نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای جهان » نقد و بررسی1392/04/31


چند گره کور به نام نقطه‌ی عطف!

دو نگاه به «استوکر» ساخته‌ی پارک چان-ووک

 

استوکر  Stoker
کارگردان: پارک چان-ووک. فیلم‌نامه: وِنتوُرث میلر، اِرین کرسیدا ویلسن. بازیگران: میا واسیکوفسکا (ایندیا استوکر)، متیو گود (چارلی استوکر)، نیکول کیدمن (اِولین استوکر)، جکی ویوِر (گوئِندُلین استوکر). محصول 2013، 99 دقیقه.
بعد از فوت پدر ایندیا، عمویش چارلی که ایندیا از وجودش هم خبر نداشت، ناگهان سر می‌رسد تا با او و مادر بی‌قرار و آشفته‌اش زندگی کند. ایندیا کم‌کم به عموی مرموز و جذابش مشکوک می‌شود چون اتفاق‌های غیرقابل‌توضیحی در اطراف می‌افتد که مستقیم یا غیرمستقیم به عمو چارلی مربوط می‌شود...

*
پوریا ذوالفقاری: به زور طراحی دکوپاژهای پیچیده و استفاده از موسیقی دلهره­‌آور، نمی­‌توان درام جنایی و خانوادگی موفقی ساخت. با گنجاندن نریشن‌­های پرسش‌­برانگیز در ابتدای فیلم نیز شاید تنها بتوان کنجکاوی مخاطب را برای چند دقیقه تحریک کرد اما وقتی در ادامه با گره در گره درام انداختن، مخاطب را به جایی می‌رسانیم که از دیدن هیچ اتفاقی تعجب نکند، یعنی به جای عمیق شدن در داشته­‌ها و ظرفیت­‌های قصه، تلاش کرده‌­ایم با تراکم حادثه، توجه بیننده را جلب کنیم. در ابتدای استوکر تصور می­‌کنیم با یک درام معمایی و پرتعلیق خانوادگی روبه­‌روییم اما خیلی زود بخش پنهان شخصیت عموی تازه‌­وارد رو می­‌شود. او را در حال ارتکاب قتل و در تلاش برای برقراری رابطه با همسر برادر درگذشته­‌اش می­‌بینیم. شخصیت اصلی فیلم را هم دائماً در تکاپو برای کشف ابعاد پنهان ماجرایی می­‌بینیم که دقیقاً معلوم نیست باید به کجا برسد که او از وقوع فاجعه مطمئن شود؟ در نهایت هم همراه شدن ایندیا با چارلی نیز، با توجیهی به‌غایت باورناپذیر انجام می‌­شود. فیلم در یک‌­سوم پایانی به جایی می‌­رسد که برای اثبات بدطینت و مخوف بودن عمو، به فلاش­‌بک متوسل می‌شود. آن هم برای توضیح جمله‌ی عمو در ابتدای فیلم درباره‌ی نرم بودن خاک حیاط خانه و مناسب بودنش برای دفن کردن. حالا مثلاً ما باید تعجب کنیم یا از مهارت فیلم­نامه‌نویس به وجد بیاییم که در ابتدای فیلم جمله­‌ای در دهان شخصیت منفی فیلم گذاشته و در پایان بهره‌­ای تا این حد حقیر از آن برده است؟ مشکل این است که فیلم می­‌خواهد همه‌ی پیش‌­فرض­‌های و حدس­‌های ما را کنار بزند اما به جای آن چیزی در چنته ندارد. مثلاً مخاطب گمان می‌­کند این عمو، برادرش را با هم‌دستی همسر او کشته اما خیلی زود رودست می­‌خورد، تصور می­‌کند عمو رازی بزرگ و ناگفته دارد، اما از راز هم خبری نیست. مخاطب منتظر است ایندیا پس از پی بردن به واقعیت، دست به کاری بزرگ بزند. اما حتی کشف جنازه‌ی پیشخدمت هم واکنشی از سوی او به دنبال ندارد. تمهید فیلم­نامه­‌نویس برای توجیه ورود دختر به سردخانه هم این است که عمویش برای او بستنی می­‌خرد و از او می­‌خواهد آن را به سردخانه ببرد. مثلاً باید درگیر شویم و از خود بپرسیم آیا عمو تعمد داشته یا نه؟! در نهایت پاسخ همه‌ی این رازها این است که این عمو از کودکی روانی بوده است! همین! رفتار مادر هم در نوع خود جالب است. نه از غیب شدن پیشخدمتش تعجب می­‌کند و نه دلیل دل‌بستگی­ او به برادر همسر مشخص است. فلاش‌بک دوم درباره‌ی چگونگی قتل ریچارد به دست چارلی هم آخرین برگ برنده‌­ای­‌ست که قرار است غافل‌گیرمان کند. اما تنها نتیجه‌­ای که می­‌گیریم این است که عمویی که همه را کشته، برادرش را هم به قتل رسانده است! این مثلاً گره­‌گشایی فیلم است. باور کنید! استوکر از آن فیلم­‌هایی­‌ست که هنگام تماشای‌شان آدم از خود می‌­پرسد اگر چنین فیلمی با بازیگران ایرانی در جشنواره­ای داخلی به نمایش درآید، چند نفر تا انتها به تماشایش می‌­نشینند؟ حدس زدن بخش­‌هایی که تماشاگران با سوت و کف فیلم را به سخره می­‌گیرند هم دشوار نیست. (امتیاز: 3 از 10)

 

جایی برای آیین‌ها نیست

هومن داودی: کارنامه‌ی فیلم‌سازی پارک چان-ووک کره‌ای بزرگ‌ترین دشمن این نخستین فیلم انگلیسی‌زبانش به شمار می‌رود. او که در سه‌گانه‌ی «انتقام» و به‌ویژه در همکلاسی قدیمی نشان داده بود چه‌قدر خوب می‌تواند دست‌مایه‌های مورد علاقه و فضای ذهنی خاصش را در قالبی مناسب و جذاب بریزد، در استوکر از بازآفرینی درگیرکننده‌ی آن دغدغه‌ها به‌شدت ناتوان به نظر می‌رسد. ارتباط خشونت فروخفته در انسان‌، که در دنیای فیلم‌های او واقعیتی محتوم و بی‌رحمانه قلمداد می‌شود، با عقده‌های جنسی سرکوب‌شده و ریشه‌دار و کندوکاو در نسبت این دو مقوله با هم، در استوکر هم نمودی آشکار دارد. حضور این دو پارامتر در فیلم‌های ووک چنان برجسته است و چنان نقش پررنگی در پیش‌برد روایت دارد که به نوعی آیین و سنت می‌ماند. اما مسأله این‌جاست که هرچه‌قدر در آثار کره‌ای او این فضای کم‌تر تجربه‌شده (که به شکل‌گیری روایت‌هایی تودرتو و خلاف عرف راه می‌دهد) در خدمت درام‌های نامعمول او قرار می‌گیرد و شخصیت‌هایی هم‌دلی‌برانگیز و قابل‌باور از درون‌شان متولد می‌شود، در جدیدترین اثرش با فیلمی پرگو، ملال‌انگیز و بی‌منطق مواجه هستیم. ووک که در همکلاسی قدیمی توانسته بود با یک فصل گره‌گشایی فلاش‌بک و موجز، چنان عشق‌ ممنوعی را طوری جا بیندازد که برای هر سه ضلع مثلث درگیر در آن دل بسوزانیم، حالا و در مختصات ساختاری مشابه، انتظار دارد بدون ارائه‌ی دلیلی متقن و تنها بر پایه‌ی نامه‌های عاشقانه‌ای که برای یک کودک خردسال نادیده نوشته شده، عشق ممنوع بنیادین اثرش را بپذیریم و باور کنیم. لکنت فیلم در این فصل چنان است که حتی خاطره‌ی خوش آن شاهکار پیش‌تر ساخته‌شده‌اش را هم مخدوش می‌کند. درست است که وجود یک شیطان درونی در هر انسان که از پس امیال سرخورده‌ی جنسی سر برمی‌آورد جزو پیش‌فرض‌های دنیای فیلم‌های اوست، اما این خود فیلم‌ساز بوده که فیلم به فیلم این فرض‌ها را برای مخاطبانش تئوریزه و قابل‌لمس کرده. حالا اما با کارگردانی طرفیم که خود را ملزم به باوراندن دنیایش و درگیر کردن تماشاگر با باورهایش نمی‌بیند و در رویکردی مخرب، هم‌ذات‌پنداری بی‌چون‌وچرای او را با آدم‌های روان‌نژند و دور از ذهنش می‌طلبد. نه دلیل فقدان رابطه‌ی صمیمانه‌ی مادر و دختری بین ایندیا و اِولین مشخص است، نه انگیزه‌های محبت دوطرفه‌ی ایندیای سرخورده و گوشه‌گیر و پدرش، نه عامل سردی رابطه‌ی اِولین و همسر درگذشته‌اش و ارتباط صمیمانه‌ی او با برادر همسرش، نه ریشه‌ی عشق آتشین چارلی به ایندیا و برعکس‌اش، نفرت بی‌اندازه‌ی ایندیا از چارلی؛ و نکته‌ی ویرانگر این‌جاست که تمام بنیان‌های فیلم بر اساس چگونگی رابطه‌ی این چهار شخصیت در گذشته و حال و تأثیرپذیری آن‌ها از هم شکل گرفته است!
متأسفانه نقاط ضعف استوکر بیش‌ از این‌هاست. فیلم در روایت پر از شکست‌های زمانی و مکانی‌اش هم الکن عمل می‌کند. برای مثال گره‌هایی که یکی‌یکی و در فصل‌های نهایی گشوده می‌شوند، پیش از عیان شدن برای مخاطب پیگیر رو شده‌اند و بنابراین، هر کدام از این گشایش‌های خشن و سرشار از خون‌ریزی که با اسلوموشن‌های زیاد و تکه‌تکه شدن‌های بی‌مورد، زمان زیادی از فیلم را به خود اختصاص داده‌اند، نتیجه‌ای جز انزجار و کسالت ندارند. این نقاط عطف روایی اشتباه وقتی با عدم پرداخت شخصیت‌ها و اصرار بیهوده‌ی ووک بر تکرار آیینی موقعیت‌ها و فضاها همراه می‌شود، تماشای استوکر را به تجربه‌ای ناخوشایند تبدیل می‌کنند.
با همه‌ی این‌ها استوکر از امضای شخصی فیلم‌ساز نوجو و متفاوتش تهی نیست. قرینه‌سازی‌های صوتی و تصویری بین زمان‌ها و مکان‌های مختلف و قاب‌های نامعمول و پر از رنگ‌های متضاد، که با فضای پرتنش و روایت غیرخطی فیلم هماهنگ است، امتیاز قابل‌پیش‌بینی و اندکی برای آن محسوب می‌شود. درست است که کلیت اثر به‌شدت ازهم‌گسیخته است اما هنوز می‌شود به این امیدوار بود که فیلم‌ساز کره‌ای کاربلد که اولین فیلمش را خارج از خاک کشورش ساخته، در آینده با استفاده از فیلم‌نامه‌ای به‌سامان، دوباره فیلمی هم‌پای آثار خوب پیشینش بیافریند. (امتیاز: 3 از 10)

جدیدترین‌ها

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: