نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای جهان » نقد و بررسی1392/10/22


فیلم‌های روز جهان

درباره‌ی دو فیلم زندگینامه‌ای جدید


ایستگاه فروتوِیل
Fruitvale Station
نویسنده و کارگردان: رایان کوگلر. بازیگران: مایکل بی. جردن (اسکار گرانت)، مِلونی دیاز (سوفینا)، اکتاویا اسپنسر (وَندا). محصول 2013، 85 دقیقه.
داستان واقعی تیر خوردن جوان سیاه‌پوست 22 ساله‌ای به نام اسکار گرانت در آخرین شب سال 2008 میلادی، در ایستگاه مترویی به نام «فروتویل».

 جدال هدف و وسیله!

پوریا ذوالفقاری
هدف­‌گذاری در روایت و طراحی مسیری مناسب برای رسیدن به هدف، اصل مهمی‌ست که نویسنده‌ی فیلم‌­نامه و کارگردان باید آگاهانه یا غریزی آن را رعایت کنند. نتیجه‌ی دور افتادن از این اصل اساسی، چیزی­‌ست که در ایستگاه فروتوِیل می­‌بینیم. فیلمی ساخته‌شده بر اساس یک داستان واقعی و پر از رخدادهای دراماتیک و موقعیت پرکشش که همه‌ی آن­ها قربانی هدف‌گذاری نادرست شده­‌اند.
بخش زیادی از فیلم توصیف موقعیت و زندگی اسکار گرانت است؛ سیاه‌­پوستی که تصمیم گرفته فروش مواد مخدر را کنار بگذارد ولی به دلیل از دست دادن شغلش، با شرایط دشوار اقتصادی روبه‌­روست و بدتر این‌که هنوز بحث اخراج خود را به همسرش نگفته است. رابطه‌ی او با همسر و فرزندش هم نشان­‌دهنده‌ی شخصیتی خانواده­‌دوست و سرشار از احساس مسئولیت است. او برای جبران کم­‌پولی حتی تصمیم به فروش دوباره‌ی مواد می­‌گیرد و با یادآوری آخرین باری که به این جرم زندانی شده و برخوردی که با مادرش در زندان داشته، از این تصمیم منصرف می­‌شود. باقی رخدادهای فیلم هم در همین مسیر است. مثلاً خواهرش طی تماس تلفنی از او درخواست مبلغی پول به عنوان قرض می­‌کند و اسکار در اوج بی­‌پولی قول می­‌دهد پول را به او برساند. این برخوردها ما را با شخصیتی مثبت، در دل موقعیتی دشوار آشنا می­‌کند و طبیعتاً به نیت دریافتن سرنوشت جدال او با این شرایط تماشای فیلم را ادامه می­‌دهیم. ولی با کمال تعجب، در یک­‌سوم پایانی، وقتی اسکار در شب سال نو، با سایر اعضای خانواده‌ی خود به خانه برمی‌گردد، در ایستگاه مترو با برخورد بی­‌رحمانه و غیرمنطقی نیروهای پلیس روبه‌­رو می­‌شود و تیر می­‌خورد. یعنی نه‌تنها آن موقعیت کلاسیک و ساده‌ی «یک فرد در یک موقعیت» به سرانجام نمی­‌رسد بلکه درمی­‌یابیم فیلم می‌خواهد وضعیت بی­‌رحمانه‌ی زندگی سیاه‌­پوستان را در نظام سیاسی و اجتماعی جامعه نشان دهد و همه‌ی آن مقدمه­‌ها درباره‌ی رابطه‌ی اسکار با خواهر و مادر و زن و فرزندش، برای این بوده که بدانیم او چه انسان خوبی­‌ست که بی­‌رحمانه کشته شده است! بدتر این‌که هنگام تیر خوردنش، نمای اسلوموشنی از او که دختر کوچکش را روی دوش گرفته و می­‌خندد هم پخش می­‌شود که مبادا مهربانی او را از یاد برده باشیم! ساختار فیلم طوری­‌ست که حس می­‌کنیم سازندگان ابتدا قصد داشته­‌اند یک ملودرام بسازند و بعد در میانه‌ی راه تصمیم به تغییر دادن ژانر فیلم گرفته­‌اند! همه‌ی این­‌ها را زمانی می­‌فهمیم که هم­‌زمان با تیتراژ پایانی، تصویرهایی واقعی از راه­پیمایی­‌های که در پی این مرگ ناعادلانه راه افتاده، پخش می­‌شود. مشکل این است که روند فیلم اصلاً چنین پایانی را توجیه نمی­‌کند. چیزی ندیده‌­ایم که موقعیت دشوار سیاه­‌پوستان را در سرزمینی خالی از عدالت به ما نشان دهد و مرگ اسکار نقطه‌ی اوج آن باشد. به همین دلیل کل حرف فیلم که عیان هم هست و دریافتنش نیاز به هوش چندانی ندارد، در این جمله خلاصه می­‌شود که ببینید اسکار چه آدم خوبی بود، ببینید چه‌قدر با اطرافیانش مهربان بود و حاضر نشد با وجود بی­‌پولی مواد مخدر بفروشد، اما پلیس­‌های بد او را ناجوانمردانه کشتند. جمله‌ی پایانی و کلیشه­‌ای دختر اسکار هم که پس از مرگ پدرش از مادر سراغ او را می­‌گیرد و می­‌پرسد: «بابا کجاست؟» تیر خلاصی به آخرین امیدهای مخاطب است. به نظر می­‌رسد امتیازهای بالایی هم توسط منتقدان و سینماروهای غربی در دنیای مجازی به فیلم داده شده، بیش‌­تر حاصل تداعی داستان اصلی به‌واسطه‌ی آن باشد تا ارزش­‌های سینمایی‌اش. (امتیاز: 3 از 10)

 

شتاب Rush        
کارگردان: ران هاوارد. فیلم‌نامه: پیتر مورگان. بازیگران: کریس همسوُرث (جیمز هانت)، دانیل برول (نیکی لادا)، الیویا وایلد (سوزی میلر)، الکساندرا ماریا لارا (مارلن لادا). محصول 2013، 123 دقیقه.
داستان واقعی رقابت سخت و بی‌رحمانه‌ی دو راننده‌ی مسابقات فرمول یک به نام‌های جیمز هانت و نیکی لادا در دهه‌ی هفتاد میلادی.

جدال بدون شر

هومن داودی
اگر بخواهیم ژانر یا گونه‌ای فرعی به نام «فیلم‌های مربوط به مسابقات اتومبیل‌رانی» در نظر بگیریم، شتاب جایی در رده‌های بالای این فهرست فرضی خواهد داشت؛ البته شاید به این دلیل که تعداد فیلم‌های خوبی که با این دست‌مایه ساخته شده‌اند خیلی زیاد نیست. فیلم جدید ران هاوارد به دلیل تمرکز خوشایندش بر دو شخصیت اصلی، که رقیب‌های دیرینه‌ی هم هستند، و نمایش فرازوفرودهای شخصیتی آن‌ها و کشمکش‌های طبیعی و برآمده از جهان‌بینی هر کدام، واجد ارزش‌های دراماتیک درخوری است. به‌ویژه آن‌که در شتاب آنتاگونیست یا قطب منفی به معنای کلاسیک‌اش وجود ندارد. موتور درام فیلم نه بر مبنای تضاد قطب‌های خیر و شر، بلکه بر اساس تضارب آرا، کمال‌جویی‌ها و نظرگاه‌های دو قطب مثبتی شکل می‌گیرد که دنیا و مافیها را از دریچه‌هایی یک‌سر متفاوت می‌بینند. همین هم‌نشینی و درگیری جذاب بین دو نوع روش زندگی و دو نوع رابطه برقرار کردن با جهان پیرامون است که حساب شتاب را از دیگر فیلم‌های مشابه جدا می‌کند و هویتی مستقل و ویژه به آن می‌بخشد.
متأسفانه هاوارد درست همان طور که در فراست/ نیکسن با تمرکز بیش از حد بر سندیت تاریخی داشتن، از شخصیت‌پردازی و بسترسازی برای رخدادهای بالقوه دراماتیک فیلمش غافل شده بود و به این ترتیب نفس آن را گرفته بود، این‌جا هم اشتباه مشابهی را مرتکب شده است. کپشن‌های بی‌شماری که در شتاب زمان و مکان دقیق وقوع رخدادها را اطلاع می‌دهند و کانون توجه تماشاگر را منحرف می‌کنند، هم‌چون ناسازه‌هایی هستند که هم از هیجان طبیعی مسابقات اتومبیل‌رانی می‌کاهند و هم مانعی برای ارتباط بی‌واسطه و حداکثری با فضای آن هستند. ای‌کاش هاوارد که توانسته با تمرکز بر دو شخصیت اصلی و رابطه‌ی پویای آن‌ها (همراه با بازی‌های خوب هر دو بازیگر اصلی) فضای دراماتیک فیلمش را به‌خوبی برسازد، برای مستندنمایی به همان نماهای خوب و نامتعارفی که از درون کلاه کاسکت‌ها و زیر لاستیک‌ها گرفته و بازسازی جزییات‌پردازانه‌ی دهه‌ی هفتاد اکتفا می‌کرد و این طور سیلابی از اطلاعات را به سمت تماشاگران فیلمش پرتاب نمی‌کرد و اجازه می‌داد که گذر زمان و رخدادهای مهم فیلمش، از طریق درام محکمش منتقل شود. اوج افراط او در این زمینه فصل پایان‌بندی (و نه پس از فصل پایان‌بندی و تیتراژ نهایی) است که طی آن تلاش می‌شود تصویرهای آرشیوی دو شخصیت اصلی با بازیگرانی که نقش آن‌ها را بازی کرده‌اند، همسان‌سازی و معادل‌سازی شوند؛ کاری که حتی روی کاغذ هم مشخص است که نتیجه‌ای جز قطع ارتباط مخاطب با آن‌چه پیش از آن در فیلم دیده و باور کرده ندارد. (امتیاز: 6 از 10)

جدیدترین‌ها

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: