پیتا Pieta نویسنده و کارگردان: کیم کی-دوک. بازیگران: مین-سو جو (می-سان)، جئونگ-جین لی (گانگ-دو). محصول 2012، 104 دقیقه. زندگی یک شرخر بیرحم با ورود زنی مرموز که ادعا میکند مادر نادیدهی اوست دچار تغییرهای اساسی میشود...
جامعهشناسی از دل انتقام
علیرضا حسنخانی: پیتا را در نگاه نخست میتوان وامدار سنت دیگر فیلمساز برجستهی کرهای پارک چان ووک دانست. رویکرد کیم کی-دوک به خشونت و نگاه جانبدارانهاش به مقولهی انتقام سهگانهی پارک چان ووک را به ذهن متبادر میکند اما پیتا خود به اندازهی کافی موقعیت منحصربهفرد و یگانه دارد که نیاز نباشد تشخصش را با انتساب به فیلم یا فیلمسازی دیگر توجیه کنیم. نگاه کیم کی-دوک به اجتماع و زندگی اقتصادی و اجتماعی امروز کرهی جنوبی و روند پیشرفت این کشور و آنچه پشتِ سر گذاشته یا نابود کرده تا بتواند خودش را در زمرهی کشورهای جهاناول قرار دهد، نگاهی جامعهشناسانه و دردمند است. این نگاه دردمند وقتی عمق بیشتری پیدا میکند که او در یک روند پر از درد، آهستهآهسته به شخصیتهای فیلمش در مقام یک انسان نزدیک میشود و رنجهای آنها را به آلام بشری پیوند میزند و مخاطب را در این روند زجر و مکافات شریک میکند. این گونه است که بیننده در نگاه نخست در مقام یک انسان به درک و تحلیل از فیلم دست پیدا میکند و بعد صاحب نگاه یک منتقد اجتماعی میشود. (امتیاز: 7 از 10)
شاعر زبالهها
هومن داودی: پیرنگ اولیهی پیتا حتی روی کاغذ هم تکاندهنده است. مزدوری قلچماق که بعد از سی سال با مادرش روبهرو میشود و «مادر» برای به دست آوردن دل «فرزند» دست به «هر» کاری میزند، به اندازهی کافی احساساتبرانگیز هست؛ اما در اینجا تکاندهندگی و آزاردهندگی این خط قصهی اولیه با اجرای عالی کیم کی-دوک و یکیدو پیچش روایی عالی تشدید شده و در نهایت به فیلمی غریب و تأثیرگذار تبدیل شده است. پیتا از آن فیلمهاست که دیدنش واقعاً باعث اذیت و آزار مخاطبش میشود (مانند شاهکار بیبدیل عشق) اما در پس این رنجش و این عذاب خردکننده، دریایی از مهر و عاطفه نهفته و تصویری که فیلم از فداکاری و محبت مادرانه ارائه میدهد، اگر نگوییم بینظیر، کمنظیر است. بعید است کسی آن صحنهی نهایی فیلم را که مادر بر بالای ساختمان ایستاده و در تنگنای اخلاقی بزرگی قرار گرفته ببیند و بتواند احساساتش را کنترل کند. اما ایکاش فیلمساز برای تأثیر گذاشتن بر مخاطب و انتقال مفهوم مورد نظرش به همین تصویر کردن بیکموکاست این موقعیت اخلاقی عذابآور اکتفا میکرد و آن پیرزن فرتوت ناگهان از ناکجا سر درنمیآورد تا بر این موقعیت تأثیر بگذارد (و بدتر اینکه هیچ تأثیری هم نمیگذارد). تنها ایرادی که به پیتا وارد است رگههایی از سندرم جدید دوربین روی دست، شامل زومهای بیجا و گاهی آماتوری و تقطیع گاه و بیگاه بیظرافت نماها به یکدیگر است. اما این ایرادها در مقابل فضای غریب و چرکینی که فیلم میآفریند و شعری که از دل جنگل آهن و زباله میسراید (حتی اگر محدود به نمای پایانی و آن رد خون بر آسفالت باشد)، صد البته قابلچشمپوشی است. (امتیاز: 8 از 10)
|