علیرضا زریندست، فیلمبردار باسابقهی سینمای ایران، فیلمبرداری را از سال 1346 با دستیاری در فیلم وسوسهی شیطان آغاز کرد و در طول ۴۷ سال فعالیت هنریاش آثار درخشانی چون پری، بایسیکلران، کلوزآپ، خانهی خلوت و... را فیلمبرداری کرده است. او به دلیل نوع استفادهاش از عناصر بصری و سبک متفاوتی که در قاببندی و تنظیم حرکتهای دوربین دارد، به عنوان فیلمبرداری صاحب سبک شناخته میشود. اما شاید هیچیک از ویژگیهای کار زریندست به اندازهی شگرد خاصش در بهکارگیری ابزارها و قطعههایی که به «الوارهای زریندستی» مشهورند تأثیرگذار نبوده باشد. اما بهانهی این گفتوگو همکاری دوبارهی زریندست با کیمیایی است. همکاریای که از بیگانه بیا آغاز شد و با خط قرمز، ضیافت، حکم، فریاد و رییس ادامه پیدا کرد. سال گذشته او پشت دوربین متروپل ایستاد و اظهار نظرش دربارهی فیلمنامهی این فیلم یکی از دلایلی بود که توجه عمومی در زمان تولید فیلم به سمت کیمیایی و گروهش جلب شد. زریندست گفته بود که متروپل یکی از بهترین فیلمنامههاییست که در طول دوران فعالیت حرفهایاش خوانده است. به این ترتیب باید تأثیر زریندست را بیش از یک فیلمبردار در نظر گرفت و البته کارش در شکل دادن به تصویرهای متروپل هم چشمگیر و قابلتوجه است. از نگاه زریندست تازهترین کار مسعود کیمیایی تفاوت زیادی با دیگر آثارش دارد که قطعاً این تفاوت در شیوهی فیلمبرداری زریندست هم حس میشود.
پیش از اینکه فیلمبرداری متروپل آغاز شود، به تفاوت فیلمنامهی این فیلم با سایر آثار کیمیایی اشاره کردید. برای شما به عنوان فیلمبرداری که در این سالها فیلمهای زیادی در کنار مسعود کیمیایی کار کرده، متروپل چه ویژگیهایی داشت؟
فیلمهای مسعود کیمیایی یک ویژگی خاص دارند که در فیلمنامهی متروپل وجود نداشت؛ اینکه در اغلب قصههای کیمیایی، قهرمانهای قصه مردانی هستند که داستان بر محوریت حضور آنها روایت میشود و حوادثی که بر اساس رابطهی دوستانهی آنها رخ میدهد. متروپل از متفاوتترین فیلمنامههای کیمیایی است که قصه، بر اساس شخصیت یک زن شکل گرفته است و طبق الگویی زنمحور هم پیش میرود. حدیث نفس بودن قصه از نظر من ویژگی اساسی این فیلم است و آن را به اثری شخصی در کارنامهی کیمیایی تبدیل میکند. در روزگاری که بیشتر فیلمهایی ساخته میشود که مناسب سطل زباله هستند، تولید فیلمی با چنین نگاهی ارزشمند است. زنی به سینما پناهنده میشود، سینمایی که در طی این سالها تبدیل به باشگاه بیلیارد شده و قصهای که در چند ساعت در این سینمای مخروبه روایت میشود برای من آنقدر جذابیت داشت که به محض اینکه فیلمبرداری این فیلم از طرف آقای کیمیایی به من پیشنهاد شد بپذیرم و ادامهی روند ساخت فیلم هم با نوع نگاه کیمیایی پیش رفت.
یکی از نقاط قوت متروپل نورپردازی خاصش است؛ خصوصاً در سکانسهایی که در سینما فیلمبرداری شده است. کیفیت بصری خاصی که در صحنههای داخلی دیده میشود، حاصل ایدهپردازی شماست یا خواست مستقیم کارگردان بوده است؟
مسعود کیمیایی سینما را خوب میشناسد و خوشبختانه به من هم اعتماد زیادی دارد. بخشی از تصاویری که در فیلم میبینید بدون کمک آقای کیمیایی به وجود نمیآمد. سینما یک هنر گروهی است و فرم همکاری در آن نقش مهمی دارد. قطعاً در سینما نمیتوان بهتنهایی کاری انجام داد. در طول این سالها در فیلمهایی که با مسعود کیمیایی همراه بودم همیشه نظراتش برایم کارساز بوده و در متروپل هم همین اتفاق افتاد و تلاش کردم آنچه از لحاظ ذهنی خواستهی اوست را به وجود بیاورم. وقتی در سینما کنار کارگردانی کار میکنید که به کارش تسلط دارد و ساختار مشخصی از فیلم در ذهنش شکل گرفته و این ساختار را با ذهنیت فیلمبردار تقسیم میکند، امتیاز بزرگی نصیب فیلمبردار شده است. اینکه کارگردان نسبت به اجزای فیلمش و آنچه مطلوبش است نظر و ایدهی مشخصی داشته باشد و بداند که دنبال چیست، برای فیلمبردار یک نوع آسایش روان به همراه میآورد و در این شرایط میتوان با اطمینان خاطر بیشتری کار کرد. حقیقتش این است که فیلمبرداری کار بسیار سختی است. بارها باید نوری که در صحنه قرار است تابیده شود را در ذهن بسازید و چیزی که در ذهن ساختهاید را اجرا کنید. این فکر برای اینکه به عمل تبدیل شود و تصویر قابلاعتنایی به وجود بیاید به یک حافظه و ذهن خوب نیاز دارد. نورپردازی که در فیلم متروپل انجام شده، نورپردازی کلاسیک است که این شیوهی نورپردازی در تمامی تصاویر رعایت شده است و قواعدی دارد که من هم سعی کردم در این فیلم به قواعدش وفادار باشم.
متروپل از زمان نمایشش در جشنوارهی فیلم فجر تا به امروز دیدگاههای متفاوتی را به واکنش واداشته و دربارهی اجزای فیلم اظهار نظرهای مختلفی شده است. بازتابهای فیلمبرداری این فیلم چهگونه بوده است؟
برای تعداد زیادی از اهالی سینما فیلمبرداری متروپل جذاب بوده و مورد توجه قرارگرفته و من از این ابراز لطف و توجهی که دوستان به کارم داشتم قدردانی میکنم.
متروپل سال گذشته در مدت زمان کوتاهی قبل از آغاز جشنوارهی فجر، فیلمبرداری شد. کار کردن با یک دوربین کار را سخت نمیکرد؟
نه، ما این فیلم را با یک دوربین فیلمبرداری کردیم و این شیوهای است که در دنیا هم متداول است و محدودیتی برای ما نداشت. فرم مورد نظر ما طوری بود که با تمرکز روی یک دوربین بهتر میشد اجرایش کرد و طبعاً یکی از دلایل انتخاب این شیوه هم پایبندی به قواعد کلاسیک سینما بود.
از کار جدید چه خبر؟
در حال حاضر مزار شریف را فیلمبرداری میکنم. این فیلم، فیلمنامهی بسیار جذابی دارد و بسیار خوب نوشته شده است. شک ندارم که در سال ۹۳ این فیلم جزو کارهای قابلتأمل سینمای ایران خواهد بود و مورد توجه قرار خواهد گرفت. کاری که در این فیلم انجام دادم از کارهای دیدنی و باارزشی است که تا به حال در سینمای ایران انجام نشده و کار بسیار سختی است.
چه چیز این فیلم کار شما را سخت میکند؟
تعدادی از محلهای فیلمبرداری در یک سولهی بزرگ بازسازی شده و اغلب سکانسها در این سوله فیلمبرداری شده است. درچنین مکانی ایجاد کردن فضای روز بسیار کار دشواری است و نیاز به نورپردازی دقیق و وقتگیری دارد که باید طبق برنامه و مرحله به مرحله انجام شود. اغلب پلانها با جلوههای ویژه انجام میشود و فکر میکنم از کارهای دیدنی سینمای ایران خواهد بود. باید این را هم اضافه کنم که بسیاری از اتفاقات تصویر شده در این فیلم، مستند است و بخشی از قصه واقعاً اتفاق افتاده است.
بسیاری احوال این روزهای سینمای ایران را نگرانکننده ارزیابی میکنند و نقدهایی نسبت به شیوهی مدیریت فرهنگی و فضای کلی حاکم بر سینما دارند، اما وضعیت بخش فنی سینما را بهخصوص به لحاظ وجود فیلمبردارهایی که توانستهاند قدمهای خوبی در سینمای ایران بردارند رضایتبخش میدانند. نظر شما به عنوان پیشکسوت این حرفه چیست؟
فیلمبرداری طی سالیان اخیر در سینمای ایران پیشرفت خوبی داشته، اما این اتفاق شبیه حکایتی است که ضربالمثل شده و میگوید روزی کسی حافظ را در خیابان میبیند و ابراز خوشحالی میکند. میگوید: «شما حافظی؟» میگوید: «بعضی وقتها...» داستان فیلمبرداری ما هم همین است. برخی از فیلمبردارهای ما شیوهی استفادهی صحیح از دوربین را میدانند و تصاویر خوبی ثبت میکنند. بقیهی آنها مثل اسباب بازی با دوربین رفتار میکنند و نمیدانند دقیقاً چه میخواهند و اسم کارشان را میگذارند فیلمبرداری. به هر حال سینمای ایران با تکیه بر همین طیف مستعد و سختکوش که مهارت کافی را دارند به حیاتش ادامه میدهد، اما برای رسیدن به درجهای رضایتبخش در این حرفه، باید تعداد زیادی فیلمبردار ماهر و باهوش داشته باشیم که شناختشان از کارشان کامل باشد و تمام وقت و انرژیشان را صرف پیشرفتشان در این حرفه کنند.