هیچ فرمول واقعی در مورد سینمای کلاسیک وجود ندارد؛ سینمایی که هیچ وقت از تماشایش خسته نمیشویم. سینمای کلاسیک حس درست بودن فضاسازی و داستان را در ما ایجاد میکند که در زمانهی خودش و هر بار که فیلمی کلاسیک را تماشا میکنیم؛ این حس وجود دارد. با گذشت زمان، توان چنین آثاری از بین نمیرود یا کم نمیشود بلکه عملاً رشد کرده و زیاد میشود که دلیلش را باید در نقشمایهها و درونمایههایی جستجو کرد که مربوط به مکان یا فرهنگ خاصی نیستند و همهگیر و جهانیاند. البته چنین سخنی به این معنا نیست که ما برای آثاری که درونمایههای جهانی و کلی ندارند؛ ارزشی قائل نیستیم. حتی اگر داستان فیلمی محدود به اقلیمی خاص و زمان بهخصوصی باشد، چه بسا ممکن است به تجربهی زندگی ما ربطی پیدا کند. با این حال بهطور طبیعی، درونمایهای توجه ما را جلب میکند که نکتهی مهمی را برای ما بازگو کند. چنین فیلمهایی برای ما الویت بیشتری پیدا میکنند تا آثاری که فاقد چنین درونمایههایی هستند. به عبارت دیگر اگر فیلمی تلاش میکند تا چیز مهمی را برای ما بازگو کند؛ موضوع و درونمایهاش نباید کسلکننده یا بدیهی باشد، بلکه توجه ما را جلب کرده یا ما را به تردید انداخته و باعث شود در آن کنکاش کنیم.
تجزیه و تحلیل درونمایه
اولین چیزی که در یک فیلم باعث میشود چهارچشمی به فیلم خیره شویم، چیست: طرح داستانی، تأثیر عاطفی فیلم یا حالوهوا، شخصیت، سبک، بافت یا ساختار و یا ایدهها و افکاری که مطرح میسازد؟ برای این که بتوانید از همان ابتدا بدانید که کدامشان است، به یکی از پرسشهای زیر پاسخ بدهید:
1- اگر دلمشغولی ابتدایی شما در فیلمی، طرح داستانی آن است، طرز عمل آن را در یک جملهی واحد یا پاراگراف کوتاهی از مابقی فیلم جدا کرده و خلاصهاش را بنویسید.
2- اگر فیلمی هست که از نظر تأثیر عاطفی یا حالوهوایش ذهن شما را به خودش مشغول کرده، این حالوهوا یا حسی را که فیلم سعی دارد منتقل سازد؛ تشریح کنید.
3- اگر فیلمی روی یک شخصیت منحصربهفرد تمرکز دارد، وجوه نامعمول این شخصیت را شرح دهید.
4- اگر به نظرتان میرسد که فیلمی با یک سبک خاص و یا بافت و ساختار بهخصوصی ساخته شده، آن ویژگیهایی را شرح دهید که حس میکنید در فیلم وجود دارند یا آنها را در فیلم مشاهده میکنید.
5- اگر فیلمی روی یک ایده یا فکر متمرکز است، به این پرسشها پاسخ بدهید:
الف- موضوع اصلی فیلم چیست؟ چکیدهی آنچه که واقعاً در فیلم میبینید، چیست؟ اصل موضوعی را که تشخیص دادهاید؛ در یک جمله یا یک عبارت بنویسید.
ب- خود فیلم دربارهی موضوعش چه میگوید؟ جملهای را تنظیم کنید که به طرز دقیقی، چکیده و خلاصهی ایدهای را که فیلم به شکلی دراماتیک ارائه کرده، بیان کند.
تشخیص درونمایه
۱ - اگرچه ممکن است کارگردان فیلمی، تلاش کند که چندین چیز را با هم بگوید، اما معمولا ًیک هدف کلی هست که از همه مهمتر است. ببینید که کدام یک از اهداف زیر، قصد و هدف«اولیه» بوده و دلایل خود را هم در انتخاب هر یک بنویسید.
الف- فقط و فقط سرگرم کردن؛ یعنی موقتاً گریختن از جهان واقعی
ب- فراهم ساختن حالوهوایی نافذ یا خلق یک اثر عاطفی
پ- فراهم آوردن شخصیتی جذاب و منحصربهفرد
ت- ایجاد حسی بیهمتا و استوار یا بافتی که عناصر پیچیدهی فیلم را به اتفاق هم به تجربهای سینمایی بدل سازد
ث- انتقاد از جامعه یا نهادهای اجتماعی و ازیاد آگاهی بییندهها از معضلی اجتماعی و نیاز به اصلاح
ج- تبدیل درونیات به ماهیتی انسانی (فیلم، نشان بدهد که انسانها بهطور کلی شبیه به هم هستند)
چ- ارائهی تفسیری اخلاقی یا فلسفی برای بینندهها تا به فکر فرو بروند
ح- ارائهی مفهومی اخلاقی تا بر روی ارزشها یا رفتارهای بینندهها تأثیر بگذارد
خ- دراماتیزه کردن تلاشهای یک یا چند فرد در مقابل نابرابریهای بزرگ، برای به دست آوردن کرامت انسانی
د- کاوش معضلات پیچیده و لذتهایی که در ارتباطات انسانی وجود دارند
ذ- فیلم میخواهد نشان دهد که چگونه درونبینی میتواند باعث رشد بشود و انواع خاصی از موقعیتها یا تضادها باعث میشوند تغییرات مهمی در یک یا چند شخصیت به وجود بیاید
2- کدام یک از بخشهایی که در پرسش قبلی ارائه شدند؛ به آن اندازه مهم هستند که به عنوان مقاصد و اهداف فرعی تعیین شوند؟
ارزیابی درونمایه
آیا جاذبهی اصلی فیلم، عقلانی است، شوخ بودن آن است، معنای اخلاقی یا مفهوم زیباییشناسانهی آن است؟ آیا فیلم از ابتدا تنانگی را هدف گرفته، امعاء و احشاء (خون و گوشت) قلب، نخاع یا در حقیقت چشمها را؟ با ارائهی نمونههایی از یک فیلم میتوانید انتخابهایتان را تقویت کنید.
2- بعد از این که عناصر فیلمی را از ابتدا تا انتها تجزیه و تحلیل کردید؛ فکر میکنید اظهار نظر ابتدایی شما دربارهی درونمایه و تمرکز یک فیلم، همچنان به قوت خودش باقی میماند؟
3- تا چه حدی درونمایهی فیلم مورد نظرتان جهانی است؟ آیا درونمایه با تجربهی شخصی شما در زندگی تناسبی دارد؟ به چه ترتیب؟
4- اگر فکر میکنید آنچه فیلمی بیان میکند، مهم است، دلیل این اهمیت از نظر شما چیست؟
5- نظر بدهید که آیا درونمایهی فیلم مورد نظرتان، از نظر عقلانی جذابیت دارد یا از نظر فلسفی و یا اثری است که حرفهای بدیهی میزند و خستهکننده است و از اعلام نظر خودتان دفاع کنید
6- آیا فیلم مورد نظر قابلیت تبدیل شدن به یک اثر کلاسیک دارد؟ آیا بیستسال دیگر باز هم مردم آن را تماشا خواهند کرد؟ چرا؟
دیدن درونمایه
پنج دقیقهی ابتدایی هر یک از این فیلمها را ببینید: 5۰۰ روز سامر (مارک وب، 2009)، زمستان استخوانسوز (دبرا گرانیک، 2010)، مهاجمان صندوقچه گمشده (استیون اسپیلبرگ، 1981)، بخور، نیایش کن، عشق بورز (رایان مورفی،۲۰۱۰ )، شین (جرج استیونس، 1953)، کشتن مرغ مقلد (رابرت مولیگان، 1962). سپس به پرسشهای زیر پاسخ بدهید.
1-آیا با دیدن همین پنج دقیقه، میزتوانید از نظر عقلانی حدس بزنید که دلمشغولی اولیهی هر یک از فیلمهای بالا چیست؟
2- موسیقی، دربارهی کیفیت عاطفی هر یک از این فیلمها چه چیزی القاء میکند؟ آیا فیلم، شادمانه است، غمناک یا تلخ و شیرین است؟ بامزه است، جدی است یا ترکیبی از هر دو است؟
3- از شخصیتهایی که در ابتدا معرفی شدهاند؛ چه چیزی آموختید؟ کدام یک از شخصیتها عمده هستند (شخصیتهایی که با آنها همذاتپنداری میکنیم و از دیدگاه آنها دنیای اثر را تجربه میکنیم)؟ کدام یک از شخصیتها بی آنکه به آنها نزدیک شده باشیم؛ از نظر ما واقعیتر به نظر میرسند؟
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: