نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای جهان » نقد و بررسی1392/04/26


کابوسی برای یک شهروند هزاره‌ی سوم

نگاهی به «شکار » و «دام بزرگ»

هومن داودی

 

شکار The hunt/ Jagten
کارگردان: توماس وینتربرگ. فیلم‌نامه: توبیاس لیندهولم، ت. وینتربرگ. بازیگران: مدس میکلسن (لوکاس)، توماس بو لارسِن (تئو)، آنیکا وِدِرکوپ (کلارا)، لاسه فوگلستروم (مارکوس). محصول 2012، 115 دقیقه.
لوکاس معلمی است که از همسرش طلاق گرفته و به‌تنهایی زندگی می‌کند و در تلاش است تا سرپرستی پسر نوجوانش را به دست بیاورد. اما اتهام ناجوانمردانه‌ای که درباره‌ی رفتار ناشایستش با خردسالان مهدکودک به او زده می‌شود، مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد...

*
شکار از آن دست فیلم‌هاست که سادگی ظاهری‌شان سرپوشی‌ست بر غرابت و مهیبی باطنی‌شان. پیرنگی ساده و تکراری با اجرایی به‌ظاهر ساده و به‌دور از بازیگوشی‌های روایی و فرمی به فیلمی سراسر تعلیق و چندلایه تبدیل شده است که به‌راحتی می‌تواند در بین برترین‌های سال سینمایی پربار 2012 جایی برای خودش دست‌وپا کند.

شکار نمونه‌ی درخشانی از گسترش روایت به صورت عرضی است. با شیوه‌ی ماهرانه‌ی وینتربرگ طوری به شاخ‌وبرگ‌های داستان نحیف فیلم اضافه می‌شود و چنان موقعیتی ملموس و بی‌حادثه به مرکز تنش‌ها و تناقض‌ها تبدیل می‌شود که راهی جز تحسین این روایت قدم به قدم ظریف و این تزریق ذره‌ذره‌ی تعلیق و هیجان باقی نمی‌ماند. اوج کار وینتربرگ این‌جاست که هم‌گام با پروراندن موقعیت اصلی فیلمش، یکی‌یکی شخصیت‌ها را هم وارد می‌کند و از برخورد آن‌ها با هم و واکنشی که در قبال موقعیت ایجادشده از خود بروز می‌دهند، فضای دراماتیک اثرش را پربارتر می‌کند. یک مثال از هوشمندی فیلم‌ساز در پرداخت جزییات می‌تواند موضوع را روشن‌تر کند: کلارا (با بازی درخشان و دور از انتظار بازیگر خردسالش) پیش از آن‌که برای اولین بار دروغ بگوید، هرگز حرکت مشخص بالا کشیدن بینی را انجام نمی‌دهد، و چون پیش از آن دروغ گفتن لوکاس با پلک زدنش مؤکد شده، به شکلی غیرمستقیم، این حرکت خاص کلارا دلیلی بر دروغ گفتنش تعبیر می‌شود و تا پایان فیلم هم این قاعده‌ی ظریف پابرجا می‌ماند.
در زمینه‌ی اجرا، فیلم‌ساز با هویت‌بخشی به محل وقوع اتفاق‌ها، که خیابان‌ها و جنگل‌های سردسیر و خلوت شهری دورافتاده در دانمارک است، با هوشمندی کاری می‌کند که هرگز نمی‌توان لوکیشنی دیگر برای این فیلم متصور شد. لانگ‌شات‌هایی از خیابان‌های بدون عابر، خانه‌هایی بدون همسایه، جنگل‌هایی پوشیده از برگ‌های نارنجی، خانه‌هایی با فضای داخلی و اتاق‌های زیاد و... همه و همه به کار به نمایش درآوردن فاصله‌ی مجازی زیاد بین آدم‌های حاضر در فیلم می‌آیند و به شکلی هنرمندانه و غیرمستقیم، دغدغه‌ی اصلی فیلم را بازتاب می‌دهند.
اما آیا دغدغه‌ی اصلی فیلم نکوهش تهمت‌های ناروا و قضاوت‌های زودهنگام است؟ آیا مایه‌ی هیچکاکی «گیر افتادن ناخواسته‌ی مردی بی‌گناه در جریانی از اتفاق‌های ناگوار» را می‌توان مبنای فیلم در نظر گرفت؟ درست است که این هر دو از ارکان شکار هستند اما خود فیلم شواهدی به دست می‌دهد که نشان از دغدغه‌ی مهم‌تری دارد. لوکاس در طول فیلم و از همان ابتدا که به‌ناحق متهم می‌شود، بیش از آن‌که از نظر اخلاقی تحت فشار باشد و از نارفیقی و خیانت دوستان و اطرافیانش به تنگ آید، به خاطر از دست رفتن حقوق شهروندی‌اش برمی‌آشوبد. از مشاجره‌های اولیه‌اش با مدیر مهدکودک یا صمیمی‌ترین دوستش (که اصرار می‌کند به او اجازه‌ی حرف زدن و دفاع بدهند) بگیرید تا اوج این طغیان که در فروشگاه بزرگ شهر و درگیری‌اش با قصاب شکل می‌گیرد و طی آن لوکاس صراحتاً و آشکارا، به دلیل دفاع از حقوق شهروندی‌اش، در مقابل فشار ناجوانمردانه‌ی محیطش می‌ایستد. اصلاً همین‌که فیلم‌ساز از همان ابتدا با نشان دادن نمایی که در آن کلارا مشغول کادو کردن آن قلب اسباب‌بازی است، آشکارا از شکل‌گیری تعلیقی مبنی بر دروغ گفتن یا نگفتن او و وارد بودن یا نبودن اتهام لوکاس پرهیز می‌کند، نشانه‌ای دیگر از این است که هدف او بیش از به چالش کشیدن اخلاقیات، نقد قانون و مسائل مرتبط با آن است. شاید به همین دلیل باشد که در انتها، با وجود آن همه مصیبت که بر سر لوکاس آمده، او «ماندن» و دست نشستن از حقوق طبیعی‌اش را برمی‌گزیند و از محیط زندگی‌اش انتظار دارد تا دوباره او را به رسمیت بشناسد. اما این‌جاست که پایان‌بندی کوبنده‌ی فیلم از راه می‌رسد و هم‌چون پتکی بر سر او و بیننده‌ی فیلم فرود می‌آید. این زخم را یارای التیام نیست. کابوسی که لوکاس برای به دست آوردن حقوق شهروندی و انسانی‌اش از سر گذرانده هرگز قرار نیست به پایان برسد و آن خنده‌ها و آغوش‌های به‌ظاهر گرم، همگی هم‌چون آتشی زیر خاکستر، به‌زودی لوکاس را به درون خود خواهند کشید و هم‌چون نمای پایانی فیلم شوکه‌اش خواهند کرد. (امتیاز: 8 از 10)

 

دام بزرگ  Deadfall
کارگردان:‌ استفن رازوویتسکی، فیلم‌نامه‌نویس: زک دین، بازیگران: اریک بانا (ادیسن)، اولیویا وایلد (لیزا)، چارلی هانام (جِی)، سیسی ایپیسک (جون). محصول 2012، 95 دقیقه.
ادیسن و لیزا که خواهر و برادر هستند بعد از سرقت مسلحانه از یک کازینوی محلی، در مناطق برف‌گیر دچار سانحه‌ی اتومبیل می‌شوند. آن‌ها برای زنده ماندن و رسیدن به مرزهای کانادا و خروج از کشور، مجبور می‌شوند موقتاً از هم جدا شوند. بعد از این جدایی، هر کدام از آن‌ها تا رسیدن به محل قرار نهایی با آدم‌های مختلفی برخورد می‌کنند...

دورخیزهای بی‌سرانجام

دام بزرگ در ابتدا فضایی جذاب دارد و در هنگامه‌ی شدیدی از برف و بوران، نمایشگر تصویری از خشونتی بی‌پرده است که با بازی چشم‌گیر اریک بانا در نقش منفی، بر جذابیتش اضافه شده است. به خصوص این‌که حضور یک پلیس مؤنث به نام هانا یادآور فیلم فراموش‌نشدنی برادران کوئن یعنی فارگو است (با این‌که دام بزرگ نه طنز پوچ‌گرایانه‌ی آن فیلم را دارد و نه بدمن‌های لیچارگویش را). اما فیلم جایی از فارگو فاصله‌ای بسیار زیاد پیدا می‌کند که برای چندین‌وچند نقطه‌ی اوج دورخیز می‌کند اما هیچ‌کدام از آن‌ها را به سرانجامی بایسته نمی‌رساند. از جمله رابطه‌ی مرموز خواهر و برادری ادیسن و لیزا، رابطه‌ی عاشقانه‌ی لیزا با جِی، رابطه‌ی جی با پدرش، رابطه‌ی خانم پلیس وظیفه‌شناس - که پشت‌سرهم و به طور ناخواسته به محل‌هایی هدایت می‌شود که مجرم فراری آن‌جاست - با پدرش. هر کدام از این گره‌های دراماتیک قابلیت این را داشتند که کل فیلم بر مبنای آن‌ها شکل بگیرد و به نقطه‌ی اوجی تأثیرگذار برسد اما در شکل فعلی، همه چیز به شکلی سریع ختم می‌شود و هیچ‌یک از این رابطه‌ها به عمق نمی‌روند و در حد یک سرک کشیدن باقی می‌مانند. (امتیاز: 4 از 10)

جدیدترین‌ها

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: