری است و در زمرهی بهترین فیلمهای «ایلینگ استودیو»2 از آن دوران قرار میگیرد؛ فیلمهایی که با آدابدانی و نشاطشان شناخته میشوند. البته این فیلم از سنت آثار ایلینگ فراتر میرود چون به هر حال ذهن هوشمند و دستان هنرمند یک فیلمساز پروسواسِ صاحبِ سبک به آن سروشکل داده است. لین در زمان کارگردانی انتخاب هابسن خودش را به عنوان استاد بیچونوچرای داستانگویی مطرح کرده بود، البته نه بهواسطهی کمالگرایی بلکه به خاطر خلق دقیق فضایی که با تمرکز روی ریتم، آمبیانس، محیط و رفتارهای پرجزییات شکل میگرفت. شخصیتهای گستاخ و پرسروصدای فیلم (از هنری هابسن مالک هارتوپورتکن مغازهی کفشفروشی (با بازی چارلز لاتن) گرفته تا مگی (برندا دی بانزی) بزرگترین دختر هابسن که جدی و سرسخت است و دستآخر با ویل ماسِپ (جان میلز) کفاش محجوب مغازهی پدرش ازدواج میکند) نمادهای خوب و جامعی از نظام طبقاتی انگلیس هستند که بهخوبی گسترهی آدمهای متضاد این جامعه را به نمایش میگذارند. این شخصیتها که با سرزندگی چشمگیری تصویر شدهاند، در محیط و دنیایی در اوایل قرن بیستم زندگی میکنند که لین آن را با حالوهوای خاص خودش از یک جهان مادی واقعی رنگآمیزی کرده است؛ حالوهوایی که حکم امضای لین را دارد و همواره به طور گسترده مورد تحسین و تمجید قرار گرفته است. البته در این میان زیبایی تصاویر سیاهوسفید پیوتری و جلادار جک هیلدیارد را نباید فراموش کرد که حتی به خیابانهای سنگفرش هم بُعدی ملموس بخشیده است. دیوید لین این هایپررئالیسم3 را به عنوان بخشی از صورتگری شخصیتهای سینماییاش گسترش داد؛ او بهواسطهی کهنالگوهای سرگرمکننده و آموزندهای که مهمتر از آن به اندازهی خیابانی در منچستر یا یک خانهی شهری در ادینبرو یا آپارتمانی در لندن کاملاً قابلشناسایی بودند، به کندوکاو در رفتار اجتماعی و آداب انگلیسی میپرداخت. این رهاورد دوران کارآموزی او نزد نمایشنامهنویس بزرگ انگلیسی، سِر نوئل کاورد بود. آنها در فیلم جنگی کشتی که در آن خدمت میکنیم (In Which We Serve, 1942) و درام این نسل خوشبخت (This Happy Breed) (1944) با یکدیگر همکاری کردند. این فیلمهای مشترک لین و کاورد بههیچوجه آثار میهنپرستانهی سطحی و کممایهای نیستند؛ به عنوان مثال لین در این فیلمها به ارزیابی این موضوع پرداخت که چهگونه رفتار فردی، روحیهی ملی را تعریف و تصریح میکند.
تئاتر با علاقهی لین به قاب گرفتن شخصیتها به گونهای که شرایط و محیط زندگی، و چگونگی روحیهشان قابلدرک باشد، بهخوبی مناسب و جور بود. بهترین نمونه برای این موضوع اقتباسهای او از نمایشهای کاورد است بهخصوص اثر رومانتیک برخورد کوتاه (1946). این موشکافی رفتار و آداب انگلیسی در اقتباسهای لین از آثار چارلز دیکنز، آرزوهای بزرگ و الیور توئیست، با دقت و جزییاتی استادانه خود را نشان میدهد؛ شاهکارهایی از پیوند سینما و ادبیات که فرهنگ عامه را با سنت داستانگویی کلاسیک انگلیسی درهم میآمیزد. لین در انتخاب هابسن (که بر اساس نمایشنامهی قدیمی هارولد برایهوس شکل گرفت که اولین بار در سال 1915 در آمریکا روی صحنه رفت) حیات تازهای به این سنت بخشید و شاید بتوان گفت کاریکاتوری از «انگلیسی بودن» ترسیم کرد. با این وجود فیلم بهسرعت مورد استقبال انگلیسیها قرار گرفت و این موضوع تأیید شد که نمایش مضحک و هجوآمیز برایهوس بازتاب واقعی و موثقی از فرهنگ، خلقوخو و شوخطبعی انگلیسیها است. لین در واکنش به کیفیتهای بارز این نمایشنامه همان طور از آن اقتباس کرد که از آثار دیکنز الهام گرفته بود. از این رو داستان هنری، مگی و ویل را تا جایی که ممکن بود خلاقانه و پرشور و نشاط روایت کرد.انتخاب هابسن که با موسیقی پرهیاهو و مهارنشدنی مالکوم آرنولد آغاز میشود، حالوهوای یک تالار موسیقی انگلیسی را دارد که این اثر تئاتری را با قلمرو محبوب سرگرمیهای جمعی پیوند میدهد. لین به عنوان یک هنرمند سینمایی یقیناً با کارگران منچستری خبرهی این داستان همذاتپنداری داشته است؛ چرا که تلاش همهجانبهی فردی آنها در پی رسیدن به کالاهای مرغوب، رفتار اخلاقی و اعتبار اجتماعی است. این مهارت دراماتیک و هنرمندی تمامعیار لین است که یک داستان کلیشهای و عامهپسند از آدمهای کلهشق و ستیزهجو را به یک رومانس روشنگر و آموزنده تبدیل میکند. برخورد هیجانانگیز و مضحک ارادهها (پدر تلاش میکند تا قدرت و اعتبارش را از دست ندهد، دختران برای رسیدن به استقلالشان مبارزه میکنند و کارگر داستان به عزتنفس و خودمختاری دست مییابد) تأیید دوبارهی این اندیشهی قدیمی است که بریتانیا نهتنها یک امپراتوری است بلکه سرزمین خودکامهها و قانونگذاران زیرک و سخنور، و کارگرهای خودپسند و مغرور است؛ و این تصویری آرمانگرایانه از شخصیت انگلیسی است.
درست مثل اغلب فیلمهای لین و البته ادبیات کلاسیک انگلیس، رفتارهای عجیب و در ظاهر نامتعارف شخصیتهای فیلم یعنی هنری، مگی و ویل، در واقع به عنوان خصلتهای انسانی جاودان بشر دیده و شناسایی میشوند. اعمال خندهدار آنها جریانهای پنهان تاریخی را به یاد میآورند که نیروی محرکهی ملودرامهای دیکنز هستند. شخصیت پدرسالار و ازخودراضی چارلز لاتن وقتی ماتم قدرت و اعتبار کمرنگشدهاش را میگیرد که مگی عبوس در مقابل او میایستد تا سنش بیشتر از این بالا نرود و بالأخره با کسی ازدواج کند. مگی که جای مادر مرحومش را در خانواده گرفته و اوضاع را سروسامان بخشیده،حتی برای دو خواهر جوانترش هم رییسبازی درمیآورد. هنری در پاتوق همیشگیاش «مونرِیکر» این طور به دوستانش گلایه و ابراز نارضایتی میکند: «سلطه و حکمفرمایی یک زن در مقایسه با سه زن، حکم بهشت را دارد.» لین در شرایطی حقوق و اختیارهای هر یک از شخصیتهای اصلیاش (هنری، مگی و ویل) را مورد حمایت و تأیید قرار میدهد که هر سه در پیکاری خندهدار با یکدیگر هستند. او از این طریق به گونهی رضایتبخش و قانعکنندهای شیوهی کاورد را بهبود میبخشد و زشتترین ویژگیهای نامتعارفِ نظام طبقاتی انگلیس را انسانی و متمدنانه جلوه میدهد.
آرموند وایت1، کرایترین کالکشن
1) آرموند وایت منتقد سینمایی نشریهی «نیویورک پرس» است که در سال 2009 به عنوان رییس «انجمن منتقدان فیلم نیویورک» انتخاب شد.
2) «Ealing Studio» که با عنوان «Associated Talking Pictures, Ltd.» هم شناخته میشود؛ استودیو فیلمسازی در انگلیس بود که در سال 1929 توسط دو تهیهکنندهی مشهور این کشور تأسیس شد و امروز در سراسر جهان، با مجموعهای از کمدیهای مبتکرانهاش شناخته میشود که شرایط اجتماعی بریتانیای پس از جنگ جهانی دوم را بازتاب میدادند (و البته همچنان، به عنوان آثار هنری باقیمانده از آن دوره و آن استودیو، بازتاب میدهند).
3) hyperrealism: بیشواقعگرایی؛ واقعیت را با جزییاتی بیش از حد معمول به تصویر کشیدن