مهدی جعفری دانشآموختهی کارگردانی است و فیلمسازی را از سال ۱۳۶۴ با شرکت در انجمن سینمای جوانان ایران آغاز کرد. او در طول این سالها بهجز ساخت چند فیلم کوتاه و مستند، در مقام مدیر فیلمبرداری آثاری چون ما همه خوبیم، یک خانوادهی محترم، دهلیز، اتوبوس شب و...فعالیت کرده و سال گذشته با خط ویژه در جشنوارهی سی و دوم فجر حاضر بود. فیلمی که برای او تجربهی ویژهای محسوب میشود. وجود لوکیشنهای خارجی متعدد، صحنههای تعقیبوگریز، و آزمونوخطایی که در استفاده از هلیشات برای ضبط صحنههای ابتدایی و انتهایی فیلم نیاز بود از جمله اتفاقاتی است که خط ویژه را برای جعفری خاص میکند. به مناسبت اکران این فیلم با مهدی جعفری گفتوگو کردیم.
یکی از ویژگیهای فیلم خط ویژه شخصیتهای متعدد و فضای پرتحرک فیلم است که قطعاً کار مدیر فیلمبرداری را سخت میکند. قبل از شروع فیلمبرداری الگوی بصری خاصی را در نظر داشتید؟
زمانی که فیلم جدیدی پیشنهاد میشود و درگیر کار میشوم قطعاً برایم تجربهی تازهای آغاز میشود و گاهی این تجربهها به دلیل ویژگیهایی که دارند غنیتر میشوند. پربازیگر بودن این فیلم هم برای من اتفاق جالب و ضمناً سختی بود. قبل از شروع فیلمبرداری با مصطفی کیایی جلسات زیادی در مورد دکوپاژ فیلم داشتیم و او معتقد بود که شاید بهتر باشد بیشتر صحنهها را سکانسپلان بگیریم. من پیش از این فیلم هم تجربهی کار کردن در فضاهای شلوغ و با تعداد بازیگر زیاد را داشتم، مثل اتوبوس شب که کموبیش همین ویژگیها را داشت. اما در خط ویژه بازیگر اصلی نداشتیم و قرار بود همهی بازیگران به یک اندازه دیده شوند. بنابراین دکوپاژ به این صورت بود که توجه دوربین روی پرسوناژ خاصی نباشد و این اتفاق تا حد زیادی افتاد و دوربین متحرک، چه با چرخش و جابهجایی و چه از طریق قاببندی توانست این تمرکززدایی را به نتیجه برساند.
در بیشتر دقایق فیلم، دوربین به موازات تنشی که در صحنه وجود دارد حرکت میکند و تکههای پراکندهای از موقعیتها و ماجراها را قاب میگیرد که در نهایت یک چشمانداز کلی پیش روی تماشاگر میگذارد. شیوة دوربین روی دست که با این سبک فیلمبرداری تناسب دارد چگونه تجربهای بود؟
برای من اجرای سختتری بود اما از طرفی تجربه کردنش هم لذتبخش بود. فرم قصه به صورتی است که به دوربین روی دست معنا میدهد و بیجهت از این تکنیک استفاده نشده است. نکتهی مهم دیگر این بود که به انگیزهی حفظ لحن رئالیستی و برای درگیر شدن تماشاگر با خود قصه، از ابتدا قرار گذاشتیم که کار هیچکدام از عوامل سازندهی فیلم بهاصطلاح «دیده» نشود. به عبارتی هیچ یک از عناصر فیلم خودنمایی نکند و تمرکز خاصی روی فیلمبرداری، کارگردانی، طراحی صحنه، بازیگری و... نباشد و همه چیز طبیعی جلو برود. مثلاً هرجا بازیگری در یک صحنه ممکن بود بازی بهاصطلاح درشتتری داشته باشد توسط کارگردان کنترل میشد و اگر کسی به سمتی خلاف چیزی که قرارمان بود میرفت به هم تذکر میدادیم.
خط ویژه از معدود فیلمهایی است در آن از این تکنیک بهجا استفاده شده است و با وجود صحنههای تعقیبوگریزی که در فیلم زیاد میبینیم و به شیوهی دوربین روی دست گرفته شده اما مخاطب را آزار نمیدهد و کاملاً با فضای فیلم همخوان است.
هروقت از من میخواهند که فیلمی را دوربین روی دست بگیریم، میترسم و با احتیاط با موضوع برخورد میکنم. ابتدا ارزیابی میکنم ببینم کارگردانی که این پیشنهاد را مطرح میکند تا چه حد قواعد و موارد کاربرد دوربین روی دست را میشناسد؟ مراقبم که دوربین روی دست فقط برایش ادا نباشد که بخواهد مشکلات فیلمنامه را با حرکات دوربین بپوشاند و برای داستانی که چیزی ندارد به ضربوزور دوربین هیجان کاذب ایجاد کند. معمولاً وقتی کارگردانی به من پیشنهاد دوربین روی دست میدهد توجه میکنم که دقیقاً مقصودش از دوربین روی دست چیست؟ فکر میکنم این مقوله برای بسیاری از کارگردانها و فیلمبرداران ما جالب است اما قطعاً برای هر دو گروه کار سهل و ممتنعی است. من طرفدار نوعی از استفاده از دوربین روی دست هستم که منجر به آزار بصری تماشاگر نشود و معتقدم اگر باعث آزار تماشاگر شود قطعاً این شیوه ضد فلسفهی وجودیاش عمل کرده است. یعنی دوربینی که قرار بود به صورت پنهان واقعنمایی کند، حالا دارد خودش را نشان میدهد، آن هم به شکلی که توی ذوق میزند. در شرایط کنونی در سینمای ایران از دوربین روی دست در بسیاری از مواقع ناشیانه استفاده میشود و من تمام تلاشم را میکنم که از این تکنیک بهجا استفاده شود.
همیشه از علاقهمندیتان به فرم صحبت میکنید و اشتیاقی که برای تجربههای تازهی ساختاری و بصری دارید. این فرمگرایی درفیلمبرداریتان هم دیده میشود.
کیست که علاقهمند به فرم نباشد؟ اما فرم در سینما بهمرور برایم معنای دیگری پیدا کرده است. مثل خیلی از همکاران دیگرم در این حرفه، پس از سالها به این نتیجه رسیدهام که فرم خوب، فرم نادیدنی است؛ فرمی که خودش را پنهان میکند. اگر امضای هنرمند در یک اثر هنری برای اثبات بیشتر خودش باشد، فرم تماماً در خدمت نمایش او خواهد بود و نه در خدمت تماشاگرش. معتقدم که در سینما تلاش همهی دستاندرکاران باید در خدمت فیلم و مخاطب اثر باشد. در همهی هنرها مخاطب نقش محوری دارد، بهخصوص در سینما که یکی از پرمخاطبترین هنرهاست.
استفاده از هلیشات در نمای ابتدایی و انتهایی فیلم ایدهی شما بود؟
ایدهی مصطفی کیایی بود. معمولاً او وقتی فیلمنامهای را مینویسد همه چیز را کارگردانیشده میبیند. طرحی در ذهنش بود که چهطور میشود از یک موقعیت کل به جزء رسید. نه مصطفی و نه من هیچکدام تصویری در ذهن نداشتیم که چنین طرحی با توجه به امکانات سینمای ایران به چه نتیجهی مشخصی خواهد رسید. اما من معتقد بودم ایدهی غیر قابل اجرایی نیست. به هر حال باید بپذیریم که بضاعت سینمای ما هم در حدی نیست که بشود از همهی تکنیکهای فیلمبرداری روز دنیا به بهترین شکلی در آن استفاده کرد. استفاده از هلیشات در فیلمهای کوتاه تبلیغاتی یا مستند زیاد دیده شده، اما قرار بود ما از این تکنیک در جهت روایت داستان استفاده کنیم. شرکت فرادید دراستفاده از هلیشات به ما کمک زیادی کرد و با آزمونوخطا به فرمی رسیدیم که از قبل در ذهنمان بود. دوستان همکار در شرکت فرادید هم شاید تصور دقیقی از اجرا نداشتند، اما به ما نه نگفتند و در کنارمان بودند. مصطفی کیایی میخواست تصویر ابتدایی فیلم در خیابانی گرفته شود که پر از بانک است و خیابان جردن را انتخاب کرد اما موانع زیادی وجود داشت. مهمترینش این بود که در آن خیابان آنتنهای رادیویی زیادی است که ممکن بود اتصال بیسیم ما با هلیشات را قطع کند. خوشبختانه با تمرینهای زیاد توانستیم این صحنه را فیلمبرداری کنیم. در برداشت ششم یا هفتم بود که حس کردیم این صحنه به قول خودمان خیلی تر و تمیز درنیامده است اما فکر کردیم همین تیکهای کوچک شاید بتواند شکل مستندگونهای به صحنههای آغازین فیلم بدهد. منظورم این است که نتیجهی کار گرچه ظاهراً رضایت همگانی را جلب کرده اما شاید از نظر ما ایدهآل مورد نظرمان نبوده باشد که مطمئنم در گامهای بعدی و به کمک رشد این تکنولوژی در ایران به نتایج بهتری دست مییابیم.
بعد از خط ویژه مشغول کار دیگری شدهاید؟
فقط فیلمبرداری یک تلهفیلم خوب را انجام دادهام؛ سه ماهی (حمیدرضا قربانی). قصد دارم پس از سالها وقفه، اگر خدا بخواهد امسال فیلم بلندم را بسازم. رشتهی اصلی من کارگردانی است و در این سالها همواره مشغول ساخت فیلمهای مستند و کوتاه بودهام اما همیشه برای ساخت فیلم سینمایی وسواسهای خاص خودم را داشتهام.
جالب است که در مقام کارگردان قصد دارید از چه کسی به عنوان مدیر فیلمبرداری استفاده کنید.
تمام تلاشم این است که پشت دوربین نباشم. خوشبختانه در سینمای ایران آنقدر فیلمبردار خوب داریم و روز به روز جوانهای با استعدادی به این عرصه وارد میشوند که نگرانیای از این بابت وجود ندارد.