پاک کردن سابقه Clear History
کارگردان: گرِگ موتولا. فیلمنامه: لری دیوید، الک برگ، دیوید مَندِل، جف شِیفِر. بازیگران: لری دیوید (نیتن/ رالی)، جون هَم (ویل هِینی)، کیت هادسن (راندا)، مایکل کیتن (جو استامپو)، فیلیپ بیکر هال (مکنزی)، دنی مکبراید (فرانک)، اوا مندز (جنیفر)، ایمی رایان (وندی)، بیل هِیدِر (رَگز)، لیو شرایبر (تیبُر). فیلم تلویزیونی، محصول 2013، 100 دقیقه.
نیتن که به عنوان بازاریاب در یک شرکت معظم اتومبیلسازی کار میکند، پیش از علنی کردن محصول جدید شرکت، سهامش را پس میگیرد و با موفقیت میلیاردی و همهجانبهای که نصیب شرکت میشود، کلی ضرر میکند. او برای رها شدن از شر این شکست به جزیرهای دورافتاده پناه میبرد و با تغییر اسمورسمش میخواهد زندگی جدیدی را شروع کند. اما گذشته به این راحتیها دست از سر او برنمیدارد...
دایرهی بستهی حماقت
هومن داودی
پاک کردن سابقه نشان میدهد که وودی آلن چه مناسب و هوشمندانه لری دیوید را برای ایفای نقش اصلی هرچه کارساز باشد (2009) انتخاب کرده بود. این پیرمرد غرغروی وسواسی که از بیاهمیتترین مسائلْ معضلها و عقدههایی بس بزرگ میآفریند و شیطنتی کودکانه و گاهی احمقانه دارد، تمام نشانیهای یک شخصیت وودی آلنی تمامعیار را دارد. به اینها بیفزایید رخدادها و شخصیتهایی که همه و همه بر مبنای این ستون اصلی شکل گرفتهاند و در راستای تقویت وجه پوچگرایانهی و هذیانی چنین شخصیتی عمل میکنند. اینها بارزترین مشخصات و نمودهای پاک کردن سابقه است و برگ برندهی اصلیاش. کارگردان این فیلم تلویزیونی که از دستپروردههای جاد آپاتوی معروف است، مطابق آنچه از خاستگاهش انتظار میرود، مقادیر قابلتوجهی شوخیهای بیپرده و لیچارگوییهای صریح وارد فیلم کرده که گاه و بیگاه لبخندی بر لب میآورند؛ اما قدرت اصلی فیلم در فیلمنامهی فکرشدهای است که سیر رخدادها و همنشینی خردهروایتها در آن، به برآیندی منسجم و همگون منتهی میشود: گریزناپذیری یک وودی آلن بددهن از دایرهی بستهای از تقدیر که به شکلی خندهآور بر حماقت و نابکار بودن او دلالت میکند.
«تکرار»، «اغراق» و «تصادف» که از اصلیترین مؤلفههای ژانر کمدی هستند، به شکلی جذاب در پاک کردن سابقه مورد استفاده قرار گرفتهاند و بازیگران مکمل مشهور که گاهی لهجههای بامزهتای هم برایشان انتخاب شده، به مفرح شدن فضای آن کمک زیادی کردهاند. اگر این فیلمنامه به دست وودی آلن میافتاد به احتمال قریب به یقین یک فیلم درجهی یک از آن میساخت، اما در شکل فعلی گرگ موتولا با زمانبندی کمیک نادرست و میزانسنهای ساده و گاهی بیظرافتش نتوانسته ظرفیت بالقوه زیاد متن را به تصویر دربیاورد و زیادهگوییهای آدمها و شوخیهای کلامی کارنکرده، از ارزشهای پاک کردن سابقه کاسته است. اما با همهی اینها، فیلم آن قدر موقعیتهای کمیک جذاب و مفرح دارد و آن قدر جهان هویتمند و هماهنگی میآفریند که میشود بهراحتی بر این نقصانها چشم پوشید و از تماشای خلخلیهای شخصیتهای اصلی اثر و موقعیتهای جفنگ تروتازهی آن لذت برد. (امتیاز: 6 از 10)
تنهایی پرهیاهو
محسن جعفریراد
یک) پاک کردن سابقه بیش از هر چیز، سینمای وودی آلن را در ذهنها تداعی میکند. نیتن مانند پرسونای آشنای آلن در فیلمهایش، فردی است سرشار از خلاقیت در ایدهپردازی اما بیتوجه به شکل اجرا و بدون جسارت در پرداخت آنها. او سعی میکند نگرشی متفاوت به زندگی داشته باشد؛ از توجه افراطیاش به بهداشت گرفته تا لذتجوییاش از یک محیط مکانیکی و برخورد غیرمنطقیاش با وضعیتهای پیرامون، و همین خصیصه دردسرهای زیادی برایش ایجاد میکند.
دو) شخصیتهای فیلم تکبعدی طراحی شدهاند و غیر از نیتن که با ابعاد زندگی شخصی و اجتماعیاش آشنا میشویم و در توجه به فردیت شخصیت او نسبتاً مطلوب عمل شده است، با دیگر شخصیتها نمیشود ارتباط مؤثری برقرار کرد. به عنوان مثال فرانک در جایگاه صمیمیترین دوست نیتن صرفاً به خاطر بیزاریاش از خانهی هینی، به او کمک میکند که نقشهاش را برای انفجار خانه عملی کند؛ یا دو نفری که با نیتن همدست میشوند تا خانه را منفجر کنند، معلوم نیست چرا این گونه، باریبههرجهت و افسارگسیخته زندگی میکنند؛ یا جنیفر که با یک توصیهی ساده نیتن مبنی بر لذت بردن از زندگی، نامزدش را ترک و با مردهای مختلفی ارتباط برقرار میکند. در واقع استدلالهای منطقی برای اعمال شخصیتها وجود ندارد؛ از چرایی این نکته که همسر نیتن صرفاً به خاطر اخراج او از محل کار، ترکش میکند تا کمیت و کیفیت شغل افراد که با هر اشتباه کوچکی از کار برکنار میشوند.
سه) نیتن که اسم خود را به رالی تغییر داده است به شکل اغراقآمیزی، در ابعاد فردی حدوداً 70 ساله ظاهر میشود اما ویل همان جوان خوشتیپ سالهای قبل باقی مانده است. او به عنوان کارگر وارد زندگی رییس سابقش میشود اما هیچ لحظهای از اشتغال او قابلشناسایی نیست. حضور مداوم او در خانه نیز شبههبرانگیز است؛ او که قرار بود تاب را برای بچهها مهیا کند، با سهلانگاری موجب آسیب بچهها میشود تا حدی که به بیمارستان منتقل میشوند اما همچنان فرد مورد اعتماد زن خانه است و از همه عجیبتر نوع مهربانی ویل نسبت به نیتن به خاطر عذاب وجدان در گذشته است که باورپذیر و منطقی نیست.
چهار) فیلم بر جنبههای فانتزی، کاریکاتورگونه و طعنهآمیز روایت متمرکز است بدون توجه به این نکته که مخاطب در تماشای ضدپیرنگترین روایتها نیز در ابتدا باید با شخصیتها و فضاسازی داستان همراه شود تا جهان معناییاش و اعمال شخصیتها برای او قابلدرک باشد. پاک کردن سابقه نمونهی فیلمهایی است که میتوان جهت سرگرمی نگاهش کرد و بعد از پایان، داستان و ساختارش فراموش میشود چرا که فیلمساز اساس کارش را بر مبنای استانداردهای یک کمدی تلویزیونی و تماشای مفرح و بیمسألهی مخاطب بنا کرده است.
پنج) برعکس فیلمهای وودی آلن که سعی میکند موضع متفکر و روشنگرش را نسبت به دنیای پیرامون با لحن و اجرایی شوخوشنگ و فانتزی ارائه دهد و امکان تأویلپذیری را برای مخاطب فراهم کند در پاک کردن سابقه با یک اجرای معمولی و تلویزیونی از یک فیلمنامهی فاقد خلاقیت روبهرو هستیم، تا حدی که اغلب دکوپاژهای فیلم در توصیف صحنه و شخصیتها، در ابتداییترین شکل کارگردانی طراحی شدهاند؛ ابتدا لانگشات و در ادامه مدیومشات و کلوزآپ. یا نوع بسط و گسترش ایدهی مرکزی فیلم نیز اشتیاق لازم برای همراهی مخاطب را ایجاد نمیکند و به جای آنکه با یک اجرای خلاق در زیرساخت روایت فیلم، یک جهانبینی و سویهی اجتماعی و یا انسانی دیده شود، صرفاً اجرایی تلویزیونی از ایدهای تکراری است.